سعی کردهام در مورد کتب نشر صاد -بیش از آنکه معرفی بنویسم- داستان چگونگی انتشار آن را بنویسم. قبلا در مورد چگونگی انتشار چند کتاب #نشر_صاد یادداشتهایی نوشته بودم و امروز میخواستم در مورد #گاف بنویسم. برای کتاب گاف در #خانه_کتاب #مراسم_نقد برگزار شد، درست ششم #اردیبهشت سال گذشته. از بایگانی، ویدئوی مربوط به صحبتهای خودم در آن مراسم را پیدا کردم. صحبتهای خودم را که گوش کردم، دیدم بهتر است به جای آنکه از چگونگی انتشار این کتاب بنویسم، از قولهای محقق نشده خودم بنویسم.
قول داده بودم تا پایان بهار سال گذشته نسخه #صوتی منتشر شود و تا پایان سال #ترجمه #کتاب به یک #زبان دیگر. این صحبتها را از جهت خودزنی بازنشر نمیکنم؛ هر چقدر هم که برای عدم تحقق وعدههایم دلیل ارائه کنم، باید #عذرخواهی را یاد بگیرم تا در مورد #آینده مطمئن صحبت نکنم و تلاشم را انجام دهم که بتوانم به عهدهایم پایبند باشم.
نشر صوتی #قناری که وظیفه صوتی کردن را به عهده داشت، به دلیل عدم سرمایه گذاری مناسب، چند روز پس از این مراسم یعنی آخر اردیبهشت تعلیق شد و هیچ کتاب جدیدی تولید نکرد و کتاب صوتی گاف علیرغم قول من هنوز متولد نشده است. حتی در مهرماه تصمیم گرفتم با وجود اینکه قناری سرمایهای ندارد، اما مبلغی از صرفهجویی برای تولید صوتی گاف هزینه کنیم. چند وقت بعد از آن، گویندهای آمد و خوانش متن تست شد ولی به دلیل استفاده زیاد از لهجه #خراسانی کار از آب درنیامد و هنوز نسخه صوتی کتاب تولید نشده است.
در مورد زبان خارجی، مذاکره برای انتشار به زبان #ترکی استانبولی هنوز ادامه دارد و قرار است در همین تیرماه مذاکره نهایی هم انجام شود که بالاخره توافق میشود یا خیر.
از کتاب گاف در یک سال گذشته حدود ۵۰۰نسخه فروش رفته است، #جایزه #کتاب_سال استان #خراسان شمالی را به خود اختصاص داده است و نظر منتقدان زیادی را به خود جلب کرده است. امیدوارم که با برنامه ریزی تیم جدید #بازاریابی در نشر صاد، این کتاب بیش از گذشته مورد اقبال مخاطبان واقع شود.
گاف داستان یک #معلم #دبیرستان #غیرانتفاعی #دخترانه است که شبها به محلات #فقیرنشین میرود و گاف میان طبقههای بالا و طبقههای پایین جامعه را با زبانی #طنزآلود و شیرین تشریح میکند. از خواندن گاف خسته نمیشوید و پیشنهاد میکنم اگر نخواندهاید، حتما بخوانید. از کیفیت نوشتاری و داستانپردازی گاف حتما لذت میبرید.
حرم یک پله از تمام جهان جدا بود. داخلش که میشدی انگار همه دنیا پشت ستونهای بلند ورودی میماند. حس قوم موسی را داشتی که وسط دریا به دیوارههای بلند آب نگاه میکردند و روی زمین استوار قدم برمیداشتن. مطمئن بودی چند دقیقهای از همه تلخیهای جهان ایمنی.
* این یادداشت در ویژه نامه روزنامه ایران برای نمایشگاه کتاب منتشر شده است.
«کتاب، تنها عامل دگرگونی آگاهی بشر در سالهای پس از اختراع چاپ نبوده است. بسیاری از فناوریها و روندهای اجتماعی و جمعیتشناختی دیگر هم نقش مهمی ایفا کردهاند اما کتاب در مرکز تمام این تغییرات بوده است.» این جمله از «نیکلاس کار» نشاندهنده اهمیت کتاب در جامعه بشری است. طبیعتا این جمله در مورد کشورهای مختلف، تطابق کمتر و زیادتری دارد. در جوامعی که زودتر مردم باسواد شدهاند، شاید این جمله مصداق بیشتری داشته باشد و در جوامعی که کمتر باسواد هستند یا دههها و بلکه قرنها دیرتر باسواد شدهاند، مصداق کمتری داشته باشد.
همه میدانیم با اینکه ایران جزو اولین تمدنهایی بوده است که نقش کتاب در آن جدی بوده و کتابخانههای معروف آن محل آمد و شد دانشمندان از سراسر دنیا بوده است، اما کتابخوانی عادت روزانه مردم نبوده است. قرنها استبداد و استعمار باعث شد که سطح سواد مردم پایین نگه داشته شود و کتابخوانی در انحصار طبقه اشراف و حکام باقی بماند.
در دهههای اخیر عموم مردم ایران باسواد شدهاند و میتوان انتظار داشت که کتابخوانی به یک ارزش و عادت روزانه تبدیل شود اما طبیعتا تغییر سیاستها، قوانین، حمایتها و روشهای اجرایی لازم است تا شرایط تغییر کند. ما دیرتر از جوامع توسعه یافته باسواد شدهایم و شاید یک قرن پیش با نبود سایر وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی، کتابخوان شدن راحتتر بود و امروزه با وجود این شرایط جدید، کتابخوان شدن کمی سختتر شده باشد.
یکی از مسائل مهم در علاقهمند کردن مردم به کتابخوانی، ارزشآفرینی برای کتاب و کتابخوانی است. کتاب و کتابخوانی از نظر عامه مردم، یک کالای لوکس و یک پز روشنفکری محسوب میشود و نه یک نیاز روزانه. مردم در محاورههای روزانهشان ممکن است در مورد یک سریال یا برنامه تلویزیونی یا کلیپ پربازدید در اینستاگرام صحبت کنند ولی در مورد یک کتاب مگر در حلقههای اهل کتابخوانی صحبتی نمیشود.
حتما دلایل متعدد و گوناگونی برای این مسئله وجود دارد اما یکی از دلایل اصلی آن میتواند فقدان نظام مدیریت محتوای مطلوب در کشور باشد. در یک نظام مدیریت محتوای جامع، قدم اول نیازسنجی مخاطب است. محتوای تولید شده باید مورد نیاز مخاطب باشد یا لااقل برای آن نیازسازی انجام شود. نویسندگان اگر از یک یا دو سبک زندگی خاص رشد پیدا کرده باشند و با قومیتهای مختلف و مردم مناطق برخوردار و کمتر برخوردار نشست و برخاست نکرده باشند و نیازهای قشرهای مختلف مردم را نشناخته باشند، همه شبیه هم مینویسند. موضوعات و مسائل پرداخته شده در کتب برای همان چند سبک زندگی خاص میشود و عموم مردم یا به آن احساس نیاز پیدا نمیکنند یا بعد از مدتی برای آنها تکراری میشود.
شاید در این مرحله نویسنده هم بیتقصیر باشد. نویسندگی به طور کلی در کشور ما یک حرفه نیست و نویسندگان مجبورند برای تأمین معاش خودشان، شغل دیگری هم داشته باشند. بنابراین فرصت یا امکانات کافی برای سفر به مناطق مختلف و شناخت نیازهای مردم برای آنها متصور نیست. پژوهش، افکارسنجی و نیازسنجی مناسب هم یا توسط نهادهای حاکمیتی به صورت جامع و علمی وجود ندارد یا اگر وجود دارد، در اختیار نویسندگان قرار نمیگیرد یا حتی اگر دسترسیهایی میتوان به آنها پیدا کرد، اطلاع رسانی مناسب در مورد آنها نشده است و خلاصه اینکه در اجرا به مشکلات مختلف میخورد.
از سوی دیگر در مناطق دور از مرکز، امکانات کمتری برای رشد نویسندگان خوب وجود دارد. استعداهای کمنظیری که بعضا در روستاهای دورافتاده کشور نمیتوانند در آموزشهای مناسب شرکت کنند یا اگر شرکت میکنند به آنها فرصت کافی برای بروز و ظهور در مقام عمل داده نمیشود و آثار آنان منتشر و تبلیغ نمیشود. این جملات به این معنی نیست که هیچ نهاد و موسسهای هیچ تلاش و کوششی نمیکند. حتما زحمات زیادی کشیده شده است اما همه میدانیم که یک استعداد متوسط در منطقه برخوردار تهران، چقدر راحتتر از یک استعداد بینظیر در یک روستای دورافتاده لب مرز به عنوان یک نویسنده میتواند مطرح شود.
همه اینها را بیان کردم و خیلی از سخنان را ننوشتم که این مفهوم را منتقل کنم که صنعت نشر ما نسبت زیادی با مردم ندارد. طبیعتا مردم هم به همان میزان به صنعت نشر واکنش نشان میدهند و با آن ارتباط میگیرند. مردم وقتی محتوا را مورد نیاز خود نبینند، وقتی احساس عدالت نکنند نسبت به کشف و پرورش استعدادهای خود یا نزدیکان خود، و وقتی دسترسیهای پخش و توزیع و ترویج در شهرها متفاوت از هم باشد، آنها هم به همین شکل واکنش نشان میدهند.
ما در عصر دیجیتال زندگی میکنیم. یکی از ویژگیهای عصر دیجیتال، حضور مردم در تصمیمات مختلف است. اینجا آسیبهای گمراه کردن مردم با استفاده از امکانات دیجیتال که بعضا توسط باندهای قدرت و ثروت یا افراد سودجو در همه دنیا انجام میشود، مطمح نظر نیست. حتما در جای خود، با بالا بردن سواد رسانهای مردم یا با زیرساختهای مناسب برای ایجاد امنیت در فضای مجازی باید با سودجویان مقابله کرد. سخن اینجا از حضور جمعی، تحولآفرین و مثبت مردم است.
سالهای نخستین ورود اینترنت به ایران، هنوز در خاطر افراد مختلف هست. صفحات ضددین و ضداخلاق، لااقل در بین صفحات فارسی، میزان قابل توجهی از محتوا را به خود اختصاص داده بود. شروع وبلاگ نویسی و ورود مردم به تولید محتوا در فضای مجازی، ورق را برگرداند و میزان غالب محتوای فارسی، محتوای سالم شد. ایرانیان نشان دادند که تمایل زیادی به تولید محتوا دارند و حتی با وجود اینکه ضریب نفوذ اینترنت در کشور پایین بود، در بین ۱۰ کشور اول دنیا در آن سالها در عرصه وبلاگنویسی قرار گرفتند.
به نظر نگارنده میتوان از این امکان عصر دیجیتال برای توسعه کتابخوانی بهره فراوانی گرفت. در عصر دیجیتال به جای آنکه یک نفر یا یک گروه تولید محتوا کنند و همه نگاه کنند، میتوان از الگوی تولید محتوای «همه برای همه» استفاده کرد. در این مدل حتما اگر سیاست، قوانین و تدبیر مناسب لحاظ شود، استعدادها عادلانهتر کشف میشوند و کیفیت محتوا در بلندمدت بالاتر خواهد رفت.
در کشور پهناور ایران که بسیاری از مناطق بیابانی است و فاصله شهرها و شهرستانها و روستاهای کم جمعیت از هم بسیار زیاد است، شاید تأسیس کتابفروشی، کتابخانه، یا برگزاری کلاس آموزشی برای مشاغل مرتبط با صنعت نشر از نویسندگی گرفته تا ویراستاری و طراحی جلد و ... به صرفه نباشد و به همین دلیل مجبور شویم، بخشی از استعدادها را از دست بدهیم. اما در عصر دیجیتال، میتوان هر وسیله دیجیتال را به مثابه یک کتابخانه در نظر گرفت. میتوان موبایل شخصی هر فرد را تبدیل به کلاس درس کرد و او را پای درس بهترین اساتید هر رشته نشاند و با تعامل دو طرفه را رشد و پرورش داد. میدانیم که این وسایل دیجیتال تا دورترین نقاط کشور رفتهاند، ضریب نفوذ اینترنت در کشور وضعیت قابل قبولی دارد و تعداد وسایل دیجیتال هوشمند در کشور بیش از جمعیت کشور است. هر چند هنوز هستند افرادی که از این امکانات محروم هستند اما حتما نسبت به مدل سنتی، جهش قابل ملاحظهای پیدا خواهد شد.
مردم اگر کتابخوان شوند، اگر محتوای عمیق مصرف کنند، و اگر محتوای عمیق تولید کنند حتما اوضاع فرهنگی و حتی اقتصادی بهتری را تجربه خواهیم کرد. دوری مردم از مصرف محتوای سطحی، تفکر آنها را هم عمق میبخشد و ثبات جامعه را بیشتر میکند.
ما نیاز داریم مؤسساتی داشته باشیم که خانه مردم باشند برای یادگیری در کنار هم و رشد در کنار هم زیر نظر مربیان و اساتید. نیاز داریم چهرههای جدید در عرصههای مختلف صنعت نشر کشف کنیم و پرورش دهیم و تبدیل به ستارههای جدیدی شوند که نسل آینده آنها را الگو قرار دهند.
در نشر صاد همه سعیمان را کردیم که با تأسیس نشرسرای خودنویس این امکان را ایجاد کنیم. نشرسرای خودنویس با کمترین هزینه و با استفاده از امکانات عصر دیجیتال، تا به حال بیش از ۶۰ رماننویس جدید را با نظر مطرحترین داوران کشور کشف کرده و زیر نظر بهترین مربیان کشور پرورش داده است. حدود ۱۰ ویراستار جدید به جامعه نشر معرفی شدهاند که بعضا جوایز مرتبط به ویراستاری ملی هم کسب کردهاند. خودنویس در شهرهای مختلف ساختمان و دفتر ندارد اما نفر اول سال اول مسابقه خودنویس از کردکوی استان گلستان است و نفر دوم آن از یکی از روستاهای دورافتاده جیرفت کرمان. در سال دوم، برندگان خودنویس از قم و کاشمر هستند و بسیاری از شرکت کنندگان در مسابقه کشف استعداد رمان نویسی آن دور از مرکز هستند. نویسندگان جوانی که به گفته نویسندگان بزرگی مانند استاد خسرو باباخانی یا احسان رضایی یا محمدرضا شرفی خبوشان، چیزی از نویسندگان مطرح کشور کم ندارند و فقط نیازمند حمایت و توجه بودند.
حتما نواقص و محدویتهای فراوانی در این مسیر داریم، اما معتقدیم مردمی کردن صنعت نشر موجب تحول جدی کتابخوانی در کشور خواهد شد؛ چرا که نویسندگان از قومیتها و مناطق و سبک زندگیهای مختلف، به نیازهای افراد مشابه خود واقفترند و علاقه مردم به مطالعه محتوای آنها کم کم جلب خواهد شد. باید در این راه صبور باشیم و از عقل و تدبیر و مشارکت مردم بهره ببریم.
به امید روزی که مصرف محتوای عمیق بر محتوای سطحی که این روزها به ارزانترین قیمت و در سهلترین حالت در دسترس مردم است، پیشی بگیرد و شاهد ارتقای فرهنگی کشور باشیم. روزی که عطر فرهنگ غنی اسلامی-ایرانیمان به همه دنیا پراکنده شود و نشان دهیم که انقلاب اسلامی سال ۵۷ مردم ایران که ذاتا یک انقلاب فرهنگی بود، نجاتبخش همه مستضعفین دنیا خواهد بود.
به نام خداوند جان آفرین | حکیم سخن در زبان آفرین امروز نشر صاد دو ساله شد. قصدمان از راه اندازی نشر صاد، مقابله با محتوای سطحی است و توسعه محتوای عمیق. توجه ویژه به نشر الکترونیک داریم و یکی از راهحلهای مهم را مردمی کردن تولید و توزیع محتوا میدانیم. عرصه بینالملل برایمان مهم است و سعی میکنیم در پهنه جهانی هم تولید محتوا کنیم. به لطف خدا تیم خوب و درجه یکی در نشر صاد جمع شد. بزرگانی که هر کدام به تنهایی میتوانند نام یک نشر را در کشور مزین کنند، کنار هم جمع شدند و با اخلاص و همدلی مثالزدنی کنار هم کار میکنند. فراز و نشیب زیادی تجربه کردهایم و وقتی حرف از همدلی میزنم، سخن از همدلی و گذشت و وفاداری در شرایط سخت است. از سختی که سخن میگویم، سختی شرایط تحمیلی محیط است: دوره راهاندازی نشر صاد همزمان شد با شروع همهگیری کرونا و عدم پیشبینیپذیری آینده؛ در حالی که ما قصد داریم مبتنی بر اقتصاد فرهنگبنیان اینجا را اداره کنیم و نه مبتنی بر نفت. در همان دوره راهاندازی بودیم و بذر نشر صاد در حال جوانه زدن بود که قیمت دلار چند برابر شد و وضع اقتصادی مردم به حدی شد که کتاب در سبد مصرفی آنها کمرنگ شد. قفل شدن امورات معمول وزارتخانهها در پایان دولت قبل و شروع دولت جدید هم به آن اضافه کنید. با همه این شرایط سخت با توکل به خدا و تیم خوب و همدلی که گرد هم آمده بود، موفقیتهای زیادی کسب شد. بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب منتشر شد، چهار مسابقه ملی کشف استعداد برگزار شد و در بیش از ۱۴ بخش از جوایز مختلف نامزد دریافت جوایز شدیم و جوایز مختلفی را کسب کردیم. از جایزه رمان بزرگسال تا رمان نوجوان و تا جایزه ویراستاری. قرین شدن روز تأسیس نشر صاد با روز سعدی هم از آن اتفاقهای شیرین است. سعدی، استاد سخن و ستاره بیبدیل زبان فارسی است و زبان فارسی رکنی از هویت و فرهنگ ما. در این روز لازم دانستم از همه بزرگان و دوستان و حامیانی که طی این دو سال شرایط بالیدن نشر صاد را فراهم کردند، سپاسگزاری کنم و بابت همه ضعفهایی که داشتم طلب حلالیت کنم. امیدوارم نشر صاد بتواند مأموریتی که برای خود متصور است را با سرعت بیشتر و کیفیت بالاتر پیش بَرَد.
برای #حاج_قاسم سعی کردیم در #نشر_صاد یک کار ویژه کنیم. یک کتاب تحلیلی برای مخاطب بین المللی. حدود هجده ماه با سید حسن نقوی، نویسنده کتاب، پیش آمدیم. امتیاز نسخه اردوی کتاب را به فیکشن هاوس در پاکستان فروختیم، نسخه فارسی را نشر صاد منتشر میکند و نسخه عربی و انگلیسی کتاب به زودی توسط ناشران دیگری که پس از نهایی شدن نامشان اعلام میشود، منتشر میشود. از همه دوستانی که زحمت زیادی برای انتشار کتاب کشیدند صمیمانه تشکر میکنم به ویژه از جناب آقای دکتر رمضانی، آقای بهزاد جامه بزرگ، سرکار خانم مرضیه مرادی، آقای دانیال فرخ و سرکار خانم فاطمه لطفی آذر. از آژانس ادبی دایره مینا هم سپاسگزارم.
توفیق داشتم نقش کوچکی در این کار ویژه داشته باشم. متنی که به عنوان سخن ناشر نوشتم را بخوانید تا با کتاب #سرباز_مکتب بیشتر آشنا شوید:
خمینی نامی است که بزرگترین انقلاب قرن گذشته را به او میشناسند. او که برخلاف همه قدرتطلبان و سیاستزدگان دنیا، به جای آنکه مردم را به خود دعوت کند، مردم را به خداوند تبارک و تعالی دعوت کرد. او که برای شیعیان جهان قرین و قریب معصومین بود و برای مستضعفین جهان آگاهیبخش و بیدارگر. امام عظیمالشأنی که چیزی برای خود نخواست، به جز خدا ندید و خود را سرباز اسلام و خدمتگزار مردم میدانست. او با ایمان به حق و عمل صالح خود، حیاتبخش روح انسانهای بسیاری شد که نسل خود و نسلهای پس از خود را به صراط مستقیم هدایت کنند. مکتب امام که برگرفته از اسلام ناب محمدی است، ترسیم شد و موفقیتهای بیشماری کسب کرد و با همه فراز و نشیبها طی دهههای مختلف در مبارزه حق و باطل در جامعه جهانی، نقش مؤثری ایفا میکند.
یکی از مهمترین انسانهای پرورش یافته این مکتب، شهید عزیز ما، قاسم سلیمانی، است. همو که به تأسی از همین مکتب، وصیت کرد چیزی جز سرباز بر مزار وی ننویسند ولی چنان مقام والایی داشت که مطابق سنتهای الهی جز شقیترین انسانهای زمانه، دولت آمریکا و ترامپ قمارباز، نباید دستور ترور او را صادر میکردند. شهید سلیمانی مطابق فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، چهره بینالمللی مقاومت است و ادامه راه او، اقدامی بینالمللی میخواهد. خونخواهی او هر چند انتقام سخت در عرصه نظامی و امنیتی را ضروری میسازد اما انتقام اصلی از دشمن او، آگاهی مردم از سیره او، پلیدی قاتلان او و آزادی مردم از طاغوت زمانه است.
«سرباز مکتب» تلاشی است برای آنکه از دیدگاه یک نویسنده غیر ایرانی، چگونگی شکلگیری شخصیت قاسم سلیمانی در چارچوب مکتب امام و تلاش و نقش او در جهت پیشبرد این مکتب در مبارزه با ظالمان تشریح شود.