آوای سکوت…

وقتی مدت‌ها منتظر اتفاقی هستی ولی اتفاق نمی‌افتد، اما درست در روزهایی که آن قدر سرت شلوغ هست که حتی فرصت سر زدن به وبلاگت که هر روز به آن سر میزدی را نداری، آن اتفاق می‌افتد…

وقتی آن اتفاق جوری نمی‌افتد که انتظارش را داشتی…

وقتی همه چیز وارونه جلوه داده می‌شود و خوب، بد جلوه داده می‌شود…

دیگر حرفی نمی‌ماند که بزنی…

یا شاید حرفی داری ولی حتی قدرت واکنش و سخن نداشته باشی…

به هر حال پیام وقتی نتیجه دارد که ابزار رسیدن به هدف را داشته باشی…

دیگر باید سکوت کنی تا شاید آوای فاخته‌ات این بار بی صدا و ساکت به یار برسد…

آوای سکوت…

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید