پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرخط» ثبت شده است

دست خدا: اعتماد متقابل مردم و نظام

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 569 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

حکومت‌های مختلف در دنیا غالبا به سه شکل اداره می‌شوند:

1. حکومت‌های استبدادی که به وسیله زور اداره می‌شوند که شکل‌های گوناگونی از قبیل سلطنتی، شبه سلطنتی، کمونیستی و ... دارند. این‌گونه حکومت‌ها نسبت به دو نوع دیگر، معمولا دوران عمر کوتاهی دارند و مردم در آن اغلب ناراضی هستند.

2. حکومت‌های تزویر و تبلیغات که در آن خبری از فشار و اختناق نیست و مردم به ظاهر آزادی عمل دارند اما دستگاه‌های عظیم تبلیغاتی این حکومت‌ها، قدرت تفکر را از مردم می‌گیرند. انواع تزویر و برنامه‌های تبلیغات سیاسی دروغین ذهن مردم را مدیریت می‌کنند و حتی گاهی با انتشار برنامه‌های سرگرم کننده، فکر مردم را از پرداختن به مسائل اساسی کشور بازمی‌دارند. آن‌ها تا وقتی دموکرات هستند که بتوانند با تزویر، مردم را فریب دهند و هر زمان که حصار تزویر آن‌ها می‌شکند، فورا درفش و فشار و روش‌های سخت آنان ظهور می‌کند. این نوع حکومت‌ها در تمدن غرب به وفور یافت می‌شوند.

3. حکومت نوع دیگر، حکومتی است که با محبت و عطوفت مردم و بر اساس اعتماد متقابل مردم و حکومت اداره می‌شود. در این نوع حکومت‌ها، بزرگترین بحران‌های کشور نیز با همکاری متقابل سپری می‌شود که نمونه واضح آن را در 8 سال جنگ تحمیلی دیدیم.

بدیهی است وقتی ملتی با جان و دل برای سربلندی کشورش تلاش می‌کند، بدون این‌که فکر منفعت و سود شخصی خود باشد، از دولت خود هم انتظار دارد که به دور از اشرافیت و تجمل و در نظر گرفتن نفع شخصی و حزبی و سیاسی، برای کشور کار کند و زحمت بکشد و کشور با چنین دولت و ملتی است که می‌تواند بحران‌های مختلف را از پیش رو بردارد. وقتی همه همدل و همزبان با یکدیگر باشند، مشکلات سپری می‌شود و نیازی به دشمن وجود ندارد. سرمایه نظام اسلامی پشتیبانی مردم است و اگر این سرمایه از میان رود، مشکلات قابل حل نخواهد بود. رهبر معظم انقلاب در این باره فرموده‌اند:

«اگر استکبار جهانی و شیاطین عالم احساس کنند که جمهوری اسلامی ضعیف است، فشار را زیاد خواهند کرد. ما بحمداللَّه قوی هستیم و از ثبات لازم برخورداریم. سرمایه‌ای که جمهوری اسلامی ایران دارد - اعتماد مردم و پشتیبانی آنها از نظام - گمان نمی‌کنم هیچ دولتی آن را داشته باشد. این نعمت را باید مسئولان وآحاد مردم حفظ کنند. در کشور ما، دولت و ملتی وجود ندارد؛ همه سربازان انقلاب هستند و باید هم باشند. همه باید روح سربازی برای انقلاب را حفظ کنند.» (1368/3/26)

این سیره غیرقابل تحریف امام (ره) است که رهبر معظم انقلاب نیز در این باره بیان داشتند:

«مکرر امام ذکر کردند که این مردم ولی‌نعمت ما هستند؛ مواردی خود را خادم ملت معرفی کرد؛ می‌گفت: اگر به من خادم ملت بگویند بهتر از این است که رهبر بگویند؛ این حرف خیلی بزرگی است، نشان‌دهنده‌ جایگاه برجسته‌ مردم و افکار مردم و آرای مردم و حضور مردم در نظر امام است؛ مردم هم پاسخ مناسب دادند؛ در صحنه حضور پیدا کردند؛ آن‌جایی که انگشت اشاره‌ او بود، مردم با جان‌ودل در آن‌جا حاضر شدند. این متقابل بود؛ امام به مردم اعتماد داشت، مردم به امام اعتماد داشتند؛ امام مردم را دوست داشت، مردم امام را دوست داشتند؛ این رابطه‌ متقابل، یک امر طبیعی است.» (1394/3/14)

به همین دلیل است که ایشان در مورد مباحث روز کشور نیز اشاره کردند: ««ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة». اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار می‌کند.» (1394/1/20)

نماز جمعه جریان‌ساز!

