پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چهل حدیث» ثبت شده است

نقل قول

شیطان در قیامت طمع به رحمت حق کند!

حدیث کنند که حق تعالی به طوری در قیامت بسط بساط رحمت کند که شیطان طمع مغفرت حق را کند. در این عالم که حضرت حق به حسب روایت نظر لطف به آن نفرموده از وقتی که خلقت فرموده آن را و رحمت در آن نازل نشده مگر ذره‌ای نسبت به عوالم دیگر، این همه رحمت و نعمت الهی و لطف و بخشش ذات مقدس سر تا پای همه را فرا گرفته، و هر چه پیدا و ناپیداست سفره نعم و عطای حضرت باری تبارک و تعالی است که اگر جمیع عالم بخواهند به شمه‌ای از نعمت و رحمت او احاطه کنند نتوانند، پس چه خواهد بود در عالمی که عالم کرامت و مهمانخانه عطای ربوبیت و جایگاه رحمت و بسط رحیمیت و رحمانیت است، شیطان حق دارد طمع به رحمت کند و امید عطای حق نماید.

پس حسن ظن خود را به حق کامل کن و اعتماد به فضل او نما، ان الله یغفر الذنوب جمیعا. خدای تعالی جمیع گناهان را بیامرزد و همه را در بحر عطا و رحمت خود مستغرق نماید. تخلف در «وعده» حق محال است، گر چه تخلف در «وعید» ممکن است و چه بسا بسیار واقع شود. پس دل خوش دار به رحمت کامل او که اگر رحمت حق شامل حالت نبود مخلوق نبودی. هر مخلوقی مرحوم است: وسعت رحمته کل شیء.

ولی ای عزیز ملتفت باش که «رجا» را از «غرور» تمیز دهی. ممکن است اهل غرور باشی و گمان کنی اهل رجا هستی. و تمیز آن از مبادی آن سهل است: ببین این حالتی که در تو پیدا شده و بدان خود را راجی می‌دانی از تهاون به اوامر حق و کوچک شمردن حق و اوامر او پیدا شده،‌ یا از اعتقاد به سعه رحمت و عظمت آن ذات مقدس؟ و اگر تمیز آن مشکل است، از آثار آن می‌توان تمیز داد: اگر عظمت حق در دل باشد و قلب مؤمن به احاطه رحمت و عطای آن ذات مقدس باشد، قیام به اطاعت و عبودیت می‌کند، چون تعظیم و عبادت عظیم و منعم از فطریات است و تخلف‌ناپذیر است، پس اگر با قیام به وظایف عبودیت و جد و جهد در طاعت و عبادت، اعتماد به اعمال خود نداشته باشی و آنها را به چیزی نشمری و امید به رحمت حق و فضل و عطای او داشته باشی و خود را به واسطه اعمال خود مستوجب هر ذم و لوم و سخط و غضب بدانی و تکیه‌گاه تو رحمت وجود جواد علی‌الاطلاق باشد، دارای مقام «رجا» هستی، و شکر خدای تبارک و تعالی کن و از ذات مقدس بخواه که آن را در قلب تو محکم کند و مقام بالاتر از آن را به تو عنایت فرماید. و اگر خدای نخواسته متهاون به اوامر حق بودی و بی‌اهمیت و ناچیز شمردی فرموده‌های ذات اقدس را، بدان که آن غرور است که در دل تو پیدا شده از مکائد شیطان و نفس اماره تو. اگر ایمان به سعه رحمت و عظمت داشتی، اثری از آن نمایان بود در تو. مدعی که عملش مخالف با دعوایش باشد، خود مکذب خود است.

 

چهل حدیث، صفحه 227 و 228

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول

شرمساری رسول الله؟!

در آیه شریف در سوره «هود» وارد است: فاستقم کما امرت و من تاب معک. یعنی «استقامت کن و بر جای ایست آن طور که مأموری، با کسی که توبه کرد با تو.» و در حدیث وارد است که جناب رسول الله، صلی الله علیه و آله، فرمود: شیبتنی سوره هود لمکان هذه الآیه؛ یعنی «پیر کرد مرا سوره هود، برای خاطر این آیه.»

شیخ کامل شاه آبادی، روحی فداه، فرمودند با اینکه این آیه شریف در سوره «شوری» نیز وارد است، ولی بدون «و من تاب معک»، جهت اینکه حضرت سوره «هود» را اختصاص به ذکر دادند برای آن است که خدای تعالی استقامت امت را نیز از آن بزرگوار خواسته است و حضرت بیم آن داشت که مأموریت انجام نگیرد، و الا خود آن بزرگوار استقامت داشت، بلکه آن حضرت مظهر اسم حکیم «عدل» است.

پس ای برادر من، اگر تو خود را از متابعان آن حضرت می‌دانی و مورد مأموریت آن ذات مقدس، بیا و نگذار آن بزرگوار در این مأموریت خجل و سرمشار شود به واسطه کار زشت و عمل ناهنجار تو. تو خود ملاحظه کن اگر اولاد یا سایر بستگان تو کارهای زشت نامناسب کنند که با شئون تو مخالف باشد، چقدر پیش مردم خجل و سرشکسته می‌شوی؛ بدان که رسول اکرم، صلی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین، علیه السلام، پدر حقیقی امت‌اند به نص خود آن بزرگوار که فرمود: أنا و علی أبوا هذه الأمه. یعنی «من و علی دو پدر این امتیم»، و اگر ما در محضر ربوبیت حاضر کنند و حساب کشند در مقابل روی آن بزرگواران و از ما جز زشتی و بدی در نامه عمل نباشد، به آن بزرگوارها سخت می‌گذرد و آن‌ها در محضر حق تعالی و ملائکه و انبیا شرمسار شوند. پس، ما چه ظلمی بزرگ کردیم به آن‌ها و به چه مصیبتی مبتلا شدیم و خدای تعالی با ما چه معامله خواهد کرد؟

 

چهل حدیث، صفحه 172

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول

گناه بهتر از عُجب است!

