کتاب «تشیع علوی، تشیع صفوی» اثر دکتر علی شریعتی توسط حسینیه ارشاد در ۳۲۶ صفحه در سال ۱۳۵۰ منتشر شده است و پس از آن توسط انتشارات گوناگون به چاپهای متعدد رسیده است.
دکتر شریعتی در ابتدای بحث، تفاوت «نهضت و حرکت» را با «نظام و سازمان» مطرح میکند و معتقد است شیعه آنجایی ارزشمند است که یک «ایمان متحرک» باشد نه «ایمان متحجر» و میگوید:
تشیع دارای دو دوره کاملا منفک و جدا از هم است. یکی دورهای از قرن اول، که خود تعبیری از اسلام حرکت است در برابر اسلام «نظام حاکم» (=خلافت). تا اوایل صفویه، دوره نهضت و حرکت شیعه است. و یکی دورهای از زمان صفویه تا کنون، که دوره تبدیل شدن شیعه «حرکت» به شیعه «نظام».
پس از آن دکتر شریعتی به بحثی تاریخی در مورد چگونگی از بین رفتن امپراتوری عثمانی و نقش تشیع صفوی در آن میپردازد و نام آن را «ناگهان حمله از پشت!» میگذارد. شریعتی میگوید حتی دولت فاسد عثمانی این خوبی را داشت که جلوی نفوذ قدرت اروپاییها بر مسلمانان رو میگرفت و بعد از این بود که استعمار در کشورهای اسلامی آغاز شد.
شریعتی در ادامه بحث به تغییرات شیعه از دوره صفوی میپردازد که شیعه را بیشتر به یک مذهب شکلی تبدیل کرد تا عمقی. دو تبدیل بزرگ که در این کتاب از آنها نام برده شده، یکی تبدیل عالم دین به روحانی دین به تقلید از مسیحیت است. روحانیای که به جای تکیه بر دانش، فقط آدم خوبی است و نورانی و قابل دستبوسی و البته وابسته به حکومت. تبدیل بزرگ دیگر از منظر شریعتی، تبدیل یک مکتب آگاهانه فکری به یک احساس حب و بغض نسبت به اشخاص تاریخی است.
شریعتی با تیین کلیدواژههای مهم تشیع «عترت»، «عصمت»، «وصایت»، «ولایت»، «امامت»، «عدل»، «تقیه»، «سنت و نفی بدعت»، «غیبت»، «شفاعت»، «اجتهاد»، «دعا» و «تقلید» به بیان تفاوتهای این مفاهیم در تشیع علوی و تشیع صفوی میپردازد و در پایان خلاصه آنها را در جدولی ارائه میدهد.
این کتاب را میتوانید به قیمت ۱۲ هزار تومان از اینجا خریداری نمایید. همچنین میتوانید نسخه الکترونیکی کتاب را از این آدرس به صورت رایگان دریافت نمایید. نظرات کاربران گودریدز راجع به این کتاب را هم میتوانید اینجا بخوانید.
دو فراز از این کتاب را میتوانید اینجا بخوانید:
جهل و معرفت کاذب
هدف صفویه تنها تحریک تعصبها و احساسات ناآگاهانه توده بود و برگزاری کارناوالهای مذهبی و تراژدیهای تاریخی به سبک مسیحیت و نه اسلام، که برای هر عمل کوچکش، حتی یک امر عبادی، اثر سازنده و آموزنده و برداشت و نتیجه منطقیاش را طلب میکند.
چه بسا این مراسم و تشریفات ظاهری و عاطفی، خود وسیلهای بود که مردم از شناخت حقیقت و تفکر و مطالعه در فلسفه و روح و هدفهای اصلی مکتب تشیع و انقلاب کربلا غافل مانند. زیرا هیچ جهلی سنگینتر از جهل مردمی نیست که یک نوع احساس معرفت کاذب پیدا کردهاند. چون دو ماه محرم و صفر را پیوسته از عاشورا گفتهاند و بر حسین گریستهاند و دو ماه دیگر مصائب و مناقب او را تکرار میکنند، به صورت دروغینی احساس میکنند که لابد کربلا را و قهرمان کربلا را میشناسند!
اصل سوگواری نیز که پیش از صفویه، حتی از روزگار ائمه شیعی (از جمله امام ششم) در شیعه یک سنت بود. یک سنت مترقی و حتی با اختناق و سکوت و وحشت و دشمنی خلافت، یک سنت انقلابی به شمار میرفت.
غیر از این که این اصل، از نظر روحی و اعتقادی پرورش ایمان و تلطیف روح اخلاقی و عاطفی فرد اثری عمیق و آموزنده دارد و من در کتاب فاطمه فاطمه است به تفصیل از آن سخن گفتهام، در روزگاری که حکومتها به کمک روحانیون وابسته و مورخان و نویسندگان و وعاظ اجیرشان میکوشیدند تا واقعه کربلا را از تاریخ اسلام حذف کنند و این جوشش انقلابی حیاتبخش ابدی را در خاطرهها بکشند و به فراموشی بسپرند، این سنت یک نوع مبارزه دائمی مردم در زمینه فکری و اجتماعی و حتی سیاسی با دستگاه بود که میخواست یک تاریخ مصلحتی و ساخته و پرداخته و خوب و خوشی برای مردم تدوین کند که در آن هیچ حادثه غیرعادی و غیرطبیعی و غیراسلامی و جریان بدی اتفاق نیفتاده و اصلا خبری نبوده و چیزی نشده!
اما آنچه در کار صفویه مطرح است، مسئله اشکار و اشیا و رسوم و تشریفات تقلیدی سوگواری است و ثانیا هدف سیاسی و انحرافیای که در این استخدام و تقلید، در جهت مصالح حکومتی خود و در خلاف جهت آگاهی مردم و شناخت تشیع تعقیب میکردند.
جنگ شیعه و سنی یا جنگ اسلام و استعمار؟
جنگ شیعه و سنی فعلی، جنگ تشیع صفوی – تسنن اموی است، برای اغفال از جنگ اسلام – استعمار، جنگ مسلمان – صهیونیست. همبستگی دو جنگ و همزبانی این دو جبهه، بر هر کسی که از دنیا خبر دارد، روشن است. طرح تحریکآمیز و غیرعادی «غصب فدک» به شکل یک حادثه زنده فعلی، برای غفلت از «غصب فلسطین» است.