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 92 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

همه عباداتی که در اسلام است، فلسفه خاصی برای آن‌ها وجود دارد. نماز جمعه یکی از عبادات مهم است که امام خمینی (ره) آن را در رأس امور می‌دانند. زیرا نماز جمعه علاوه بر این‌که یک عبادت بزرگ دسته جمعی است که زنگار معصیت را از قلب می‌زداید، از نظر سیاسی نیز یک کنگره هفتگی با حضور مسلمانان است؛ همان‌طور که خطبه‌های آن نیز یکی به توصیه‌های به تقوا و دیگری به امور سیاسی – اجتماعی می‌پردازد و در واقع سخن «دیانت ما عین سیاست ما است و سیاست ما عین دیانت ما است» در نماز جمعه تجلی دارد.

اهمیت نماز جمعه تا حدی است که در روایتی پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده‌اند «جمعه حج کسانی است که قادر به شرکت در مراسم حج نیستند.» این اجتماع هفتگی منشأ برکاتی است، از جمله:

الف. آگاهی بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامی و رویدادهای مهم اجتماعی و سیاسی.
ب. ایجاد همبستگی و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین به گونه‌ای که دشمنان را به وحشت افکند و پشت آن‌ها را بلرزاند.
ج. تجدید روح دینی و نشاط معنوی برای توده مردم مسلمان.
د. جلب همکاری برای حل مشکلات عمومی.

اما سخن این است که آیا نماز جمعه آن طور که شایسته شأن آن است، در کشور ما جایگاه دارد؟ رهبر معظم انقلاب در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور فرموده‌اند: «من از همه‌ آقایان، به‌خصوص کسانی که صاحب فکر نو و ابتکاری و جرأت اقدام در گشودن راه‌های ناگشوده هستند، خواهش می‌کنم که سعی‌مان بر این باشد که به طور دایم و روزبه‌روز، این مجموعه‌ سراسری کشور را تکامل ببخشیم. اگر ما قانع باشیم که همان‌طوری که ده سال پیش نمازهای ما برگزار می‌شد، حالا هم برگزار بشود، غبن است.» (1370/6/25) آیا این مطالبه رهبری در 23 سال گذشته، محقق شده است؟

به نظر می‌رسد که این اتفاق آن‌طور که باید و شاید نیفتاده است و به مطالبه دیگر رهبری در همان روز (ما اول باید فکر کنیم که چگونه می‌شود جوانان را به نماز جمعه جذب کرد) نیز توجه کافی در عمل نشده است. شاید یک دلیل آن سخنرانی‌هایی است که خطبای محترم جمعه انجام می‌دهند و از نظر جوانان که از رسانه‌های مختلف استفاده می‌کنند، این خطبه‌ها سخن نو و ابتکاری ندارد.

اما این هفته‌ها اتفاقاتی در نماز جمعه تهران افتاده است که امید حضور بیشتر جوانان را پررنگ‌تر کرده است. سخنان شجاعانه و پرمغز استاد رحیم‌پور ازغدی در سخنرانی پیش از خطبه‌ها، تمامی دلبستگان اسلام ناب محمدی (ص) را به تحسین واداشته و نشان می‌دهد در صورتی که سخنانی جذاب، جدید و اندیشمندانه بیان شود، می‌تواند موجب تحولات خوبی در جامعه شود. واکنش‌های مختلف موافق و مخالف این سخنرانی‌ها، نشان از جریان‌سازی و تأثیرگذاری گسترده این سخنان است. البته که خطیبان نماز جمعه باید تمامی قشرها را در نظر بگیرند و بیان اخبار و تحلیل‌های کل هفته را بیان کنند اما قطعا سخنرانی‌هایی مانند سخنرانی‌های یاد شده، زمینه‌های جذب جوانان را فراهم می‌آورد.

کدام منافع؟ کدام آرمان؟

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 467 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

رئیس جمهور در همایش اولین کنفرانس «اقتصاد ایران، راهکارهای دستیابی به رشد پایدار و اشتغال‌زا» سخنان متفاوتی از دیدگاه‌های گوناگون بیان کردند. در این مقاله نظری بر سخنان ایشان در مورد سیاست خارجی خواهیم انداخت. دکتر روحانی در این همایش ضمن متوهم خواندن منتقدین خود، گفتند: «تهدیدها، فرصت‌ها و منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمی‌شود.»

این در حالی است که قطعا ایشان به عنوان یک «حقوق‌دان» و «کهنه‌کار» انقلاب اسلامی می‌دانند که در اصل‏ 154 قانون اساسی‏ آمده است: «جمهوری‏ اسلامی‏ ایران سعادت‏ انسان‏ در کل‏ جامعه‏ بشری‏ را آرمان‏ خود می‌داند و استقلال‏ و آزادی‏ و حکومت‏ حق‏ و عدل‏ را حق‏ همه‏ مردم‏ جهان‏ می‌شناسد. بنابراین‏ در عین‏ خودداری‏ کامل‏ از هر گونه‏ دخالت‏ در امور داخلی‏ ملت‌های‏ دیگر، از مبارزه‏ حق‏ طلبانه‏ مستضعفین‏ در برابر مستکبرین‏ در هر نقطه‏ از جهان‏ حمایت‏ می‌کند.»

درست است که در عرف بین‌الملل، اهداف سیاست خارجی عبارتند از: «حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی، رفاه ملی، امنیت ملی، حفظ اعتبار ملی، منافع ملی، کسب قدرت»؛ اما بدیهی است که وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 تحولی عظیم در تمامی زمینه‌ها از جمله سیاست خارجی پدید آورد. مردم ایران پس از این‌که خود صاحب حکومت شدند و استقلال خود را بر پایه عقلانیت خود بنا گذاشتند، شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دادند و اهداف سیاست خارجی خود را در قانون اساسی که میثاقی ملی است، تعیین کردند که عبارتند از: «تلاش در جهت تشکیل امت واحد جهانی، حمایت از مستضعفین در مقابل مستکبرین، حراست از استقلال و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق مسلمانان، دعوت غیرمسلمین به اسلام.»

سؤال این است که اگر قرار بود مردم ایران بر اساس مفاهیم تعریف شده از سوی کشورهای استکباری، بنای حکومت سازی و رابطه با سایر کشورها را داشته باشند، اصلا چه نیازی به انقلاب بود؟ امام راحل عظیم الشأن (ره) بارها تأکید کردند که در زمین‌های تعریف شده توسط غرب بازی نکنیم و مشی و عمل ایشان و رهبر معظم انقلاب به خوبی این ادعا را ثابت می‌کند.

قطعا دکتر روحانی مطلع هستند که آمریکا با این‌که خود می‌داند ایران قصد دستیابی به سلاح هسته‌ای ندارد، فقط از این جریان به عنوان بهانه‌ای جهت فشار به ایران استفاده می‌نماید. اگر فقط بحث منافع ملی در سیاست خارجی مطرح است، چرا جنس تأمین منافع آمریکا در قبال ایران، از جنس دشمنی است؟ ایران از چه منظری منافع آمریکا را به خطر انداخته است؟ آیا چیزی غیر از آرمان‌های جمهوری اسلامی در سیاست خارجی است که منافع آمریکا را تهدید می‌کند؟ آیا قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران طبق تعاریف بین المللی از کشورهای اروپایی یا حتی سایر کشورهای ضد آمریکا بیشتر است که منافع آمریکا را بیشتر به خطر می‌اندازد؟ به قول دکتر ظریف، وزیر خارجه دولت آقای روحانی، غرب از قدرت فرهنگی ایران می‌هراسد. اگر این جمله مورد قبول ایشان است، این قدرت فرهنگی طبق تعاریف بین المللی (کمیت و کیفیت فیلم، موسیقی، تئاتر و...) است یا به دلیل اتصال فرهنگ به آرمان‌های انقلاب است؟

 

سبک زندگی اسلامی-ایرانی فراموش نشود

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 87 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

روز 19 آذر هر سال، روز تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شورای مبارکی با اختیارات گسترده که جهت سیاستگذاری کلان امور علمی و فرهنگی کشور در سال 1362 تأسیس شد. حضور سران سه قوه و شخصیت‌های برجسته در این شورا و ملزم بودن اجرایی شدن تمامی مصوبات این شورا توسط سایر دستگاه‌ها جایگاه ویژه‌ای به این شورا بخشیده است.

همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند، خط کلی نظام جمهوری اسلامی، ایجاد تمدن نوین اسلامی است که طی 5 مرحله «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» قابل دستیابی است. مرحله انقلاب اسلامی و نظام اسلامی سپری شده است و از دهه قبل در مرحله دولت اسلامی هستیم. البته در هر مرحله قطعا بقیه مراحل هم پیشرفت دارند اما پیشرفت یک مرحله برجسته‌تر است.

مطالبات رهبر معظم انقلاب در تحول سبک زندگی به سوی سبک زندگی اسلامی – ایرانی از دو سال گذشته و در سفر ایشان به خراسان شمالی بسیار جدی‌تر و همراه با جزییات مطرح شد. ایشان با مطرح کردن این‌که تمدن دارای دو وجه سخت‌افزاری و نرم‌افزاری است، سبک زندگی را وجه نرم‌افزاری تمدن اسلامی خواندند و آن را مهم‌تر از وجه سخت‌افزاری دانستند. البته مبرهن است که از ابتدای انقلاب تا کنون کشور ما در وجه سخت‌افزاری پیشرفت مناسبی داشته است اما قطعا در بخش نرم‌افزاری تمدن، پیشرفت قابل ملاحظه‌ای وجود نداشته است. در این راه قطعا باید آسیب‌شناسی‌های مناسب صورت گیرد و عوامل آن مشخص شود و راهکارهایی برای پیاده‌سازی سبک زندگی اسلامی – ایرانی ارائه شود. به نظر می‌رسد این وظیفه بیشتر از همه به عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است که باید با سیاستگذاری‌های مناسب و استفاده از اختیارات خود، این مطالبه رهبر معظم انقلاب را جامه عمل بپوشاند و نهادهای فرهنگی از حوزه و دانشگاه گرفته تا مساجد و رسانه‌ها را جهت اجرایی شدن تدریجی این مطالبه، بسیج نماید.

