مکتب پساساختارگرایی با دست شستن از هرگونه داعیههای ساختارگرایی در خصوص عینیت، قطعیت و جامعیت و کنار گذاشتن و در نهایت نفی و طرد این قبیل داعیهها، راه تازی را در برابر تحقیقات و پژوهشهای علوم اجتماعی و انسانی گشود.
بسترها و پایههایی که پساساختارگرایی در عرصههای مختلف به وجود آورده بود، در واقع راه را برای ظهور و سربرآوردن جریان نیرومند و چالشبرانگیز دیگری فراهم ساخت که پساساختارگرایی را تحت الشعاع قرار داد: پست مدرنیسم.
در این ارائه سعی کردهام با معرفی مکتب پست مدرن از دید مشاهیر این مکتب، نگاهی هم به چگونگی حضور این تفکر در سازمانها و در واقع «مدیریت سازمان» با استفاده از دیدگاههای پست مدرن داشته باشم.
فایل ارائه «پست مدرنیسم و مدیریت» را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.