* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
روایات و احادیث اسلامی در آخرالزمان جامعه را آبستن فتنههای گوناگون دانستهاند. ایامی که هر چه به آن نزدیکتر شویم، فتنهها سختتر و نگه داشتن ایمان در آن به مثابه نگه داشتن آتش در کف دستان است. البته این فتنهها برای خالص کردن مؤمنین و آمادگی بیشتر آنان برای دوران ظهور است. در عین حال احادیث امیدبخشی وجود دارند که مؤمنین و دوستداران اهل بیت (ع) به وضوح مانند دیدن آفتاب وارد شده به یک خیمه، حق و باطل را از هم تشخیص میدهند؛ این امکان ندارد مگر در سایه شناخت درست دین.
با توجه به اینکه پس از فتنه ۸۸، بزرگان دین و کشور از بروز فتنه دینی در آینده نزدیک خبر دادند، برآن شدیم تا تفاوتهای میان «اسلام واقعی» و «اسلام التقاطی» را از منظر رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان (عج) بیان نماییم. باشد که فهم دقیق و عمل ما بدان راهگشا باشد.
اسلام واقعی چیست؟
امروز به رغم تهمتها و تحریفهائى که به وسیلهى مراکز تبلیغى صهیونیستى و استکبارى، سیلآسا به سوى اسلام و منادیان شجاع و فداکارش جارى است، تفکر اسلام ناب محمدى (ص) چهرهى خود را براى مردم جهان بتدریج آشکار ساخته است:
– اسلام دین عدل و آزادى و رستگارى است.
– دین خرد و اندیشه و دانش است.
– اسلام، دین زندگى است، اما زندگى تهى از شرف و آزادگى و عزت را مرگ میشمارد.
– دین عقلانیت است، اما با نفسانیتى که خود را عقلانیت مینمایاند و دستمایهى همان کسانى است که پیامبران خدا را مجنون میخواندند، مبارزه میکند.
– دین اتحاد و برادرى و صلح جهانى است، اما اتحاد ظالم با مظلوم و فشردن دست جلاد بر سر جنازهى شهیدان عدالت را خیانت میشمرد.
– دین واقعبینى و حسابگرى است، اما توجیه ستمهاى جهانى بنام واقع بینى را گناه میداند.
– دین احکام جاودانه است، اما جمود و قشرى گرى را نمىپذیرد.
– دین اجتهاد و نواندیشى است، اما بدعتگذارى و التقاط را رد میکند.
– دین گذشت و اغماض است، اما ظلمپذیرى و ذلت را مجاز نمیداند.
– دین تمدن و علم و آبادانى است، اما علمى را که وسیلهى بردگى و کشتار ملتها و تمدنى را که دستاویز تحقیر انسانها باشد، جهل و وحشیگرى میشمرد.
– دین جهاد است، اما جنگ بىمنطق و قدرتطلبانه را جهاد نمىنامد.
– دین عزت و قدرت و حاکمیت است، اما این را دستمایهى توجیه وسائل ناشرافتمند نمىسازد. [۱]
دشمن درونی: هم تحجر و هم التقاط
دشمن درونی و قدیمی امت اسلامی عوامل زیرند:
– کج فهمى و جمود و تحجر
– خودباختگى
– التقاط
– نومیدى و ضعف نفس
– تردید و وسوسهى فکرى؛ یا مجموعهای از اینها و امثال آن.
– ملت رشید و پیشرو ایران به رهبرى امام خمینى (ره)، دشمن درونى را شکست داد و بر آن فائق آمد تا توانست در جبهههاى سیاسى و نظامى پیروز شود. [۲]
ورود غیرمتخصصین به حوزه دین، التقاط را به دنبال دارد؛ مطالب کوچک را عمده نکنید
– بزرگترین و نفیسترین و مؤثّرترین و گرانبهاترین امانتى که خداى متعال به ما داده است، معارف الهى و حقایق الهى است.
– اینها را بایستى به صورت ناب و به صورت خالص، هرچه نزدیکتر به واقع به دست بیاوریم و آن را به مخاطب برسانیم.
– یکى از موانع در این راه، عبارت است از سهلانگارى؛ یعنى هر حرفى که به ذهن کسى برسد و به عنوان دین بگوید؛ هر غیرمتخصّص و ناواردى، آنچه را که به سلیقهى خودش خوب مىآید، به دین نسبت دهد و منعکس کند.
– این آفت است که به اشتباهها، به انحرافها، به التقاطها، به کجرویهاى فکرى و علمى و به دنبال آن به فاجعههاى اجتماعى منتهى مىشود.
