چند روز پیش خبری منتشر شد که یکی از خیابانهای نزدیک دانشگاه تهران قرار است به نام دکتر علی اکبر فرهنگی، پدر مدیریت رسانه ایران، نامگذاری شود؛ اقدامی که هر چند به نظر برای قدردانی از ایشان کم و کوچک است اما در نوع خود پسندیده و قابل تحسین است. اینکه در زمان حیات ایشان این اقدام از دل دانشجویان جوشید و تبدیل به اقدام عملی شد، قابل تقدیر است و باید از همه کسانی که در این امر زحمت کشیدند، تشکر کنیم.
دکتر فرهنگی نیز همانند همان چیزی که از ایشان انتظار میرفت، نشان داد که با خیلیها متفاوت است و لایق بهترین تمجیدها و سپاسها. قبلا در این پست (+) از ویژگیهای این مرد بزرگ نوشته بودم اما امروز هم ایشان در سخنانی کوتاه اما پر مغز در سه محور مانند همیشه حق معلمی را ادا کردند:
– خودم را لایق چنین کاری نمیبینم؛ چون در جایی که جایجای کوچههای این شهر با خون دادن شهدای بسیاری که برای این سرزمین جانفشانی کردهاند مزین شده، خودم را کوچکتر و حقیرتر از آن میبینم که کوچهای به نام من نامگذاری شود.
– آمدم تا از اهالی این کوچه که از این به بعد به دلیل تغییر نام کوچه در مکاتبات و سایر موارد به زحمت میافتند، عذرخواهی کنم و درخواست کنم مرا بخاطر این لطفی که به من شده است، ببخشند.
– پیرزن رختشویی که در زمان قدیم رخت میشست و مالیات میداد و من با پول مالیات این مردم در مدارس و دانشگاهها درس خواندم و بالنده شدم را نباید فراموش میکردم، به همین دلیل سی و چند سال پیش تصمیم گرفتم به وطنم برگردم و خدمت کنم. به همه شما توصیه میکنم در حد وسع خود برای سرزمینتان تلاش کنید.
امروز تواضع بیریا و به دور از شعار، توجه به جزییاتی که همه از آن غافلیم و عشق به وطن و مردم سه نکته کلیدی صحبتهای کوتاه این مرد بزرگ بود.
