امروز یکی از ثمرات عزاداریهامون باید مقابله با #صهیونیستها باشه. هر کسی وظیفه خودش رو پیدا کنه و #اقدام کنه. ما مقابل جنایات #غزه سکوت نمیکنیم #عزاداری #امام_حسین #امام_خمینی: اگر بفهمند و بفهمانند این عزاداریها برای چه هست، ما را ملت #گریه نمیگن، ما را ملت #حماسه مینامند. اگر تمام قدرتمندان جمع شوند، نمیتوانند یک #پانزده_خرداد ایجاد کنند. قدرت تحت لوای او (امام حسین علیه السلام) است که همه مجتمع هستند.
شماس شامی اثر مجید قیصری در ۱۵۹ صفحه و در سال ۱۳۸۷ توسط نشر افق منتشر شده است.
در ایام نزدیک به محرم، مطالعه این کتاب از زبان خدمتکار جالوت، نماینده روم در شام، در زمان واقعه عاشورا را پیشنهاد میکنم.
جالوت که روابط نزدیکی با معاویه و یزید ایجاد کرده بود، پس از حادثه عاشورا و حرکت کاروان اسرا به سمت شام، به اطلاعاتی دست پیدا میکند که تغییر نگرش او را موجب میشود. تغییر نگرشی که منجر به حرفهایی در دربار یزید در شب ورود اسرا به شام میشود. جالوت پس از آن دیگر دیده نمیشود و شماس، نوکر جالوت، نامهای به روم میفرستد تا شرح ما وقع کند. این کتاب داستانی از متن همان نامه به زیبایی نوشته شده است.
در حین مطالعه کتاب کاملا حس میکنی که از زبان یک مسیحی در حال شنیدن وقایع آن دوران هستی و بیطرف بودن شماس مشخص است.
نثر و ادبیات کتاب همانقدر در اوج است که از مجید قیصری انتظار میرود؛ آنقدر جذاب و خواندنی است که چند هفته پیش در بستر بیماری وقتی بیخواب شدم، کتاب را دستم گرفتم و تا اذان صبح به انتهای آن رسیدم.
نسخه کاغذی کتاب را میتوانید به قیمت ۱۹ هزار تومان از شهرکتاب آنلاین خریداری نمایید. همچنین نسخه الکترونیک کتاب را میتوانید به قیمت ۱۰ هزار تومان از فیدیبو یا ۳ هزار تومان از طاقچهخریداری کنید. البته اگر عضو کتابخانه همگانی طاقچه هستید هم میتوانید این کتاب را رایگان مطالعه نمایید.
نامیرا اثر صادق کرمیار توسط نشر نیستان در ۳۳۶ صفحه و در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است. این کتاب تا به امروز به چاپ ۲۶ رسیده است و بیش از ۱۲۰ هزار نسخه از آن فروخته شده.
یه کتاب داستانی جذاب. داستان یک پسری که تازه پدر خود را از دست داده است و وقتی شریک پدر از سفر تجاری برمیگردد با وجود فضای ناامن اطراف کوفه و راهزنان نزدیک است که اموال خود را از دست بدهد. در این راه میشنود که پدرش نمرده است و کشته شده است؛ عاشق میشود و دچار تردید میشود. تردید در اینکه حق با کیست؟ حسین یا یزید؟
داستان بزرگان کوفه که به صورت افراطی خواهان جنگ با یزید هستند و آخر در سپاه ابن زیاد میجنگند و کسانی که مخالف جنگ بودند اما آخر دل به کاروان حسین میبندند.
بسیار جذاب و خواندنی.
دیروز عرفه بود و روز شهادت مسلم بن عقیل. بسیاری از حوادث این کتاب در همان روزهایی میگذرد که مسلم به کوفه رسیده است. چگونگی جمع شدن مردم به دور مسلم و چگونگی پراکندگی آنان؛ چگونگی فریب خوردن بزرگان کوفه و نیرنگهای ابن زیاد و چگونگی فریب نخوردن برخی دیگر.
در این ۲۰ روزی که تا محرم مانده است، خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنم.
کتاب به شکل داستانی و به نثری روان و قلمی توانا نگارش شده است.
بخشی از این کتاب:
ربیع گفت: «چگونه میشود که معاویه و علی هر دو به سنت خدا عمل کنند، اما همواره در جنگ و دشمنی با یکدیگر باشند؟!»
مادر گفت: «بهترین میزان شناخت حق و باطل، عدالت است. کسانی که عدالت علی را برنتافتند، به ستم معاویه تن دادند.»
در خانه مختار، جماعت به گرمی گرد مسلم را گرفته بودند. مسلم نیز گرم و گیر برای مردم سخن میگفت: «به خدا سوگند! اینان جز حماقت و زبونی از مردم چیزی نمیخواهند. من در عجبم از سکوت مردانی که به دانش و نیکی و شرف مشهورند، از نامورانی که مردم به آنها امید بستهاند، اما آنان در برابر ستم سکوت میکنند. آنها بهشت خداوند را آرزو میکنند، در حالی که نه مالی در راه خدا دادهاند و نه جان خویش را به خطر انداختهاند. و تنها به آبروی خویش نزد امیر و خلیفه میاندیشند. در عجبم از دلیران و سردارانی که اگر گمان کنند حقی از خودشان ضایع شده، زمین را و زمان را به آتش میکشند، اما در مقابل حقی که از این مردم ناتوان و رنجور پایمال میشود، چشم خود را میبندند و سازش و سکوت خود را تدبیر و تعقل مینامند. به خدا سوگند! مصیبت اینان از همه مردم بیشتر است.»
نسخه کاغذی این کتاب را میتوانید از اینجابه قیمت ۳۰ هزار تومان خریداری نمایید. نسخه الکترونیک این کتاب را نیز میتوانید از فیدیبو به قیمت ۲۱۹۰۰ تومان دریافت نمایید. همچنین نظرات کاربران گودریدز راجع به این کتاب را میتوانید از اینجامطالعه نمایید.
هر کدام از دوستداران حسین علیه السلام که توانایی داشتند برای نصرت امام، آن توانایی را به فعل درآوردند؛ یکی با جنگاوری، دیگری با سقایی و ... اسیری. به هر حال نمیتوان گفت دوستدار حسین علیه السلام، عرصه را دید و توان کاری داشت ولی نظاره کرد. اصلا نظاره کردن در مبارزه با باطل، ربطی به کسانی که دل به شعائر حسینی بستهاند ندارد. زیرا آنها معتقدند که اسلام دین عقیده و جهاد است. اگر اعتقاد پیدا کردند که چیزی باطل است باید جهاد کنند تا باطل رو به زوال رود و حق مستقر شود. روزی این کار فقط با گریه انجام میشود و روزگاری دیگر ممکن است اکتفا به گریه، خود یک انحراف باشد.
پروردگارا! درونم پر شده از باطل. باطلی که ذره ذره به وجودم نفوذ کرد و جدی نگرفتمش. مگر نه اینکه «وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»؟ چرا من نه تنها از لغو، دوری نمیکنم بلکه برای شتابان رفتن به سمت آن برنامهریزی هم میکنم؟
خدایا! به من قوت بده تا بتوانم باطل را از وجودم بزدایم و آماده نصرت امام شوم که صدای هل من ناصر ینصرنی را شنیدن همان انتظار ظهور است.