پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

 
نمی‌خواهم در مورد مضرات سیگار بنویسم یا اینکه بگویم سیگار تا چه حد برای سلامتی مضر است. فکر می‌کنم همه به اندازه کافی در این مورد شنیده‌ایم و گوشمان از این حرف‌ها پر است. می‌خواهم این موضوع رو از زاویه‌ای دیگر بنگریم و به علل فرهنگی – اجتماعی قضیه بنگریم. این روزها جوانان بیشتر از گذشته سیگار کشیدن را تجربه می‌کنند و آمارها نشان می‌دهد که سن کشیدن سیگار بسیار پایین آمده است.
اینکه چرا در قرن بیست و یکم که محدودیت‌های اجتماعی بیشتر از گذشته است و در برخی از کشورها از جمله ایران کشیدن سیگار در اماکن عمومی ممنوع شده است، جوانان بیشتر از گذشته سیگار می‌کشند جای تامل دارد.
محققان معتقدند جوانی که تاکنون تجربه‌ای از سیگار کشیدن ندارد، وقتی با گروهی از دوستانش هست با دیدن سیگار در دست آنها تمایل بیشتری برای یک بار تجربه کردن آن دارد، بخصوص وقتی با جملاتی نظیر «بیا بابا پکی بزن، با یک پک سیگاری نمی‌شوی، ما که سیگاری نیستیم، سیگار کلاس داره و... » مواجه می‌شود، ‌احتمالا برای این‌که از قافله رقابت با دوستان عقب نماند، آن را تجربه می‌کند؛ به طور کلی وقتی رفتار فرد با عوامل بیرونی همخوانی نداشته باشد، برای حفظ همنوایی خود با محیط، دست به اقداماتی می‌زند که می‌تواند با اصول اساسی ذهنی و احساسی او همخوانی نداشته باشد.
جوان امروز سیگار را انتخاب می‌کند؛ چون این انتخاب او را بیش از گذشته در ساختار اجتماعی گروهی‌اش تقویت می‌کند و به او ظرفیت بالاتری برای بروز خود و شرکت در مجامع دوستان می‌دهد.
اما چه کنیم ؟
تجربه نشان داده که در هیچ جای دنیا با گفتن سیگار نکشید ، گرایش به سیگار کم نشده؛ که اگر می‌خواست کم شود بر روی تمام بسته‌های سیگار نوشته‌اند برای سلامت مضر و عامل اصلی سرطان است!
نتایج یک تحقیق در دانشگاه  آمریکا AUHS در سال 2007 نشان می‌دهد که تنبیه و استفاده از رفتار‌های نامناسب، روحیه جوانان را پرخاشگرتر و گرایش آنان را به موادمخدر بیشتر می‌کند.
در تحقیق دیگری که بتازگی یک NGO در دانشگاه‌ها انجام داده، این نتیجه به دست آمده که گرایش به سیگار و قلیان میان دانشجویان رشته پزشکی 3 برابر دیگر دانشجویان است. همچنین تمایل به سیگار در دانشجویانی که از شهر و محل سکونت خود دور هستند، 5 برابر بیشتر است و تاسف‌بارتر این‌که بیش از 20 درصد از کسانی که در کلینیک‌های ترک سیگار موفق به ترک شده‌اند، بازگشت دوباره به سیگار در آنها دیده شده است.
حال چگونه می‌توان انتظار داشت که نوجوان و جوان که چشم‌ها و گوش‌هایش هر روز استفاده از سیگار را توسط همسالانش می‌بیند و می‌شنود، بتواند راه دیگری برای خود انتخاب کند‌؟ دوری و بیگانگی اعضای خانواده از یکدیگر و کم‌توجهی والدین به فرزندان، عدم به رسمیت شناختن ارزش‌های نسل جدید و فشار‌های روحی می‌تواند پیامد‌های جبران‌ناپذیری داشته باشد، بویژه در مورد ایران، کشوری که بیش از 50 درصد جمعیت آن زیر 30 سال هستند و این بازار بسیار داغ و خوبی برای شرکت‌‌های تولید سیگار است.
در تحقیقی محقق شد که زمان صرف شده برای تهیه خوراک در کشور‌های اروپایی 3 تا 4 دقیقه، پوشاک 7 تا 10 دقیقه و خرید سیگار 10 الی 20 دقیقه است؛ اما این زمان در کشور‌هایی مثل ایران کاملا برعکس است در تمام سوپرمارکت‌ها، کیوسک‌های روزنامه‌فروشی و حتی در اغذیه‌فروشی‌های شهر و کنار خیابان‌ها، اگر نگوییم 24 ساعته ولی تا پاسی از شب شاهد فروش سیگار هستیم.
گویا در زمینه مصرف سیگار بتدریج ایران گوی سبقت را از بسیاری کشورها ربوده است. طبیعی است که گسترش فرهنگ مصرف‌گرایی در جامعه و تمایل افراد برای استفاده از کالا‌های ارائه شده و دسترسی و رویت آسان به کالا‌هایی از جمله سیگار می‌تواند به گرایش بیشتر افراد به این گونه موارد منجر شود و این خود زمینه را برای استفاده بیشتر و ناصحیح و بروز آسیب‌های متعاقب آن فراهم می‌آورد.
حال به نظر می‌رسد با توجه به جایگاه مهم و تاثیرگذار خانواده بر اعضای آن باید شرایط را برای برقراری هرچه بیشتر امنیت اخلاقی در خانواده فراهم کرد تا اولین مراحل شکل‌گیری شخصیت افراد، بر پایه‌هایی محکم و اصولی بنا شود که این مساله خود رشد و ثبات عاطفی و روحی افراد را دربر خواهد داشت. گفتنی است که از طریق خانواده‌هایی سالم و بهنجار بسیار راحت‌تر می‌توان الگو‌های درست را در ذهن جوانان درونی کرد.
پس نباید این فرصت و امکان بالقوه را براحتی از دست بدهیم؛ همچنین اهمیت اطلاع‌رسانی و تبلیغات در زمینه منع سیگار را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.



