در دورههایی که عملیات نظامی متوقف میشود و فضای میدانی وارد مرحلهای از تعلیق موقت میگردد، فرض غالب آن است که جامعه وارد دورهای از آرامش شده است. اما واقعیت آن است که چنین وضعیتی، نه پایان بحران، بلکه انتقال آن به ساحتهای دیگر—بهویژه عرصه رسانهای، ادراکی و سیاستگذاری—است. آتشبس، بهویژه زمانی که موقتی و ناپایدار باشد، صرفاً خلأ عملیاتی نیست؛ بلکه فاز جدیدی از رقابت برای کنترل معنا، تبیین گذشته و مدیریت چشمانداز آینده است.
در این شرایط، بازیگران سیاسی، رسانهای و فرهنگی تلاش میکنند روایتی مسلط از رویدادها ارائه دهند؛ روایتی که بتواند با اهداف راهبردی آنها سازگار باشد و در عین حال، از ظرفیت اقناع مخاطبان داخلی و خارجی برخوردار باشد. چینش دوبارهٔ سخنرانیها، دادهها، مستندات تصویری و محتوای احساسی با هدف تثبیت مشروعیت سیاسی یا بازنمایی موفقیت نظامی، بخشی از فرایند بازتولید روایت در این مرحله است.
با این حال، این دوره صرفاً میدان رقابت برای اثرگذاری روایتمحور نیست؛ بلکه فرصتی برای بازنگری در سیاستهای ارتباطی و رسانهای نیز فراهم میکند. در غیاب فشارهای لحظهای و اضطرار عملیاتی، امکان ارزیابی عملکرد دستگاههای اطلاعرسانی، رسانههای رسمی و سیاستهای انتشار عمومی ایجاد میشود. در این ارزیابی میتوان بررسی کرد که چه نوع اطلاعاتی منتشر شد، چه محتوایی حذف و کدام چارچوبهای روایی دچار افراط، تکرار یا ابهام بودند. همچنین، این بازاندیشی محدود به نهادهای رسمی نیست؛ فعالان رسانهای مستقل، تحلیلگران، روزنامهنگاران و حتی کاربران فعال فضای مجازی، همگی در شکلدادن به حافظهٔ عمومی بحران و پالایش روایتهای تثبیتشده نقش ایفا میکنند. در واقع، بازآرایی روایتها در چنین دورهای، محصول تعامل نهادهای رسمی و کنشگران اجتماعی است، نه صرفاً حاصل تصمیمگیری متمرکز.
از منظر کلانتر، دورهٔ آتشبس را میتوان لحظهای برای سنجش ظرفیت ملی در مواجهه با بحرانهای ترکیبی دانست؛ بحرانی که همزمان در چند سطح نظامی، رسانهای، دیپلماتیک و اجتماعی جریان دارد. فرصت برای پاسخ به پرسشهایی مانند موارد زیر در این دوره فراهمتر از زمان بحران است:
- آیا روایتهای تولیدشده با واقعیات میدانی انطباق داشتند؟
- در سطح بینالمللی، توانستیم در نبرد رسانهای موقعیت مؤثری بهدست آوریم؟
- مدیریت بحران چگونه بر انسجام اجتماعی تأثیر گذاشت؟
- انسجام شکلگرفته در دورهی درگیری، پس از آتشبس چگونه حفظ شد یا دچار فرسایش گردید؟
- چه سیاستهایی برای تقویت تابآوری روایی و انسجام در دورههای مشابه آینده باید طراحی شود؟
پاسخ به این پرسشها، هم در سطح راهبردی و هم در سطح اجرایی، میتواند به تقویت ظرفیت تصمیمگیری در دورههای بحرانی آینده منجر شود. بهویژه در سطح حکمرانی رسانهای، بازبینی در نحوهٔ روایتسازی، شیوههای انتقال پیام و نسبت این روایتها با واقعیات عینی، از اهمیت بالایی برخوردار است.
در پایان، دورهٔ آتشبس را نباید صرفاً توقف یک بحران تلقی کرد، بلکه باید آن را بهمثابه مرحلهای بینابینی دانست که در آن تصمیمگیریهای مؤثر، بازنگری در روایتها و ارزیابی سیاستهای پیشین میتوانند بر نحوه مواجهه با تحولات بعدی اثرگذار باشند. در صورتی که این دوره بهدرستی مدیریت شود، میتواند به بستری برای اصلاح سیاستهای ارتباطی، بازسازی اعتماد عمومی و تقویت انسجام اجتماعی در مواجهه با آینده تبدیل گردد.