– آفت دوم: تحجّرها، بدفهمیها، تشخیص ندادن مطالب مهم و عمده کردن مطالب کوچک است.
– بین این دو، صراط مستقیم الهى را بایستى پیدا کرد و این کار، کارِ شما جوانان است؛ کار شما فضلاى حوزه است. [۳]
التقاط یکی از دو آفت دینداری؛ راهکار جلوگیری از این آفتها: مسئولین دیندار و بدون التقاط
– دو آفت، هم دیندارى را تهدید مىکند و هم سیاست را.
– یکى از آفتهاى دیندارى این است که دیندارى یک جامعه یا یک شخص، با انحراف یا بىمبالاتى یا تحجر و جمود یا فراموش کردن نقش عقل یا التقاط و از این چیزها همراه شود.
– آفت دیگر دیندارى این است که دین به زندگى شخصى محدود شود؛ عرصهى وسیع زندگى جمعى انسانها و جامعه را فراموش یا دربارهى آن سکوت کند و از آن کناره بگیرد.
– راه کار چیست؟ بهترین شکل و راه کار این است که در رأس سیاست و ادارهى امور جوامع، کسانى قرار گیرند که دیندارى و سیاستگذارى آنها این دو آفت را نداشته باشد؛
o یعنى کسانى ادارهى امور جوامع را بر عهده گیرند که دیندار و داراى معنویت باشند؛
o فکر دینى آنها بلند باشد؛
o از انحراف و خطا و التقاط و کجبینى در دین مصون باشند؛
o از تحجر و جمود و متوقف ماندن در فهم دین برکنار باشند؛
o دین را ملعبهى دست زندگى خود نکنند؛
o از لحاظ سیاست، انسانهاى باکفایت و باتدبیر و شجاعى باشند و سیاست را از معنویت و اخلاق و فضیلت جدا نکنند.
– اوج چنین وضعیتى کجاست؟ آنجاست که یک انسان معصوم از خطا و اشتباه در رأس قدرت سیاسى و دینى قرار گیرد. امام یعنى این. [۴]
اسلام سیاسی، ضد اسلام التقاطی
– در طول دوران استعمار، دشمنان اسلام و دشمنان بیدارى ملتهاى اسلامى، تبلیغ مىکردند که اسلام معنوى و اسلام اخلاقى از اسلام سیاسى جداست.
– امروز هم دستگاههاى تبلیغاتى دشمن سعى مىکند اسلام سیاسى و اسلام عدالتخواه و اسلام اجتماعى را به عنوان چهرهاى خشن در دنیا معرفى کند و مردم را به اسلام منزوى، اسلام تسلیمطلبانه و اسلامى که در مقابل متجاوز و ظالم و زورگو هیچ عکسالعملى از خود نشان نمىدهد، سوق دهد.
– امام این را شکست و این انگارهى دروغین از اسلام را باطل کرد و اسلام ناب را مطرح نمود.
– اسلام نابى که امام مطرح کرد، یعنى ضد اسلام متحجر و خرافى و همچنین ضداسلام رنگ باخته در مقابل مکاتب بیگانه و التقاطى. [۵]
هدف نظام یک کشور اسلامی است، اسلام بدون التقاط
– هدف این نظام چیست؟ هدف این ملت چه بود؟ هدف این بود که این کشور با این نظام بتواند از همهى خوبىها و پیشرفتها و خیرات و برکاتى که خداى متعال به ملتهاى مؤمن وعده داده است، برخوردار شود؛ یعنى یک کشور اسلامى بشود.
– کشور اسلامى یعنى کشورى که اسلام حیاتبخش، اسلام نشاطآور، اسلام تحرکآفرین، اسلام بدون کجاندیشى و تحجر و انحراف، اسلام بدون التقاط، اسلام شجاعتبخش به انسانها، و اسلام هدایت کنندهى انسانها به سوى علم و دانش بر آن حاکم است؛
– اسلامى که با همان شکلى که در قرن اول اسلامى به آن عمل شد، توانست یک مجموعهى پراکنده را به اوج تمدن تاریخى و جهانى برساند و تمدن و دانش او بر دنیا سیطره پیدا کند.