 

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۱۴)

احد ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۴۳
خیلی عالی بود کاملاً موافقم
زهرا طاهری ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۴۴
خیلی مطلب جالب و به جایی بود اما کو گوش شنوا
باید این گوش ها رو کشید و توشون فریاد زد اینم یه نوع خودکشی تدریجیه و احیانا خودکشی و ضرر عمدی به جان و تن هم حرامه اما متاسفانه گاهی مظاهر دینی ما اونم توی امکان عمومی با لباس دین سیگار میکشن و این حکم خدا هم یادشون میره و واسش کلاه شرعی هم میدوزن
باز خدا خیرت بده گفتی
سکوت ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۴۵
ممنون. مفید بود
مطهره ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۴۶
ممنون که سر زدید
درسا خوب پیش میره؟
فرشته ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۴۶
سلام مطلب خوبی بود گرچه اینروزها با این مواد مخدر جور واجور که اومده کشیدن سیگار به حدی پیش پا افتاده شده که انگار جزو روزمرگی انسانهاست عادی مثل خوردن غذا
سارا 360 ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۴۷
واقعا جای بسی تاسف داره...!
اینا end جهان سومیه!!!
پسرای دانشگاه ما اکثرا سیگارین... و فقط واسه افه(عفه؟!) این کارو می کنن...خیلی تابلوهه!!! که البته خدا رو شکر مثه اینکه چند نفرشونو تهدید به اخراج کردن که لمیدوارم اثر داشته باشه.

ببخشید که دیر به دیر میام ولی همون طور که تو 360م نوشتم خیلی خیلی سرم شلوغه و درگیر کارای دانشگاهم... رشته ی ما هم خیلی پرکاره دیگه
مطلب مفیدی بود
موفق باشید :-)
مطهره ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۴۸
راست میگه!کازنو سخته و سوالی م ازش بیاد از پسش برمیایی! نظریه ها خیلی تو کتابا هم پوشانی دارند.
اصلی ها رو بخون.
sima b ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۵۶
سلام
از سیگار متنفرم.
بوش حالمو بهم می زنه
برای اونایی که سیگاری ان متاسفم
محمد حسین ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۵۷
چو غبار شکسته در سر راهت نشسته ام
قدمی بر زمین گذار و مرا سرفراز کن

سلام دوست عزیز
گذری وبلاگت رو دیدم! موفق باشی
شما را به وبلاگ ادبی سی پل دعوت می کنم
منتظر نقد و نظر ارزشمندت هستم

سبز باشی و پایدار
محمد حسین صفاریان
غردینا ۵ شهریور ۸۹، ۰۷:۵۹
بر قله ایستادم
آغوش باز کردم
جان را به باد صبح
تن را به آفتاب سپردم
دوستدار حاج منصور ارضی ۵ شهریور ۸۹، ۰۸:۰۰
سلام علیکم بماصبرتم
ترانه ۵ شهریور ۸۹، ۰۸:۰۲
دیشب رفته بودم بیرون دقیقا همین روند تاثیر گروه را دیدم.اما متاسفانه اینبار 6 تا دختر دبیرستانی.اونم با فرم مدرسه.خیلی راحت از کیوسکی که همه ازش مجله و روزنامه میخرند یه پاکت سیگار خریدند و رفتند تو پارک.2 تاشون داشتند از خجالت میمردند.اما خوب............
رضا عظیم نژاد ۵ شهریور ۸۹، ۰۸:۰۵
سلام آروزوی توفیق و موفقیت روز افزون برای شما و تمامی تلاشگران عرصه فر هنگ و اندیشه دار
ریزور ۲۹ فروردين ۹۵، ۱۵:۰۲

آموزنده بود