اینفلوئنسرهای مستقل در جنگ ادراکی معاصر: فرصت مغفول ایران

در میدان نبرد امروز که نه فقط در خاک، بلکه به طور همزمان در ذهن‌ها و رسانه‌ها رقم می‌خورد، صدای ایران کمتر از همیشه شنیده می‌شود. اگر دیپلماسی رسمی در مجامع بین‌المللی نقش کلاسیک خود را ایفا می‌کند، نبرد روایت‌ها در شبکه‌های اجتماعی، پادکست‌ها، و پلتفرم‌های تحلیلی توسط بازیگران دیگری پیش می‌رود: اینفلوئنسرهای مستقل.

این یادداشت به نقش اینفلوئنسرها در بازنمایی بحران‌ها و جنگ‌ها، غیبت ایران در این میدان و پیشنهادهایی برای احیای روایت ایرانی در فضای عمومی بین‌المللی می‌پردازد.

روایت‌هایی که مردم باور می‌کنند

در جهان امروز، مخاطب خارجی کمتر به بیانیه‌های رسمی دولت‌ها توجه می‌کند. آنچه اعتبار می‌سازد، صدای انسانی تحلیلگرانی مستقل و چندزبانه است که نه از موضع رسمی، بلکه از دیدگاه حرفه‌ای و در پلتفرم‌های محبوب بین‌المللی به بیان مواضع خود می‌پردازند.

برای مثال، در جریان حمله اخیر اسرائیل به ایران، تحلیل‌ها و گزارش‌هایی که از سوی اکانت‌های نیمه‌مستقل و حتی چهره‌های یوتیوبی منتشر شد، بیش از پیام‌های وزارت خارجه یا خبرنگاران صداوسیما بازنشر و تحلیل شد.

دشمن و رقبا چگونه روایت می‌سازند؟

برخی کشورها – چه به شکل سازمان‌یافته و چه از مسیر حمایت از چهره‌های مستقل – به‌خوبی در حال پر کردن این خلأ هستند. چند نمونه واقعی:

Hasan Piker: تحلیلگر ترک‌تبار آمریکایی که در یوتیوب میلیون‌ها دنبال‌کننده دارد و مواضع ضدصهیونیستی، چپ‌گرا و گاه همسو با محور مقاومت بیان می‌کند.

Ben Shapiro، محافظه‌کار مشهور که در یوتیوب و پادکست‌هایش سیاست‌های اسرائیل را توجیه کرده و چارچوب روایت غربی از جنگ را تقویت می‌کند.

War Mapper، حساب ناشناس در توییتر که نقشه‌های لحظه‌ای نبردها را منتشر می‌کند؛ رسانه‌های جهانی تحلیل‌های آن را در گزارش‌های رسمی خود بازنشر می‌کنند.

@IntelCrab، اکانتی ناشناس با تمرکز بر تحلیل جنگ، تسلیحات و تصاویر ماهواره‌ای که توانسته تصویر مشخصی از تحولات ایران ارائه دهد—بی‌آنکه روایت رسمی کشور شنیده شود.

Atlantic Council و MEMRI که در قالب اندیشکده‌های به‌ظاهر بی‌طرف، جلسات آنلاین، مقاله‌های دوزبانه و گزارش‌های استراتژیک برای مخاطبان خاص تولید می‌کنند.

در مقابل، ایران – جز در چند مورد محدود مانند حضور فعال دکتر محمد مرندی در رسانه‌های خارجی – تقریباً هیچ‌گونه اینفلوئنسر دائمی، خوش‌بیان، مسلط به زبان انگلیسی، و معتبر برای افکار عمومی جهانی ندارد.

چرا باید به اینفلوئنسرها توجه کرد

۱. اعتبارسازی غیررسمی: بسیاری از روزنامه‌نگاران، دانشگاهیان، و حتی سیاستمداران تحلیل‌های خود را از توییتر، یوتیوب و پادکست‌های شخصی می‌گیرند، نه رسانه‌های رسمی ایران.
۲. میدان‌داری در لحظه بحران: فضای جنگ، لحظه‌ای است که مخاطب می‌خواهد حقیقت را بداند. اگر ما نباشیم، دیگران روایت خود را جا می‌اندازند.
۳. مخاطب جهانی جدید: نسل جدید کاربران، چه در غرب و چه در ایران، نه به رسانه‌های کلاسیک اعتماد دارد، نه حوصله بیانیه‌های سیاسی را دارد. آن‌ها به دنبال تحلیل زنده، ساده، و انسانی‌اند.

چه باید کرد؟

برای پر کردن این خلأ، سیاست‌گذار فرهنگی و رسانه‌ای باید سه گام بردارد:

شناسایی و آموزش افراد توانمند: جوانان متخصص در حوزه‌های ژئوپلیتیک، امنیت، تاریخ و فرهنگ ایرانی که مسلط به زبان انگلیسی و فن بیان هستند، باید شناسایی و پرورش داده شوند.

ساختار حمایتی اما غیررسمی: این افراد باید با استقلال نسبی اما پشتیبانی حقوقی و رسانه‌ای فعالیت کنند تا هم اعتبار شخصی‌شان حفظ شود و هم مورد تهدید یا حذف از پلتفرم‌ها قرار نگیرند.

تولید پیوسته و چندرسانه‌ای: روایت ایرانی باید در قالب‌های متنوع مانند یوتیوب، پادکست، توییتر و نشریات آنلاین جهانی تولید شود. انتشار صرفاً فارسی‌زبان و داخلی دیگر کافی نیست.


اگر جنگ رسانه‌ای امروز را جدی نگیریم، حتی در زمانی که حق با ماست، روایت را خواهیم باخت. حضور مؤثر ایران در این میدان نه با هزینه‌های سنگین دیپلماتیک، بلکه با سرمایه‌گذاری هوشمند بر افراد مستقل، حرفه‌ای و چندزبانه ممکن است. در زمانه‌ای که صداهای انسانی بیش از پیام‌های رسمی شنیده می‌شوند، ما بیش از همیشه به حضور اینفلوئنسرهای ملی در میدان جهانی نیاز داریم. و اگر این خلأ پر نشود، روایت ایران را دیگران خواهند نوشت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید