اتفاقات این روزهای غزه، مظلومیت مضاعفی دارد و این روزها مکررا شنیدهایم که «نمیدانیم چه کاری از دست ما برمیآید؟». انگار همه میخواهیم کاری کنیم ولی نمیدانیم چه کاری و تنها کاری که از ما برمیآید شده است به اشتراک گذاری محتواهای مرتبط. محتواهایی که درست است باید به اشتراک گذاشته شود تا فراموش نشود و عادی نشود ولی کار اصلی نیست؛ اگر کسی میخواست با این محتواها بیدار شود، تا به حال بیدار شده بود. این محتواها بیشتر به این درد میخورد که افراد بیدار خوابشان نبرد!
امروز داشتم به این فکر میکردم که واقعا باید چه کنیم؟ نمیتوانیم منتظر بمانیم و فقط این رویای شیرین را در ذهن خود بپرورانیم که اگر امت اسلامی شکل گرفته بود و دولتهای اسلامی در حد مقابله با ظلم واضح و شفاف اسراییل کاری میکردند، الان این همه مشکل نداشتیم؛ باید کاری کرد.
فکر میکردم که اگر این همه دانشآموخته دوره دکتری در دانشگاههای ایران واقعا مجتهد شده باشیم و در همان رشته تحصیلی خود صاحب آگاهی واقعی شده باشیم، هر کداممان باید یک راه حل عینی مرتبط با تخصص خود در مورد این موضوع بدهیم. نمیتوانیم عنوان «آزمون جامع» دکتری را اصطلاحا آزمون اجتهاد بگذاریم و نمیتوانیم با نوشتن رساله دکتری ادعا کنیم که متخصص شدهایم ولی موقع عمل که میرسد، هیچ طراحی عملیاتی نداشته باشیم. متخصص شدن که به نوشتن مقالههای کلیشهای نیست؛ به داشتن راه حل است!
خودم را میگویم. در رشته «مدیریت رسانه» اگر دانشآموخته شدهام، الان باید بتوانم با آگاهی عملی و شناخت درست میدان، راه حل عملیاتی برای اثرگذاری بیابم؛ سنگ بزرگ نه، در حدی که امکانات و اختیارات و شبکه ارتباطی دارم. خودمان را توجیه میکنیم که رسانه بین المللی قدرتمند و موثر نداریم که برای آن تولید محتوا کنیم اما مگر عصر رسانههای گروهی است؟ مگر رسانههای اجتماعی دست ما را برای دیده شدن محتوا -با همه سختگیریهای الگوریتمهای سرکوبگر رسانههای غربی- بازتر از گذشته نکردهاند؟ مگر رهبری فقط طی همین یکی دو سال گذشته، بارها و بارها بر اقدامات رسانهای بین المللی تأکید نکردهاند؟ وقتی راه حل ندارم یعنی یک جای کار میلنگد. یعنی به اندازه کافی تخصص و تعهد کسب نکردهام. یعنی بدون توجیه کردن باید سراغ آگاهی واقعی و آگاهی بخشی بروم.
شما چطور؟ در تخصص شما چه اقدام عملیاتی میتوان انجام داد؟
سؤال دقیق و بجایی است. اگر ما در رشته خودمان، یعنی حقوق بینالملل، به مرحله اجتهاد علمی رسیدهایم، این روزها باید بیشتر از همیشه خود را در معرض آزمون تخصص و تعهد ببینیم. نمیشود فقط از دور نظارهگر بود و دل سوزاند؛ باید بتوانیم از منظر تخصصی، راهکار بدهیم.
حقوق بینالملل ابزارهایی در اختیار ما گذاشته، هرچند قدرت الزامآور آن در برابر زور عریان گاه کمرنگ جلوه میکند، اما بیاثر نیست. آنچه از ما برمیآید، طراحی یک مسیر حقوقی مستمر و هدفمند برای مستندسازی دقیق جنایات، پیگیری آنها در مجامع بینالمللی، فعالسازی ظرفیتهای دادگاههای ملی برای اعمال اصل صلاحیت جهانی (universal jurisdiction)، و ایجاد کمپینهای حقوقی برای فشار بر دولتهاست؛ نهفقط از بالا، بلکه از پایین، با بسیج افکار عمومی جهانی از راه ابزار حقوقی.
ما باید بتوانیم زبان حقوق را به زبان مردم و رسانه پیوند بزنیم. مفاهیمی مثل نسلکشی، جنایت علیه بشریت، محاصره غیرقانونی، محرومسازی از نیازهای اولیه، هدف قرار دادن غیرنظامیان، اینها فقط الفاظ دکتری نیستند؛ باید بتوانیم از آنها روایت بسازیم، شکایت تنظیم کنیم، بیانیه جمع کنیم، و حتی اگر شده، در دادگاههای کشورهایی که این صلاحیت را میپذیرند، پرونده باز کنیم. اینها قدمهای کوچک اما واقعیاند.
حرف شما درست است: اگر تخصص، در مقام عمل، خروجی نداشته باشد، اسمش تخصص نیست؛ محفوظاتیست که فقط ذهن را سنگین کرده. حالا وقت آن است که از دل همین واژهها، اقدام واقعی بیرون بکشیم.
پس بله، در رشته من هم، اگر بخواهیم، میتوانیم کاری کنیم؛ حتی اگر کوچک، اما واقعی
سپاس از نظرتون آقای دکتر.