پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

کجای قفسه جهانی کتاب ایستاده‌ایم؟

* این یادداشت در شماره 59 روزنامه صبح نو منتشر شده است.

 

«کتاب یار مهربان ما است»، «کتاب یکی از بهترین ابزارهای حفظ هویت فرهنگی و کسب دانش بشری است»، کتاب و کلی حرف‌های خوب و تکراری دیگر...

کتاب‌ها از چند هزار سال پیش وجود داشتند، از چند قرن پیش با اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ فراگیرتر شدند، یکی از مهم‌ترین شاخص‌های توسعه فرهنگی هستند و باز هم سخنانی که همه بارها شنیده‌ایم...

وضعیت اقتصادی ناشران خوب نیست، تیراژ کتاب‌ها پایین است، مردم لااقل تا وقتی مجبور نشوند حاضر نیستند برای کتاب دستشان را به جیبشان ببرند، نویسنده خوب کم داریم و کتاب شایسته کم به چاپ می‌رسد، شرکت‌های توزیع کتاب... انگار باز هم این حرف‌ها را شنیده‌ایم.

ایران یکی از پرچمداران علم بخصوص پس از اسلام در جهان بوده است. این مهم از طریق نوشتن کتب فراوان انجام شده است. پس کتاب و کتابت چیزی نیست که در فرهنگ ایرانی جای نداشته باشد؛ اینکه چه شده است این همه حرف تکراری می‌زنیم از وضعیت بحرانی کتاب و باز هم کاری انجام نمی‌گیرد در این یادداشت محل صحبت نیست؛ در اینجا هدف «شناخت» نسبت به وضعیت موجود کتاب و کتابخوانی در ایران است. یکی از راه‌های شناخت وضعیت، مقایسه وًضع موجود با دیگر کشورها و فرهنگ‌ها است. آیا واقعا وضعیت کتابخوانی در کشورمان شرم‌آور است؟ تا چه حد؟

قصد این گزارش پژوهشی، نمایش وضعیت موجود است با انتخاب برخی از شاخص‌های مهم در این حوزه و مقایسه وضعیت کشورمان با کشورهای پیشرفته دنیا. معتقدیم باید خودمان را با بهترین کشورها در این حوزه مقایسه کنیم، چرا که پیشینه چندهزار ساله در کتاب داریم و زمانی بیشتر کتابخانه‌های بزرگ دنیا در کشور عزیزمان بوده است.

قبل از هر چیز نیاز است بدانیم که نگاه مردم دنیا به کتاب چگونه است و این رسانه ارزشمند در مقابل سایر رسانه‌ها از جمله فیلم، تلویزیون، موسیقی، بازی ویدئویی و ... چه سهمی از بازار را به خود اختصاص داده است. جالب است بدانید که در سال 2014 کتاب بیش از 151 میلیارد دلار از سهم بازار را به خود اختصاص داده است که بیش از سایر رسانه‌ها بوده است:

اما در این میان سهم کشورهای مختلف در بازار کتاب چگونه است؟ در سال 2014 ایالات متحده آمریکا کماکان بزرگترین بازار کتاب جهان را از آن خود کرده است؛ بازاری که پس از آمریکا، چین، آلمان، ژاپن، فرانسه و انگلیس در رتبه‌های بعدی ایستاده‌اند. این شش کشور روی هم رفته 60 درصد از بازار جهانی کتاب را در اختیار دارند! اگر 14 کشور دیگر به آنها اضافی کنید، 20 کشور اول مجموعا 84 درصد از بازار کتاب جهان را در اختیار دارند.

آمریکا با 26 درصد از سهم بازار جهانی کتاب رتبه اول را به خود اختصاص داده است. چین با 12 درصد، آلمان با 8 درصد، ژاپن با 7 درصد، فرانسه با 4 درصد و انگلیس با 3 درصد در رتبه‌های دوم تا ششم ایستاده‌اند و سایر کشورها در مجموع 39 درصد از بازار کتاب را در اختیار دارند. سهم ایران از ارزش کل بازار کتاب در جهان، یک صدم ایالات متحده آمریکاست؛ یعنی چیزی حدود 350 میلیون یورو در سال یا به عبارتی حدود 0.25 درصد از کل بازار.

از سوی دیگر تعداد عناوین چاپ اول یا ویرایش مجدد کتب در ایران طبق آخرین آمار 42518 عدد است؛ این تعداد هر چند نسبت به کشور چین و آمریکا چیزی حدود 10 درصد و نسبت به انگلیس حدود 20 درصد است اما نسبت به کشورهایی چون فرانسه، ژاپن و آلمان آمار نسبتا قابل قبولی است (جزییات را می‌توانید در جدول شماره 1 ببینید). اگر این آمار را به نسبت جمعیت هر کشور بسنجیم، وضعیت ایران بهتر نیز خواهد شد. جایی که ایران با شاخص 531 عنوان کتاب به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت، در رتبه 22 دنیا می‌ایستد. در این شاخص کشور انگلستان با شاخص 2875 مقام نخست را دارد.

البته مشکل اصلی در تعداد عناوین کتب منتشره نیست؛ مسئله اصلی تیراژ کل کتاب‌ها است، جایی که طبق شواهد و قرائن موجود تیراژ هر عنوان کتاب ایرانی چیزی حدود هزار نسخه است و در موارد انگشت‌شماری به بیش از 100 هزار نسخه می‌رسد؛ در حالی‌که کتاب‌ها بخصوص در کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان و ژاپن تیراژ چند میلیونی دارند و  طبق شواهد و قرائن به صورت میانگین چند ده هزار نسخه از هر کتاب فروش می‌رود. در این خصوص آمار رسمی قابل استنادی یافت نشده است اما فعالان حوزه کتاب به این مهم واقفند.

شاخص دیگر که بخصوص در ایران خیلی مورد توجه قرار گرفته است اما هیچوقت آمار دقیقی از آن منتشر نشده است، سرانه مطالعه است. سرانه مطالعه شاخصی ترکیبی از میزان فروش کتاب ضربدر ضریب گردش آن به علاوه میزان امانت و میزان مطالعه دیجتیال است. در برخی کشورها این آمار در کنار تعداد کتابخانه‌های عمومی نسبت به جمعیت قرار می‌گیرد و در برخی دیگر از کشورها آمار سایر رسانه‌های مکتوب مانند روزنامه و مجلات از آن جدا می‌شود. به طور مثال در کشورهایی مانند ژاپن که خواندن روزنامه یکی از عادات روزنامه است، سرانه مطالعه 92 دقیقه است ولی بدون آن و فقط سرانه مطالعه کتاب به 52 دقیقه در روز می‌رسد.

در ایران مسئولین گوناگون در زمان‌های مختلف از 2 تا 120 دقیقه در روز ارائه آمار کرده‌اند که موثق‌ترین آنان به نظر می‌رسد بین 7 تا 18 دقیقه در روز باشد. نکته جالب در مورد ایران اینکه مطالعه قرآن و مفاتیح الجنان در برخی از آمارها از سرانه مطالعه کتاب حذف می‌شود. مقایسه ایران و سایر کشورها را می‌توانید در جدول شماره 1 مشاهده کنید.

شاخص دیگری که معمولا در آمارهای جهانی در نظر گرفته می‌شود، تعداد کتابخانه‌ها بخصوص کتابخانه‌های عمومی است. ایران از این حیث با توجه به جمعیت، وضعیت نامساعدی ندارد و فقط آلمان با اختلاف زیاد در این شاخص رتبه اول را از آن خود کرده است. همچنین آماری از کشور چین در این شاخص یافت نشد. در مورد کیفیت و امکانات کتابخانه‌ها قضاوتی نمی‌کنیم و فقط کمیت آنها در جدول شماره 1 مقایسه شده است.

جمع‌بندی

به نظر می‌رسد که ایران از نظر تعداد ناشران، تعداد عناوین جدید کتب، تعداد کتابخانه‌ها در وضعیت خیلی بدی قرار نداشته باشد و حتی از میانگین جهانی وضعیت بهتری داشته باشد. آن چیزی که باعث پایین بودن سرانه مطالعه کتاب و ارزش کم بازار کتاب نسبت به کشورهای پیشرو در این حوزه است، تیراژ پایین هر عنوان کتاب است؛ گویا مردم به هر دلیلی تمایلی به خرید کتب به صورت عام ندارند و فقط در برخی از زمان‌ها برخی کتاب خاص به صورت یک تب فراگیر خریداری می‌شود. اینکه دلیل مردم از کتاب نخریدن چیست، پژوهش جداگانه‌ای می‌طلبد اما به طور خلاصه و با توجه به نظرات کارشناسان می‌توان از «عدم احساس نیاز به کتاب»، «خودشیفتگی فرهنگی»، «سطحی بودن تفکر»، «ارزش نبودن دانایی»، «تنبلی در مطالعه و اقبال به سمت سایر رسانه‌ها»، «گران بودن کتاب و عدم توان مالی خانواده‌ها برای خرید کتاب»، «عدم جذابیت موضوعات کتاب‌ها برای مردم»، «مضر بودن محتوای برخی کتاب‌ها»، «عدم وجود تبلیغات مناسب در سایر رسانه‌ها» و «توزیع نامناسب کتاب» به عنوان بخشی از دلایل نام برد.

ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که وضعیت کتاب در ایران از میانگین جهانی بهتر است. به طور مثال ما در شاخص تعداد عناوین جدید کتاب جزو 40 کشور اول دنیا، در شاخص تعداد عناوین جدید به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت رتبه 22 دنیا، در شاخص سرانه مطالعه جزو 60 کشور اول دنیا، در شاخص تعداد کتابخانه‌های عمومی جزو 40 کشور اول دنیا هستیم. البته این وضعیت متناسب با پرچمداری علم در تمدن اسلامی توسط ایران و همچنین انتظارات رهبر معظم انقلاب نیست اما وضعیت در مقایسه با سایر کشورها آنچنان هم بد نیست. همانطور که مطالعه کردید 20 کشور اول 84 درصد از بازار کتاب جهان را به خود اختصاص داده‌اند و این یعنی اینکه سایر کشورهای دنیا روی هم 16 درصد از بازار کتاب را دارا هستند و کشورمان هم جزو یکی از آن همه کشور است.

حال که وضعیت موجود را شناخته‌ایم و مقایسه کرده‌ایم، بهتر است وقت خود را روی حل مسئله کشف شده بگذاریم. راه حل در حال حاضر افزایش تعداد عناوین کتاب، یا تعداد کتابخانه‌ها نیست. باید فکری به حال این کرد که چرا تیراژ کتاب‌ها پایین است؛ هر دلیلی از دلایل بالا باشد یا دلیل جدیدی که مدنظر نبوده است، باید اولویت بندی شود و وزن‌دهی شود، ترتیب زمانی حل آن مشخص شود و چاره‌جویی شود تا بتوانیم ایرانی کتابخوان‌تر با اندیشه‌های عمیق‌تر مردمانش داشته باشیم. به امید آن روز...

شخصی

دخترم روزت مبارک

چه روز دختری شد امسال. من و دخترم از صبح تا الان که با لالایی من خوابش برد، تنها بودیم. با هم صبحونه خوردیم، با هم ناهار خوردیم و بقیه مدت رو بازی کردیم. این با هم صبحونه خوردن واقعا با هم صبحونه خوردن بود؛ من به ایشون صبحونه می‌دادم و ایشون تکه‌های نون خیلی کوچیک رو با دست‌های مهربونش به من میداد. ناهار هم همین داستان تکرار شد. smiley

درسته که میگن دخترها بابایی هستن اما اون پدرهایی که دختر دارند، میدونن باباها بیشتر دختری هستن. wink

حنانه جان؛

امروز یک سال و 100 روز از به دنیا اومدنت می‌گذره. روزی که احساساتش رو با واژه نمیشه توصیف کرد؛ باید پدر شد و پدر یک دختر شد که فهمید. بگذریم که روز به روز شیرین‌تر می‌شوی و معشوق‌تر!

اولین سفر خارج از تهران با شما رو زمانی که حدود 9 ماهه بودی، رفتیم قم برای زیارت. روز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها روز دختر است. روزت مبارک دختر عزیزتر از جانم. امیدوارم همیشه سالم باشی و عاقبت بخیر بشی.  heart

-----------------------

پ.ن: یادمون نره برای دخترها یا باباهایی که امروز مریض هستند حمد شفا بخونیم، برای باباها و دخترهایی هم که به هر دلیلی کنار هم نیستند دعا کنیم؛ برای دخترهایی که بابا از دست دادند یا باباهایی که دختر از دست دادند طلب صبر کنیم، بخصوص برای دختران شیرمردان مدافع حرم.

 

با اینا تابستونو سر بکنید

یک بازی وبلاگی به نام «با اینا تابستونو سر بکنید» توسط هولدن راه افتاده. از اونجا که به وبلاگ‌نویسی نسبت به سایر رسانه‌های اجتماعی علاقه بیشتری دارم و روزهای سرد وبلاگستان رو برنمی‌تابم و البته چون پیشنهاد محصولات فرهنگی هست، حتی بدون دعوت بقیه هم وارد این بازی شدم. 

اما پیشنهادات من:

 

کتاب

- بایدها و نبایدها اثر شهید بهشتی (برای معرفی کتاب اینجا کلیک کنید)

- شاهنامه فردوسی (واقعا بخونیم نه اینکه فقط با فرهنگ ایرانی فخرفروشی کنیم)

- آداب نماز اثر امام خمینی (ره) (برای معرفی کتاب اینجا کلیک کنید)

- چهل نامه کوتاه به همسرم اثر نادر ابراهیمی (برای معرفی کتاب اینجا کلیک کنید)

- هفت عادت خانواده‌های موفق اثر استیفن کاوی

- خاطرات عزت شاهی اثر محسن کاظمی (برای معرفی کتاب اینجا کلیک کنید)

- جامعه شناسی نخبه کشی اثر علی رضاقلی

 

فیلم و مستند

- وکیل مدافع شیطان اثر تیلور هاکفورد و بازی آل پاچینو

- پاداش سکوت اثر مازیار میری و بازی پرویز پرستویی

- نفوذی اثر احمد کاوری و بازی امیر جعفری

- خیلی دور، خیلی نزدیک اثر رضا میرکریمی و بازی مسعود رایگان

- شیار 143 اثر نرگس آبیار و بازی مریلا زارعی

- دیگری اثر مهدی رحمانی و بازی محمدرضا فروتن

- رخ دیوانه اثر ابولحسن داودی و بازی طناز طباطبایی

- سریال شهرزاد اثر حسن فتحی

- مستند میراث آلبرتا 2

- مستند مهار نشده

- مستند planet earth

- مستند home 

شخصی

چه می‌شود کرد؟!

گاهی وقت‌ها در زندگی اتفاق می‌افتد کسانی که زمانی به شما لطفی کرده‌اند یا حقی به گردنتان دارند - خواسته یا ناخواسته - اشتباهی می‌کنند و ظلمی به شما روا می‌دارند. در فرهنگ ایرانی حرمت نان و نمک ما را وامی‌دارد که این اشتباه را حادثه‌ای سهوی بدانیم. اما اگر این اشتباهات به رویه تبدیل شود، حتی اگر طرف ناخواسته همه این کارها را بکند، کم کم در درونت چیزی به تو می‌گوید «فاصله‌ات را حفظ کن». 

اما تو در درون خودت با خودت کلنجار می‌روی و تصمیمات او را به «شرایط تحمیلی‌اش» نسبت می‌دهی و می‌خواهی نه تنها حرمت نان و نمک را حفظ کنی بلکه کمک کنی تا او را از اشتباه ناخواسته برحذر داری. نمی‌دانم اگر باز این روند ادامه داشته باشد، چه کاری به صواب نزدیک‌تر است؟

یک وقت‌هایی شاید بزرگترین کمک به یک نفر این باشد که تنهایش بگذاری؛ شاید بفهمد که چه مسیر اشتباهی را انتخاب کرده است.

 

حضوری احمدی‌نژاد در انتخابات 96 و مشکلات امنیتی!

انتخابات ریاست جمهوری نزدیک شده است و کمتر از 10 ماه دیگر برگزار می‌شود. تحلیل‌هایی که در جامعه رواج دارد چند دسته هستند؛ از اینکه روحانی از شرکت در انتخابات سر باز می‌زند -که به نظر تحلیل معقولانه‌ای نیست- تا اینکه روحانی رقیب جدی برای سال 96 ندارد و به راحتی برای دوره دوم به کرسی ریاست جمهوری می‌نشیند، مگر اینکه احمدی‌نژاد وارد صحنه انتخابات شود و تحلیل‌هایی از این دست.
در چند هفته اخیر تحلیلی از سوی خواص و نخبگان (بخصوص در جریان اصولگرا) مطرح می‌شود که هر چند حضور احمدی‌نژاد به شرط تأیید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان می‌تواند انتخابات 96 را جدی‌تر کند اما به دلیل مشکلات امنیتی بهتر است احمدی‌نژاد حضور نیابد و احتمالا پیام‌ها و رایزنی‌هایی از سوی اشخاص گوناگون می‌شود تا ایشان در انتخابات شرکت نکند.
وقتی از این عده دلیل این امر را پرس‌وجو می‌کنیم، فتنه 88 را یادآوری می‌کنند که امنیت کشور برای ماه‌هایی دچار تزلزل شد و حال آنکه فتنه‌گران در آن زمان نفوذ کمتری در دولت و دستگاه‌های مرتبط داشتند و به احتمال زیاد در سال 96 نفوذ این عده برای استفاده از امکانات و اطلاعات دولتی بیشتر است و بنابراین امنیت کشور دچار تزلزل بیشتری خواهد شد.
این تحلیل در چند هفته گذشته از زبان بدنه اجتماعی طیف‌های گوناگون اصولگرایی شنیده می‌شود اما سخن اینجا است که چقدر به واقعیت و مهمتر از آن حقیقت نزدیک است؟ با طرح چند پرسش سعی می‌کنم قضاوت را به عهده مخاطب واگذار نمایم:

- آیا مردم انقلاب کردند که برای انتخاب فرد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، نگران فتنه مخالفان نظام باشند؟ اگر قرار بود در جمهوری اسلامی نیز مانند پیش از انقلاب، در صورت راهیابی یک شخص خارج از دایره ممنوعه قدرت به مقام ریاست جمهوری اتفاقاتی از این دست مستمرا اتفاق بیفتد، اساسا چرا انقلاب کردند؟ آیا قرار است مردم به اتفاقاتی شبیه کودتای 28 مرداد یا فتنه 88 عادت کنند یا از ترس اینگونه اتفاقات همیشه به همان دایره بسته قدرت رأی دهند؟

-  آیا با توجه به اینکه فتنه 88 را تجربه کردیم و مردم به خوبی آن را پشت سر گذاشتند، اینگونه تحلیل‌ها توهین به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نیست؟ فراموش کرده‌ایم که تقریبا تنها کشور امن منطقه هستیم و با وجود مرز طولانی مشترک با عراق و ترکیه و نزدیکی داعش توانسته‌ایم کشور امنی باشیم؟ آیا فتنه‌گران داخلی قدرتمندتر از نیروی مردم و نظام هستند؟
-  آیا نگاه با دلهره به آینده و تزریق آن به جامعه کار صحیحی است؟ آیا این نگاه همان نگاه فاقد عزت نیست؟ اگر امروز به دلیل مشکلات امنیتی جامعه، باید یک نفر را از کاندیداتوری در انتخابات منصرف کنیم، آیا چندی دیگر نباید به همین دلیل به دشمنان خارجی باج دهیم؟ آیا همه اینها بهانه است برای اینکه منافع عده‌ای تأمین شود و در هر برهه‌ای ارزشی تغییر کند؟

- آیا اسلام و انقلاب به ما اجازه می‌دهد که به جای مقابله با نفوذ دشمنان و مهار فتنه، تکلیف را از سر خود با پاک کردن صورت مسئله باز کنیم؟ در کجای مکتب امام (ره) چنین چیزی را یافته‌ایم؟ مگر امام راحل عظیم‌الشأنمان روزهای سخت‌تر از این را به کمک خداوند تبارک و تعالی و همراهی مردم از سر نگذراند؟ اگر امنیت بهانه خوبی بود، امام که راحت‌تر بود در استفاده از این بهانه، زیرا امکانات برقراری امنیت را هم در دست نداشت.

----------------
پ.ن: تصمیمی برای رأی مجدد به احمدی‌نژاد ندارم و پس از اعلام کاندیداهای مورد تأیید شورای نگهبان، میان آنان به مقایسه خواهم پرداخت و فرد بهتر را انتخاب خواهم کرد. از آن جهت این پی‌نوشت اضافه شد که دوستان به خود زحمت برچسب احمدی‌نژادی و جریان انحرافی و ... زدن را نکشند و بدانند که بحث من شخص احمدی‌نژاد نیست بلکه هر کسی است که می‌خواهند او و مردم را با این دلایل واهی و ذلت‌پذیر از کاندیداتوری‌اش منصرف کنند. قبلا تکذیببه‌ای با همین محتوا در تابناک منتشر کرده‌ام.