وقتی در پرتو اسلام کوششی و جنبشی در راه اقامه حق و عدل تحقق نیافت، نه تنها آنها سراغ ما و اسلام ما نمیآیند، بلکه مردم خود ما هم سراغ جایی میروند که میتواند ادعا کند در راه اقامه عدل قدمهای تحقق یافته مؤثرِ مثمرِ ثمر برداشته است. بیخود هم رفقا نیایید دور هم بنشینید که چه کنیم که جوانانمان منحرف نشوند. جوان با همان فطرت و بینش فطریاش خواستار عدل است. عدل در نظر جوان محترم است؛ خواه اسلام باشد، خواه نباشد؛ خواه خدایی باشد، خواه خدایی نباشد. او عاشق و شیفته عدل است. و تو نگو این شیفتگی تو به عدل غلط است. قرآن میگوید صحیح است. مگر نمیبینی قرآن میگوید «انّ اللّه یأمر بالعدل؟» وقتی میخواهد خدا را معرفی کند میگوید خدا آن است که فرمان به عدل میدهد. مگر نمیبینی میگوید «قل امر ربی بالقسط؟» خدای من آن است که به قسط فرمان میدهد. چرا این گرایش صحیح فطری جوان جامعه اسلامی و سرزمین اسلامی را تخطئه میکنی؟ این گرایش درست است. این گرایش بجاست. این گرایش همان گرایش خداپسند است. خدا خواسته این جوان دنبال همین بینش برود تا به خدا برسد؛ تو چرا این راه را جلو او میبندی؟ این راه میتواند او را به خدا برساند؛ چون: «انّ اللّه یأمر بالعدل»؛ چون: «امر ربی بالقسط.»
تو و من، من و تو و دگران، ببینیم چه کوتاهی کردهایم و میکنیم که آدرس خدا از آدرس عدل جدا شده است. این جفای من است، این جفای توست. این گناه ماست که این دو آدرس را از هم جدا کردهایم، والا آن جوان با بینش فطریاش درست نمیرود؟ من از شما میپرسم - من بیخود نظر قاطع دادم. دوست داشتم این نظر قاطع را نگویم، اما از روی طبعم گفتم. اما از شما نظر میخواهم: آیا آن جوان اشتباه میرود؟ اگر دل و روح او به سوی عدل پرواز کند او را تخطئه میکنی؟ این گرایش را گرایش غیر خدایی میشناسی؟ پس قرآن چه میگوید؟ پس فطرت چه میگوید؟ پس عقل چه میگوید؟ ببین چه کسی تجاوزگر است. ببین چه کسی راه انحرافی میرود: این میخواهد از مسیر عدل به خدا برسد یا تو و منی که آمدهایم عدل و خدا را از هم جدا کردهایم؟ انسان خدایی باشد اما رئیس الظلمه هم باشد! کداممان اشتباه کردهایم؟
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.