هیچ گاه ممکن نیست نفس به شما که دارای ملکه تقوا و خوف از خدا هستید، تکلیف قتل نفس یا زنا کند، یا به کسی که دارای خصلت شرافت و طهارت نفس است پیشنهاد دزدی و راهزنی نماید. از اول امر ممکن نیست به شما بگوید در این ایمان و اعمال به خدای خود منت گذار، یا خود را از زمره محبوبین و محبین و مقربین درگاه قلمداد کن، ابتدای امر از درجه نازله گرفته رخنه در شما باز می‌کند و شما را وادار می‌کند به شدت مواظبت در مستحبات و اذکار و اوراد، در ضمن عمل یکی از اهل معصیت را در نظر شما به مناسبت حال شما جلوه می‌دهد و به شما القا می‌کند که شما از این شخص به حکم شرع و عقل بهترید و اعمال شما موجب نجات شماست و بحمدلله شما پاک و پاکیزه هستید و از معاصی عاری و بری هستید. از این دو نتیجه می‌گیرد: یکی بدبینی به بندگان خدا، و دیگر خودپسندی، که هر دو از مهلکات و سرچشمه مفاسد است. به نفس و شیطان بگویید ممکن است این شخصی که مبتلاست به معصیت دارای ملکه‌ای باشد یا اعمال دیگری باشد که خدای تعالی او را به رحمت خود مستغرق کند و نور آن خلق و ملکه او را هدایت کند و منجر شود کار او به حسن عاقبت، شاید این شخص را خدا مبتلا به معصیت کرده تا مبتلای به عجب که از معصیت بدتر است نشود – چنانچه در حدیث کافی است ... «همانا خدا دانست که گناه بهتر است برای مؤمن از عجب، و اگر نه این بود هیچ‌گاه مؤمن را مبتلا به گناهی نمی‌کرد.» و شاید من به واسطه همین بدبینی کارم منجر به بدی عاقبت شود.

 

چهل حدیث، صفحه 66 و 67

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول

علامت عُجب

رتبه دیگر از عُجب آن است که خود را از مردم دیگر ممتاز بداند و بهتر شمارد به اصل ایمان از غیر مؤمنین، و به کمال ایمان از مؤمنین، و به اوصاف نیکو از غیر متصفین، و به عمل به واجب و ترک محرم از مقابل آن، و به اتیان به مستحبات و مواظبت به جمعه و جماعات و مناسک دیگر و ترک مکروهات از عامه مردم خود را کامل‌تر دانسته و امتیاز برای خود قایل باشد، و اعتماد به خود و ایمان و اعمال خود کند و دیگر مخلوق را ناچیز و ناقص شمارد و به همه مردم به نظر خواری نگاه کند، و در دل یا زبان بندگان خدا را سرزنش و تعییر کند. هر کس را به طوری از درگاه رحمت حق دور کند و رحمت را خاص خود و یک دسته مثل خود قرار دهد. صاحب این مقام به جایی رسد که هر چه عمل صالح از مردم ببیند به آن مناقشه کند و در دل در آن به یک نحو خدشه کند، و اعمال خود را از آن خدشه و مناقشه پاک بداند. اعمال حسنه مردم را چیزی نشمارد، و همان عمل اگر از خودش صادر شد بزرگ بداند. عیوب مردم را خوب ادراک کند و از عیب خود غافل باشد. این‌ها علامت عجب است، گر چه خود انسان از آن غافل است.

 

چهل حدیث، صفحه 64 و 65

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول

کبر به مال و منال، پست‌ترین درجه کبر

از همه این‌ها پست‌تر و کوچک‌تر کسی است که به امور خارجیه، از قبیل مال و منال و حشم و طایفه، تکبر کند. بیچاره از جمیع اخلاق آدمی و آداب انسانی دور است و دستش از تمام علوم و معارف تهی است، ولی چون لباسش پشم گوسفند است و پدرش فلان و فلان است به مردم تکبر کند! چه فکر کوچک و قلب تنگ و تاریکی دارد که قانع شده از تمام کمالات به لباس زیبا و از تمام زیبایی‌ها به کلاه و قبا! بیچاره به مقام حیوانی و حظوظ حیوانیت ساخته، و قناعت کرده از جمیع مقامات انسانیه به یک صورت خالی از مغز و شکل تهی از حقیقت، و خود را با این وصل دارای مقام دانسته. این قدر پست و نالایق است که اگر کسی از او یک رتبه دنیایی بالاتر باشد، چنان با او رفتار کند که گویی بنده با مولای خود. البته کسی که همّش جز دنیا نباشد، بنده دنیا و اهل دنیا است، ذلیل است پیش کسانی که معبود نزد اوست. 

 

چهل حدیث، صفحه 92

نویسنده: امام خمینی (ره)