این روزها مرگ بهمون نزدیکتر از گذشته است یا بهتر بگم نزدیکی مرگ رو بیشتر از گذشته حس میکنیم. هر روز خبرهایی میشنویم که فلان دوست و آشنا و شخصیت معروف فوت کرده است و دلیل بسیاری از آنها هم کرونا بوده است.
داشتم به این فکر میکردم که آیا قبلا به مرگ فکر کردهام؟ آیا نزدیکی مرگ را حس کردهام؟ جستجویی کردم در وبلاگ خودم و دیدم ۱۰ پست با برچسب مرگ قبلا منتشر کردهام. پستها را مرور کردم. دیدم جای یک پست خالی است: وصیت نامه!
در وصیت نامه چه چیزهایی باید بنویسیم؟ فقط بدهی و طلب مالی و تقسیم مال؟ مگر چقدر پول و اموال داریم که کل زندگیمان را خلاصه کنیم در اقتصاد؟
در مدیریت دانش، بحثی داریم به اسم تبدیل کردن دانش ضمنی به دانش صریح. دانشمندان معتقدند که در یک سازمان، باید مدیریت دانش تعریف شود و به کار بسته شود تا کارمندان دانش ضمنی خود که حین کار کسب کردهاند را تبدیل به دانش صریح کنند. یعنی چه؟ مثلا کارشناس فروش، تجاربی کسب میکند در یک پویش خاص. تجربه خود در مورد آن پویش را جایی ثبت کند، تا اگر روزی آن کارشناس فروش از این سازمان رفت، این تجربه که هزینه آن توسط سازمان داده شده است، برای سازمان باقی بماند و نفر بعدی بتواند از آن استفاده درست کند. اینطور دیگر آزمون و خطاها در آن سازمان کمتر میشود.
به راستی ما چقدر دانش ضمنی خود را تبدیل به دانش صریح کردهایم؟ در زندگی دیگر فقط بحث تخصص و شغل نیست. هر کدام از ما بنابر رسالت و مأموریتی که برای خود در دنیا تعریف کردهایم، تجاربی اندوختهایم و دانشی کسب کردهایم. مثلا راجع به زندگی خانوادگی، راجع به تربیت فرزند، راجع به شخصیتهای بزرگ، راجع به نظام فکری صحیح، راجع به نوع رابطه با مردم، راجع به تخصص خودمان و …
نوشتن اینها در وصیت نامه به نظرتان چقدر خوب است؟ اصلا به نظر شما یک وصیت نامه خوب باید شامل چه موضوعاتی شود؟