سحر برای دلم فرصتی مناسب بود که گفته یار دل من ز دیده غائب بود
مرا به حال خودم وانمیگذاری هیچ کدام لحظهی عمرم بدون صاحب بود
کدام روز گذشته ز عمر شیرینم که مخفی از نظرم آن جمال جاذب بود
امامِ حاضرِ من غائبت نمیخوانم شبانه روز نگاهت مرا مراقب بود
من و جدایی از دلبرم خدا نکند که بود آنکه همیشه مرا مواظب بود
چنان به دیده مردم سفارشم کردی که گویی از تو به من احترام واجب بود
به احترام تو هم که شده غلام شما چه خوب بود که بر نفس خویش غالب بود
گذشتههای نه چندان گذشته از شهدا هماره در نظرم خاطرات جالب بود
شبانه روز از آن لحظهای که یادم هست به کربلای دلم ذکری از مصائب بود
همیشه کنج تنورِ دلِ مسلمانم به گوش خسته دل روضههای راهب بود
برای ناحیه خواندن همیشه عاشوراست برای هر که مجنون حسین طالب بود
* این شعر توسط حاج منصور در تاریخ 19 مهر 90 خوانده شده است.
* منبع: دوستداران حاج منصور
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شبانه روز نگاهت مرا مراقب بود
من و جدایی از دلبرم خدا نکند
که بود آنکه همیشه مرا مواظب بود
اللهم عجل لویک الفرج