– سیطره و تسلط علمى به دنبال خود عزت سیاسى هم مىآورد؛ رفاه اقتصادى هم مىآورد؛ فضایل اخلاقى هم مىآورد؛ اگر کشور به معناى واقعى کلمه اسلامى شود. [۶]
انقلاب، در مقابل اسلام التقاطی ایستاد؛ روحانیون با برجسته کردن اصول فقاهت، راه را بر التقاط ببندند
در انقلاب اسلامى:
– اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛
– اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛
– اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛
– اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛
– اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛
– اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بىبندوبارى و بىتفاوتى؛
– اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بىحالى و افسردگى؛
– اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بىخاصیت؛
– اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچهى دست قدرتها؛
– و خلاصه اسلام ناب محمدى(ص)، جایگزین اسلام امریکایى گردید.
– مطرح شدن اسلام بدین صورت و با این واقعیت و جدیت است که موجب خشم سراسیمه و دیوانهوار دشمنانی شده است که از روز اول هیچ فرصتى را براى تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهى نسبت به جمهورى اسلامى و کانون حرکت جهانى اسلام – یعنى ایران – از دست ندادهاند.
– موضعگیریهاى دشمنان، بدرستى همان حقیقتى را براى مردم آگاه و جامعهى روحانیت متعهد و انقلابى آشکار مىسازد که امام حکیم و روشنبین ما بارها آن را بیان کردهاند:
o اولاً اینکه قدرشناسى از روحانیون بزرگوار و تبعیت از آنان، وظیفهیى دینى و ملى و انقلابى است که هیچگونه غفلت از آن جایز نیست.
o ثانیا اینکه تحجر و واپسگرایى در میان روحانیون و یا خداى نخواسته توجه به منافع شخصى و دنیاطلبى و روى آوردن به زیورهاى مادى و سوء استفاده از مکانت اجتماعى، خطرش براى روحانیت، کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه به مراتب از آن بیشتر است.
o ثالثا وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهاى کشور اسلامى، ایجاب مىکند که علماى دین، با بینشى کاملا نو و با استفاده از ذخیرهى بىپایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتى و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعهى اسلامى را هموار نمایند و حوزههاى علمیه با تحولى اساسى، خود را با نیازهاى امروز جهان تطبیق دهند و نوآورى را جهت و سمت برنامههاى خود قرار دهند و البته با اعمال دقت لازم و برجسته کردن اصول و مبانى فقاهت، راه را بر التقاط و کجروى ببندند.
o رابعا انزوا و دورى از فعالیت سیاسى را – که خواست دشمنان و خلاف وظیفهى اسلامى است – بههیچوجه در زندگى خود و حوزههاى علمیه راه ندهند و همواره مخصوصا در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشى مخلصانه و خستگىناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولى و عملى همراه سازند و هر سه سنگر: مدرسه، مسجد و جبهه را پر کنند. [۷]
مقابله مستمر با مستکبران
– پیدایش و رشد اندیشههاى نوین اسلامى در چارچوب مبانى و اصول اسلام و نوآورى در عرصه سیاست و علم، بالندگى و پویایى مکتب اسلام را در عمل به اثبات رسانده و میدانى وسیع در برابر متفکران و روشنبینان جهان اسلام گشوده است.
– استعمارگران دیروز و مستکبران امروز که با سیاستهاى مکارانه خود مىخواستند جوامع اسلامى را در تعارض دایمى میان جمود و تحجر از سویى و خودباختگى و التقاطىگرى از سوى دیگر سرگردان کنند، اکنون خود را در برابر این پویایى دلیرانه فکر اسلامى مىبینند.
– در دنیاى اسلام، اندیشه و حرکت، ایمان و عمل صالح، در حال رشد و جوانه زدن و بارورى است و این پدیده مبارک، مراکز قدرت استکبارى را به وحشت افکنده است.
– اکنون امت اسلامى باید خود را آماده مقابله با مجموعه اى از واکنشهاى عصبى و شرارت آمیزى کند که مراکز قدرت استکبارى در برابر این پدیده عظیم، نشان خواهند داد.
– شک نیست که در مصاف حق و باطل، پیروزى از آن حق و شکست و زوال، سرنوشت باطل است، مشروط بر آنکه جبهه حق از نیروى مادى و معنوى خویش به گونه اى درست بهره بگیرد و با خردمندى و تلاش شایسته و با استقامت و امید و با توکل به خدا و اعتماد به نفس، راه درست را بجوید و بپیماید. [۸]
یکی از ویژگیهای خط امام
– خط امام، یعنى آن مسلک و سلوک حکومتى امام امت. یعنى چیزى که تفسیرکنندهى نظام جمهورى اسلامى است.
– یکی از ویژگیهای آن اصرار بر شکستن حصار تحجر و التقاط در فهم و عمل اسلامى و التزام به اسلام ناب است.
