حال کسی را داشتم که ظلّ تابستان از پلّههای هواپیمایی در جدّه رفته بالا، چهارپنج ساعت بعد در چلّهٔ زمستان از همان پلّهها در مسکو پایین آمده. آنهمه اختلاف توی یک کف دست شهر درست زیر سبیل خودمان؟ چطور شهر مثل تخم مرغ تَرَک برنمیدارد.
گاف، صفحه ۳۴
نویسنده: سارا گریانلو
آدمهایی که عاشق میشوند، حسابوکتاب ما را بر هم میریزند.
سیگزارش به شیطان، صفحه ۹۵
نویسنده: طوبی زارع
حل کردن مشکلات زندگی فقط به یک نسخه شفابخش احتیاج ندارد، به صبر و حوصله هم نیاز دارد؛ اما چرا ما اینقدر بیصبر شدهایم؟ شاید بهخاطر غرق شدن در میان ابزارها و ماشینهایی که تا چیزی را ازشان میخواهیم اجابت میکنند! کافی است پنج ثانیه پایت را روی پدال گاز فشار بدهی تا از صفر به صد برسی و چند بار که این کار را کردی، خودت هم به شکل ماشینت درمیآیی.
آقای سالاری و دخترانش، صفحه ۶۳
نویسنده: مجید اسطیری
ذهن راه خودش را میرود، حتی وقتی ما متوجه اشتباهاتمان میشویم، ذهن ما دوست دارد باز به همان راههای اشتباه گذشته برود، تقصیری هم ندارد، راه دیگری بلد نیست. هرچه دیرتر بفهمیم که ذهنمان در بیراههها گم شده، پیداکردن راه درست سختتر میشود؛ اما چارهای نیست، تا آخرین روز زندگیمان باید در جستوجوی راه درست فکرکردن باشیم. وقتی فهمیدیم که در مورد دنیا و آدمها اشتباه قضاوت میکردهایم، باید ذهنمان را به درست فکرکردن عادت بدهیم و این کار واقعا خیلی سخت است.
آقای سالاری و دخترانش، صفحه ۵۹
نویسنده: مجید اسطیری
مصرف ناآگاهانه در ظاهر، آزادیبخش و احتمالا لذتبخش به نظر میرسد. مصرف ناآگاهانه، هشتگ نانوشته تصاویری است که «بچهپولدارهای اینستاگرام» آپلود میکنند؛ مصرف ناآگاهانه، زیرنویس پنهان «ویدئوهای تبلیغاتی» است؛ اما خطر مصرف ناآگاهانه این است که ما را به طرز بیمارگونهای مادیگرا میکند. یعنی حجم زیادی از توجهمان بر ثروت، کالاها و منزلت اجتماعیمان متمرکز میشود و آدمهای مادیگرا نشان دادهاند که (نفس عمیق بکشید!) بخشندگی، سازگاری، و سلامتی کمتری دارند، کمتر به دیگران کمک میکنند، رضایت کمتری از زندگیشان دارند، رضایت کمتری از شغلشان دارند، اهمیت کمتری به محیط زیست میدهند، بیشتر قمار میکنند، بیشتر بدهکار میشوند، تنهاترند، در حفظ دوستیها ضعیفترند و با دوستانی که دارند کمتر صمیمی میشوند. آهان و اینکه بچههای مادیگرا عملکرد ضعیفتری در مدرسه دارند. خلاصه وضعیت بدی است!
با این حال، تبلیغ کنندگان، دولتها، دوستانمان و حتی بچههایمان ما را با پیامهای مادیگرایانه احاطه کردهاند و دائما به ما فشار میآورند تا بر چیزهای مادیگرایانه تمرکز کنیم.
زندگی با دورریختنیهای کمتر، صفحه ۲۰
نویسنده: تارا باتن