متأسفانه گویا پس از مطرح شدن این مطالبه، به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی، انتخابات ریاست جمهوری و ... کمتر در این حوزه کار شده است و نیاز است تا با مطرح شدن مجدد این مطالبه از سوی رسانه‌ها، حوزه سبک زندگی به بوته فراموشی سپرده نشود.

 

بیداری دانشجویی و احساس مسئولیت دانشجویی

* این یادداشت در شماره 450 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

جنبش دانشجویی در تمامی زمان‌ها از بدو ایجاد تا به امروز، در تمامی کشورها یکی از پیشروترین جنبش‌ها جهت حرکت کشور به سمت و سویی خاص بوده است. حرکت‌هایی که اغلب به سمت و سوی مثبت برای عموم مردم جامعه گرایش دارد، زیرا روحیه دانشجو عدالت‌خواه، بدون ملاحظه جریانات سیاسی، آرمانگرا و متمایل به پیشرفت است. تا آنجا که شهید بهشتی فرمودند: «دانشجو مؤذن جامعه است؛ اگر خواب بماند، نماز امت قضا می‌شود.»

اما سخن اینجا است که جنبش دانشجویی در جهت مثبت که آن را «بیداری دانشجویی» نام نهاده‌اند، چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد تا بتواند همواره پویا، شاداب و زنده و در جهت منافع عموم مردم باشد:

  1. صداقت، صفا و آرمان‌گرایی: روحیه جوانی عموما آرمان‌گرا است؛ جوان دانشجو به علت وابسته نبودن به قدرت‌های سیاسی، حزبی و جناحی و غرق نشدن در روزمرگی‌ها همواره باید ویژگی «صداقت،‌ صفا و آرمان‌گرایی» خود را حفظ نماید و خارج از مصلحت‌اندیشی‌ها و سایر قید و بندها حرف خود را بزند.
  2. مطالبه‌گر عدالت اجتماعی: در تمامی دنیا جز زورگویان و چپاولگران کسی با عدالت اجتماعی مخالف نیست. وظیفه حمایت از عدالت اجتماعی و دغدغه برپایی آن قطعا بر عهده بیداری دانشجویی است. بیداری دانشجویی همواره باید ضد فساد و ضد حاکمیت تجمل‌گرایانه باشد.
  3. الگو نگرفتن از بیرون کشور: بعضا جنبش‌های دانشجویی را به این سمت سوق می‌دهند که از جنبش‌های دانشجویی خارج از کشور الگوبرداری نمایند. در صورتی که همان جنبش دانشجویی‌ها نیز به این دلیل موفق بودند که از درون جوشیدند و خود مسیر خویش را یافتند.
  4. سطحی نشدن: خصوصیت دانشجو، تعمق و تدقیق است. بیداری دانشجویی باید به شدت از سطحی شدن پرهیز نماید و با تفکر عمیق بتواند دوست را از دشمن و مسائل اصلی را از مسائل فرعی بازشناسد.
  5. گرایش ضدآمریکایی: انقلاب اسلامی با تغییری که در هندسه جهانی به وجود آورد، به عنوان امید تمام ملت‌هایی که از سلطه آمریکا بیزارند، مطرح شد. حرکت در جهت گرایش به آمریکا، قطعا خلاف بیداری دانشجویی 16 آذر است.
  6. گفتمان‌سازی: گسترش فکر و آوردن حرف‌های نو در زمینه‌های مختلف علوم یکی از ویژگی‌های بیداری دانشجویی است که از ابزارهای تحقق آن می‌تواند برگزاری «کرسی‌های آزاداندیشی» باشد. قطعا یکی از ده‌ها خروجی این کرسی‌ها می‌تواند گفتمان‌های مختلفی باشد که در عرصه کشور ظهور و بروز پیدا می‌کند.
  7. کمک به پیشرفت کشور: بیداری دانشجویی باید چه از طریق علمی و چه از طریق متحد کردن آحاد ملت با یکدیگر، به پیشرفت کشور کمک نماید و ایجاد تفرقه و کم‌کاری از دانشجو قابل پذیرش نیست.