– هم تحجر، از دیدگاه امام – در بیان و عمل – مردود بود، هم التقاط. [۹]
یک نمونه از تفکر التقاطی
– قبل از پیروزى انقلاب، کسانى که تفکرات چپ و التقاطى داشتند، از اینکه کسى به فقرا و مستمندان کمک و احسان کند، ناراحت و ناراضى بودند.
– به ما مىگفتند: چرا وقتى که زمستان مىشود، مىآیند به شما ذغال مىدهند که به فقرا بدهید و شما هم قبول مىکنید و به آنها مىدهید؟! آن وقت در مشهد معمول بود که آدمهاى اهل خیر مىآمدند و حوالههاى ذغال را به امثال ما مىدادند و ما هم به فقرا مىدادیم که بروند بگیرند و استفاده کنند.
– مىگفتند: چرا این کار را مىکنید؟! بگذارید اینها سرما بخورند تا در سایهى سرما خوردن، از دستگاه عصبانى بشوند و انقلاب جلو بیفتد! یک تحلیل ابلهانهى غلط و متکى به تفکرات مادى، و درست دور از واقعیات و حقایق اسلامى. [۱۰]
الگوهای مبارزه با التقاط
– مرحوم شهید مطهرى (رض) در میدان مبارزهى با افکار التقاطى فعال بود؛ حقیقتا هم پهلوان این میدان بود.
– اما شهید مطهرى چرا موفق شد؟ چرا این اثر عمیق و گسترده را از جهت ایجابى و سلبى در جامعهى فکرى ما گذاشت؟ چون براى آمادهسازى خود، تلاش فراوان علمى کرده بود؛ بعد هم براى خرج کردن این ذخیرهى علمى، به هیچوجه سستى و کوتاهى نکرده بود. [۱۱]
– ایشان با قوت فکرى و اندیشه صائب خود در دهههاى ۵۰-۱۳۴۰ وارد میدانهایى شد که تا آن زمان هیچ کس در زمینه مسائل اسلامى وارد آن نشده بود و با تفکرات وارداتى غربى و شرقى به چالش علمى عمیق، وسیع و تمام نشدنى پرداخت.
– در جبهه مقابله با مارکسیسم و تفکرات غربى و لیبرالیسم دست به یک جهاد هوشمندانه زد.
– با توان علمى و ایمان راسخ و اعتماد به نفس، موفقیتهاى بزرگى به دست آورد.
– با قدرت اجتهاد و انصاف و ادب علمى، روشى متقن و بدور از تحجر و التقاط براى معرفى اسلام و مقابله با کجاندیشى و انحراف ایجاد کرد.
– پایههاى افکار مورد نیاز جامعه اسلامى و انقلابى را تأسیس نمود و نقش مؤثرى بر جریان فکرى اسلامى و شکلگیرى نظام اسلامى بر جاى گذاشت.
– بصورت سنگرى امن براى جوانان طالب و علاقمند فکر اسلامى در حوزهها و دانشگاهها درآمد تا بتوانند زیر سایه این تفکر عمیق و مستحکم دین خود را حفظ کنند و دستآوردهاى نوین فکرى داشته باشند و از آن دفاع نمایند. [۱۲]
پاورقی:
[۱]- پیام رهبر معظم انقلاب به حجاج بیتالحرام ۱/۱۲/۱۳۸۰
[۲]- پیام رهبر معظم انقلاب به حجاج بیتالحرام ۲۸/۱۲/۱۳۷۷
[۳]- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار روحانیون و مبلغان در آستانهى ماه مبارک رمضان ۲۳/۹/۱۳۷۷
[۴]- بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علىبنموسىالرضا (ع) ۱۲/۱۲/۱۳۸۰
[۵]- بیانات مقام معظم رهبری در چهاردهمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت امام خمینى(ره) ۱۴/۳/۱۳۸۲
[۶]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى نماز جمعهى تهران ۲۸/۵/۱۳۸۴
[۷]- پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) ۱۰/۰۳/۱۳۶۹
[۸]- پیام مقام معظم رهبری به کنگره عظیم حج ۰۸/۱۱/۱۳۸۲
[۹]- بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) ۱۴/۳/۱۳۷۱
[۱۰]- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعى از مسؤولان و کارکنان نهادها و سازمانهاى خدماتى و حمایتکننده از مستضعفان و محرومان ۱۲/۷/۱۳۶۸
[۱۱]- بیانات در دیدار علما و روحانیون کرمان ۱۱/۲/۱۳۸۴
[۱۲]- پیام به همایش جهانى حکمت مطهر ۶/۱۲/۱۳۸۳