ای آسمانتر از همه، بالاتر از همه ای بیکرانتر از همه، «دریا»تر از همه
سبحان ربی همهی سجدههای من پروردگار سبز «مبرَا»تر از همه
دیدیم از تمام جهان مردهتر شدیم پس آمدیم پیش «مسیحا»تر از همه
تو زودتر به دامن زهرا نشستهای پس این تویی تو، بچهی «زهرا»تر از همه
ما از تو هیچ وقت نفرما ندیدهایم ای جملهی همیشه «بفرما»تر از همه
سلام؛ چه کلمهی زیبایی... یاد 35 روز پیش میفتم که در کنار مزارت در حال وداع با مدینه بودیم. چه دعای وداع زیبایی که در تمام جملاتش سلام هست! شاید نویدبخش این است که به زودی برمیگردم و شاید...
نمیخواستم امسال چیزی بنویسم یا لااقل به عنوان پست وبلاگ مطلبی بزارم. اما:
ای که ز عشقت زنده منم، گفتی از عشقت دم نزنم، من نتوانم نتوانم نتوانم...
فکر میکنم به اینکه این یک سال گذشته با دل من چه کارها کردی. هیچ کسی نمیدونه اما خودت میدونی که:
اول تو را سرشت و انسان درست کرد دوم تو را نوشت و قرآن درست کرد
بعدا گِل اضافهیتان را افاضه کرد تا از من ِسه نقطه مسلمان درست کرد
همیشه به این فکر میکنم که چی شد امسال اومدم پیشت! شاید از اربعین شروع شد و شاید هم از عید نوروز امسال! نمیدونم چی شد که این شعر همیشه یادم میومد که:
وقت آن است به ما عشق تو را هدیه کنند ساغر از بادهی توحید به ما هدیه کنند
سحری دولت دیدار رخت دست دهد بلکه ای دوست به ما شهد لقا هدیه کنند
تحفهی عشق تو شاید به فقیران بخشند گوهری گاه سلاطین به گدا هدیه کنند
ای طبیبی که به درمان بلا شهره تویی دردمندان تو را بلکه شفا هدیه کنند
مثل اینکه این شعر زمزمه رفتنم بود و چه گذشت بر من در مدینه... اما دلبر مهربانم! من هنوز خوب نشدم، یک گوهر دیگری بر من عطا کن تا لیاقت عشق تو رو داشته باشم. اگه آدم خوبی بشم قول میدم به همه بگم تو طبیبم بودی و چه طبیب خوبی هستی...
من زندهی نسیم مسیحا دم توام آدم اگر شدم به خدا آدم ِ توام
یه کاری کن همیشه با چشمان پرستاره تو آرامش بگیرم و همیشه عاشقت بمونم. بهت میگم یه کاری کن چون اگه به خودم باشه من آبادی نمیبینم!
من قهر کردهام از همه تا دوستت شوم من منت نگاه تو صد بار میکشم
طوری درست کن که بدهکار تو شوم وان دم ببین که ناز طلبکار میکشم
ای با وفا نگاه تو آرامش من است زین رو بود که دست ز انظار میکشم
بچهها! امشب یه شب خاصه. امشب رو ساده از دست ندید که «گر گدا کاهل بُوَد تقصیر صاحبخانه چیست؟» سعی کنیم لااقل همین امشب رو بر ذکر خدا دوام داشته باشیم. اگر دست شما را گرفت و در آسمان زیبایش پرواز کردید منم دعا کنید.
من و ماهی که سرتاسر خدایی است من و ماهی که پایان جدایی است
من و مهمانی قرآن و عترت که ثقلین نبی در حق نمایی است
نمیدانم چه کس کرده دعایم که هر چه دارم از فیض دعایی است
کنم تا این که جبران گذشته وجودم طالب فیض و عطایی است
توکل بر خدا کردم که گفتند بیا امشب که عید مجتبایی است
خدا باب کَرَم را باز کرده گنه بخشی ز نو آغاز کرده
خدا تفسیر کوثر کرده امشب عجب لطفی مقدر کرده امشب
به زهرا نام مادر را عطا کرد گلی تقدیم حیدر کرده امشب
لقب بر یک زن پست و عقیمه معیّن لفظ ابتر کرده امشب
برای شرح اسم یا کریمش به دنیا لطف دیگر کرده امشب
حسن را سفره دار خانهی خود خدا تا روز محشر کرده امشب
حسن آمد، خدا معروف گردید به احسان و کرم موصوف گردید
سبحان ربی همهی سجدههای من پروردگار سبز «مبرَا»تر از همه
دیدیم از تمام جهان مردهتر شدیم پس آمدیم پیش «مسیحا»تر از همه
تو زودتر به دامن زهرا نشستهای پس این تویی تو، بچهی «زهرا»تر از همه
ما از تو هیچ وقت نفرما ندیدهایم ای جملهی همیشه «بفرما»تر از همه
سلام؛ چه کلمهی زیبایی... یاد 35 روز پیش میفتم که در کنار مزارت در حال وداع با مدینه بودیم. چه دعای وداع زیبایی که در تمام جملاتش سلام هست! شاید نویدبخش این است که به زودی برمیگردم و شاید...
نمیخواستم امسال چیزی بنویسم یا لااقل به عنوان پست وبلاگ مطلبی بزارم. اما:
ای که ز عشقت زنده منم، گفتی از عشقت دم نزنم، من نتوانم نتوانم نتوانم...
فکر میکنم به اینکه این یک سال گذشته با دل من چه کارها کردی. هیچ کسی نمیدونه اما خودت میدونی که:
اول تو را سرشت و انسان درست کرد دوم تو را نوشت و قرآن درست کرد
بعدا گِل اضافهیتان را افاضه کرد تا از من ِسه نقطه مسلمان درست کرد
همیشه به این فکر میکنم که چی شد امسال اومدم پیشت! شاید از اربعین شروع شد و شاید هم از عید نوروز امسال! نمیدونم چی شد که این شعر همیشه یادم میومد که:
وقت آن است به ما عشق تو را هدیه کنند ساغر از بادهی توحید به ما هدیه کنند
سحری دولت دیدار رخت دست دهد بلکه ای دوست به ما شهد لقا هدیه کنند
تحفهی عشق تو شاید به فقیران بخشند گوهری گاه سلاطین به گدا هدیه کنند
ای طبیبی که به درمان بلا شهره تویی دردمندان تو را بلکه شفا هدیه کنند
مثل اینکه این شعر زمزمه رفتنم بود و چه گذشت بر من در مدینه... اما دلبر مهربانم! من هنوز خوب نشدم، یک گوهر دیگری بر من عطا کن تا لیاقت عشق تو رو داشته باشم. اگه آدم خوبی بشم قول میدم به همه بگم تو طبیبم بودی و چه طبیب خوبی هستی...
من زندهی نسیم مسیحا دم توام آدم اگر شدم به خدا آدم ِ توام
یه کاری کن همیشه با چشمان پرستاره تو آرامش بگیرم و همیشه عاشقت بمونم. بهت میگم یه کاری کن چون اگه به خودم باشه من آبادی نمیبینم!
من قهر کردهام از همه تا دوستت شوم من منت نگاه تو صد بار میکشم
طوری درست کن که بدهکار تو شوم وان دم ببین که ناز طلبکار میکشم
ای با وفا نگاه تو آرامش من است زین رو بود که دست ز انظار میکشم
بچهها! امشب یه شب خاصه. امشب رو ساده از دست ندید که «گر گدا کاهل بُوَد تقصیر صاحبخانه چیست؟» سعی کنیم لااقل همین امشب رو بر ذکر خدا دوام داشته باشیم. اگر دست شما را گرفت و در آسمان زیبایش پرواز کردید منم دعا کنید.
من و ماهی که سرتاسر خدایی است من و ماهی که پایان جدایی است
من و مهمانی قرآن و عترت که ثقلین نبی در حق نمایی است
نمیدانم چه کس کرده دعایم که هر چه دارم از فیض دعایی است
کنم تا این که جبران گذشته وجودم طالب فیض و عطایی است
توکل بر خدا کردم که گفتند بیا امشب که عید مجتبایی است
خدا باب کَرَم را باز کرده گنه بخشی ز نو آغاز کرده
خدا تفسیر کوثر کرده امشب عجب لطفی مقدر کرده امشب
به زهرا نام مادر را عطا کرد گلی تقدیم حیدر کرده امشب
لقب بر یک زن پست و عقیمه معیّن لفظ ابتر کرده امشب
برای شرح اسم یا کریمش به دنیا لطف دیگر کرده امشب
حسن را سفره دار خانهی خود خدا تا روز محشر کرده امشب
حسن آمد، خدا معروف گردید به احسان و کرم موصوف گردید
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
امیدوارم موفق باشید
باز هم مزاحم همیشگی دوستان بلاگر...
همه اش هم فقط به خاطر بچه هاست
باور کنید...
آدرس را در قسمت سایت درج کردم
پیشنهاد میکنم به بخش آموزش هم سر بزنید همچنین زنگ تفریح
سیستم نوینی طرح ریزی کردیم
و باز هم ممنون
موفق باشید...
سحر
عیدتون مبارک
التماس دعا خیلی زیاد
دیگه به خواهرتون سرنمیزنین حاج قاسم
"چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را/
که کس مرغان وحشی را ازین خوشتر نمی گیرد"
خدا قبول کنه انشالله