مشغول مطالعه کتابی هستم تحت عنوان «کاربردهای راهبردی فناوری اجتماعی» که توسط انتشارات کمبریج در سال ۲۰۱۱ منتشر شده. در صفحه ۴۷ این کتاب به پژوهشی از دیپائولو و همکاران اشاره میکند که در سال ۱۹۹۶ انجام شده است و نتیجه آن چنین است:
اکثر مردم یک یا دو بار در روز در تعاملات خود دروغ میگویند. اگر چه اکثر دروغها به طور خاص خودخواهانه هستند، اما به ندرت به سود مالی یا فیزیکی اشاره دارند بلکه مزایای نامشهودی مانند عزت نفس یا ارتقای موقعیت اجتماعی دارند.
تقریبا به همان اندازه، دروغهایی هستند که به طور خاص به نفع فردی است که فریب میخورد؛ معمولا برای جلوگیری از آسیب رساندن به احساسات او.
در هر دو مورد، اکثر مردم دروغ میگویند. یعنی برای بزرگنمایی احساسات مثبت خود و اجتناب از ابراز احساسات منفی دروغ میگویند.
دروغها به آمادگی شناختی کمی نیاز دارند و دروغگوها عموما نسبت به افشای دروغهایشان کمترین اضطراب را احساس میکنند علیرغم این واقعیت که بیشتر دروغها، به صورت آشکار نادرست هستند تا اینکه مفاهیم گمراهکننده و ظریف باشند!
- نویسنده کتاب پس از اشاره به این پژوهش، بیان میکند که دروغها بیضرر نیستند و علاوه بر ناراحتی دو اثر مهم دیگر دارند: یکی اینکه صمیمیت را کم میکنند و دیگر اینکه معناداری رابطه را زیر سوال میبرند.
* نظر شما چیست؟ تمایل دارید حتی اگر به نفعتان باشد دروغ بشنوید؟ اگر دروغی شنیدید میتوانید رابطه معنادار یا صمیمی را حفظ کنید؟
«کتابگرایی» نوشته جسیکا پرسمن در اواخر سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات دانشگاه کلمبیا منتشر شده است. پرسمن در این کتاب مینویسد که در قرن ۲۱ نیز هنوز فرهنگ با کتاب ارتباط جدی دارد. او معتقد است در زمانی که صداهای زیادی برای پیشبینی مرگ چاپ به هم پیوستهاند، کتابها همچنان به شیوههای جدید و غیرمنتظره دوباره ظاهر میشوند. از تکثیر «شلفیها» گرفته تا شلوارها و بالشهای تزئینی چاپ شده با جلد کتابهای محبوب. کتابها همه جا هستند و فقط برای خواندن نیستند. نویسندگان با این روند روبرو شدهاند: بسیاری از رمانهای معاصر کتابها را بهعنوان شخصیتهای اصلی به تصویر میکشند یا جذابیت وسواسی برای کاغذ ارائه میکنند.
پرسمن در این کتاب میگوید کتاب در طول تاریخ قالبهای گوناگونی را تجربه کرده است که چاپ یکی از انواع آن بوده است؛ کتاب از ابتدا به صورت چاپی نبوده که بخواهد به صورت چاپی بماند و آن چیزی که مهم است خود کتاب است.
قبل از اینکه مطالعه کتاب را شروع کنم، فکر میکردم کتابی با این عنوان، باید در تقویت این ایده باشد که نوستالژی بوی کاغذ برای کتاب جذاب است و ... اما کتاب به اینگونه موارد نپرداخته و از عشق به کتاب در همه جا سخن رانده.
#کارآفرینی خیلی از آدم وقت میگیره. باید تک تک اجزا رو بسازی و #فرهنگ_سازمانی رو شکل بدی و تیمی که دور هم جمع کردی رو به #سازش و #همافزایی برسونی. باید حواست به #کیفیت و #کمّیت محصول یا خدمتت باشه که اقبال #مخاطب یا #مشتری نصیبت بشه. باید حواست به تغییرات پرسرعت محیط باشه، مخصوصا که راهاندازی همزمان با شروع #کرونا باشه و در عرض چند ماه اول ناگهان #دلار دوبرابر بشه و شیب #تورم تند بشه و هزینهها زیاد بشه و تازه #قانون الزام کنه #حقوق پرسنل خیلی بیشتر از پیشبینیات در برنامه #کسبوکار افزایش پیدا کنه.
اگه صنعتی که در اون مشغولی، جزو #محصول یا #خدمت ضروری مردم هم نباشه که دیگه بدتر؛ در شرایط سخت اقتصادی، #درآمد هم کمتر از پیشبینی میشه چون مردم پولشون رو صرف ضروریات میکنن.
این یعنی #هزینه بیشتر و #درآمد کمتر از پیش بینی. همه اینا باعث میشه خیلی بیشتر وقت بذاری تا #کارآفرینی با شکست مواجه نشه.
اما به عنوان کسی که اینو #تجربه کردم عرض میکنم: با همه سختیها از #مطالعه #کتاب تخصصی مرتبط با صنعت یا رشته خودتون غفلت نکنید که سرعت تغییرات تخصصی، مخصوصا در صنایعی که به نحوی به #عصر_دیجیتال ربط دارند، خیلی زیاده.
اگه خواب غفلت به بهانه #اجرا نصیبمون بشه، ضرر بدی میکنیم.
دولت انگلستان در پاندمی #کرونا مالیات بر ارزش افزوده #کتاب را صفر درصد اعلام کرد. اما قیمت کتب الکترونیک #کیندل کاهش پیدا نکرد؛ #آمازون دلیل عدم کاهش قیمت را عدم همکاری ناشران برای کاهش قیمت اعلام کرده.
چند سال پیش هم که مجمع جهانی ناشران اعلام کرده بود رشد #کتاب_الکترونیک کاهش پیدا کرده، آمازون به عنوان شرکتی که ۴۴ درصد از ایبوک دنیا را به تنهایی میفروشد، اظهار داشت که این اشتباه به دلیل این است که مجمع فروش ناشران را حساب کرده است، در حالی که ۶۰ درصد از فروش کتاب الکترونیک آمازون از طریق #خودناشری است.
به نظر میرسد ناشران برای حفظ مخاطبان خود، نیاز به توجه جدیتر به تغییر و تحولات صنعت نشر دارند.
از این نمودار میتوان پی برد که مردم در چه سالهایی برای خرید کتاب، قدرت بیشتری داشتهاند.
منبع: نمافر
