پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

نقل قول نقل قول

معراج یونس و پیامبر!

اقبال حقیقت عقلیه عین ادبار ، و ادبار آن عین اقبال است، یا به واسطه آن که حرکت دوریه است در قوس صعود و نزول، و در حرکات دوریه مبدا و منتهى یکى است، گرچه این حرکت دوریه معنویه است و یا براى احاطه قیومیه حق است، چنانچه در حدیث وارد است که: بطن ماهى، معراج یونس بود، چنانچه عروج به سماوات، معراج ختمى. پس از اقبال به غیب مطلق، عین ادبار، و ادبار عین اقبال خواهد بود.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ صفحه 40

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول نقل قول

هر ضیایی از جلوه انوار الهی قابل کدورت است جز عقل

هر ضیاء و بهائى که از جلوه جمیل ازل در مرآت امکان جلوه نموده و دست تصرف دیو پلید بدان دراز شده و مورد خیانت و جنایت قصور امکانى واقع شده، در معرض ‍ کدورت و ظلمت و مشتبک با عدم و قصور واقع گردیده، مگر عالم عقلى، که در حقیقت، به واسطه کمال جلوه اسمائى و جلاء انوار سبحانى، حکم امکان از آن ساقط است، بلکه آن عالم نور محض و کمال خالص ‍ مى باشد و دست تصرف غیر و غیریت از ساحت مقدس آن دور است.

و از این بیان معلوم شد که جنود عقل جنود الهیه است، و جنود جهل جنود ابلیسیه. آنچه نقص و قصور است به ابلیس منسوب، و آنچه کمال و تمام است به حق مربوط است، گرچه در نظر توحید تام و برچیده شدن بساط کثرت، اساس محکم کل من عند الله پیش آید.

براى فهم این معنى مثالى یاد کنیم :

نورى که از شمس از روزنه اى در خانه تابیده، نورانیتش از شمس است و محدودیتش از روزنه است به یک نظر، و در نظر دیگر اگر شمس نبود، نه نور روزنه بود و نه محدودیت نور روزنه.

مثال دیگر : مرآتى مقابل شمس قرار مى دهیم که مساحتش یک ذرع است، نورى به مناسبت آن مرآت در دیوار مى افتد، نور از شمس است و محدودیت از مرآت، و در نظرى اگر شمس نبود، پس نور مرآت نبود، پس محدودیت نور مرآت نبود.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ صفحه 36

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول نقل قول

کتاب اخلاق، دوای درد باشد نه نسخه دوانما!

کتاب احیاء العلوم که تمام فضلاء او را به مدح و ثنا یاد مى کنند و او را بدء و ختم علم اخلاق مى پندارند، به نظر نویسنده در اصلاح اخلاق و قلع ماده فساد و تهذیب باطن کمکى نمى کند، بلکه کثرت ابحاث اختراعیه و زیادى شعب علمیه و غیر علمیه آن و نقلهاى بى فایده راست و دروغ آن انسان را از مقصد اصلى باز مى دارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق عقب مى اندازد.

بالجمله، به نظر قاصر، اخلاق علمى و تاریخ و همین طور تفسیر ادبى و علمى و شرح احادیث بدین منوال از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعید قریب نمودن است. نویسنده را عقیده آن است که مهم در علم اخلاق و شرح احادیث مربوطه به آن یا تفسیر آیات شریفه راجعه به آن، آن است که نویسنده آن با ابشار و تنذیر و موعظت و نصیحت و تذکر دادن و یادآورى کردن، هر یک از مقاصد خود را در نفوس جایگزین کند. و به عبارت دیگر، کتاب اخلاق، موعظه کتبیه باید باشد و خود معالجه کند دردها و عیبها را، نه آن که راه علاج نشان دهد.

ریشه هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، یک نفر را به مقصد نزدیک نکند و یک قلب ظلمانى را نور ندهد و یک خلق فاسد را اصلاح ننماید. کتاب اخلاق آن است که به مطالعه آن، نفس قاسى نرم، و غیر مهذب مهذب، و ظلمانى نورانى شود، و آن، به آن است که عالم در ضمن راهنمایى، راهبر و در ضمن ارائه علاج، معالج باشد و کتاب، خود، دواى درد باشد نه نسخه دوانما.

طبیب روحانى باید کلامش حکم دوا داشته باشد نه حکم نسخه. و این کتب مذکوره نسخه هستند نه دوا، بلکه اگر جرات بود مى‌گفتم: نسخه بودن بعضى از آنها نیز مشکوک است، ولى از این وادى صرف نظر کردن اولى است.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ صفحه 13

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول نقل قول

علم الهی، آلت حق‌خواهی است

چنانچه رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ در حدیث شریف کافى، که علم را منحصر فرموده به سه چیز؛ تعبیر از قسم اول، که علم عقاید است، به آیه و نشانه محکمه فرمود و این بدین نکته است که حتى علوم عقاید نیز باید آیت الهیه باشد و منظور و مقصود از آن، طلب حق و جستجوى محبوب مطلق باشد، که اگر متکلمى فرضا یا حکیمى نقد عمر خود را صرف در شعب متشتته و فنون متکثره علم کلام و حکمت کند، و علم آیت الهى و آلت حق جوئى و حق خواهى نباشد، خود آن علم حجاب، بلکه حجاب اکبر شود، و علمش علم الهى، و حکمتش حکمت الهیه نخواهد بود. بلکه پس از بحث بسیار و قال و قیل بى شمار، قلب را به عالم طبیعت کثرت، اعتناء افزون شود و روح را به شاخسار شجره خبیثه، تعلق محکم گردد.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ صفحه 9

نویسنده: امام خمینی (ره)

روحانیون بیدار شوند؛ الان وقت مسئله گفتن نیست!

شما باید بیدار شوید، به فکر علاج بدبختی‌هاى مردم باشید؛ مباحثه به تنهایى فایده ندارد. مسئله گفتن به تنهایى دردها را دوا نمى‏‌کند. 
در شرایطى که دارند اسلام را از بین مى‏‌برند، بساط اسلام را به هم مى‏‌زنند، خاموش ننشینید! مانند نصرانى‏‌ها که نشستند در باره روح‌القدس و تثلیث صحبت کردند تا آمدند آنها را گرفته، از بین بردند. 
بیدار شوید و به این حقائق و واقعیت‌ها توجه کنید!  به مسائل روز توجه کنید! خودتان را تا این اندازه مُهمَل بار نیاورید! شما با این اهمال‌کاری‌ها مى‏خواهید که ملائکه، اجنحه خود را زیر پاى شما پهن کنند؟!  مگر ملائکه تنبل پرورند؟! ملائکه بالشان را زیر پاى امیر‌المؤمنین «ع» پهن مى‏‌کنند. 
چون مردى است که به درد اسلام مى‏‌خورد، اسلام را بزرگ مى‏‌کند، اسلام به واسطه او در دنیا منتشر مى‌‏شود... 
براى شما که جز مسئله گفتن تکلیفى ندارید خضوع، معنى و مورد ندارد!

 

ولایت فقیه، ص ۱۴۳

نویسنده: امام خمینی (ره)