پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تقوای سیاسی» ثبت شده است

آموزه اسلامی: تقوای سیاسی به همراه کفایت سیاسی

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 101 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

تقوا در اسلام از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است تا جایی که در سوره مبارکه حجرات،‌ آیه شریفه سیزدهم آمده است: «بدون شک بهترین و گرامی­ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.»

می‌توان این‌گونه بیان داشت که پایه همه خیرات در جامعه، تقوا است. اما تقوا بروز و ظهورهای متفاوتی در جامعه دارد که در این مجال فرصت بیان آن بیش از تعریف تقوای فردی و تقوای سیاسی نیست. تقواى فردى یعنى هر کس بین خود و خدا سعى کند از جاده‌ صلاح و حق تخطى نکند و پا را کج نگذارد. تقواى سیاسى یعنى هر کس که در کار سیاست است، سعى کند با مسائل سیاسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد کند. سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست. سیاستی که عین دیانت ما است یعنی اداره درست جامعه.
دشمنان اسلام بر اثر تجربه فهمیده‌اند که انسان آسیب‌پذیر است و هر انسانی قابل فاسد شدن است. البته راست می‌گویند، منتهی با یک استثنا: «متقین»!

سخن این‌جا است که کسی در جامعه می‌تواند عدالت را بر پا کند که جزء متقین باشد. در واقع در هر انسانى، عدالت شخصى و نفسانى او، پشتوانه عدالت جمعى و منطقه تأثیر عدالت در زندگى اجتماعى است. نمى‌شود کسى در درون خود و در عمل شخصى خود تقوا نداشته باشد، دچار هواى نفس و اسیر شیطان باشد، اما ادعا کند که مى‌تواند در جامعه عدالت را اجرا کند.

در جمهوری اسلامی نمی‌توان مانند دموکراسی‌های غربی برخی صلاحیت‌های خاص سیاسی و حزبی را فقط مورد توجه قرار داد. در نظام جمهورى اسلامى غیر از دانایى و کفایت سیاسى، کفایت اخلاقى و اعتقادى هم لازم است و البته هر مسئولی در هر رده‌ای که باشد، باید متناسب با شأن آن رده تقوا را رعایت نماید. رهبر معظم انقلاب در این باره در 29 شهریور 1369 می‌فرمایند: «در نظام جمهورى اسلامى، هیچ‌کس نباید از جاده تقواى مناسب با شأن خودش، خارج بشود. تقوایى که براى مسئولیت فعلى من لازم است - که من واقعا باید به خاطر ضعف‌ها و روسیاهی‌هاى فراوان خودم، به خدا پناه ببرم - با تقواى فلان برادرى که فرمانده‌ى یک گردان سپاه است، فرق مى‌کند. او در همان حد تقواى خودش باید رعایت بکند. اگر رعایت نکرد، زیردستش مى‌تواند مطمئن باشد که فرماندهى او، ادامه پیدا نخواهد کرد. و به همین ترتیب، تا به بالا و به خود این جایى که من نشسته‌ام، برسد.»

شوربختانه در سال‌های اخیر و به‌خصوص در دو سال اخیر موج بی‌تقوایی‌های سیاسی دامن‌گیر بسیاری از مسئولین با رده‌های گوناگون در قوای مختلف و البته رسانه‌های وابسته به آنان شده است. تهمت‌پراکنی، نسبت دادن عناوین مجرمانه به مسئولین بدون سند، توهین و دروغ‌پراکنی موجب تخریب اذهان مردم در طی این سال‌ها بوده است. قطعا مردم هم طبق فرموده ولی امرشان مطمئن هستند که مسئولیت این اشخاص طولانی نخواهد شد، مگر آن‌که توبه نمایند و برای خدمت به مردم خستگی نشناسند و افتخار خود را نوکری مردم بدانند. والعاقبه للمتقین.

کفایت سیاسی به همراه تقوای سیاسی

* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.

 

* اینفوگرافیک این منشور را می‌توانید از اینجا ببینید.

 

 

در روزهایی به سر می‌بریم که هر چند بقایای فتنه 88 وجود دارد اما مردم با حماسه 9 دی نشان دادند که از آن عبور کردند. از طرف دیگر علما و بزرگان خبر از فتنه‌ای پیچیده‌تر و بزرگ‌تر می‌دهند که به گفته برخی از این بزرگواران فتنه دینی است. یکی از مواردی که موجب تقویت فضای ابهام آلود جامعه می‌شود، موضع‌گیری شخصیت‌های دینی و سیاسی است که بعضا ممکن است عمل یا سخن آنان بر اساس «تقوای سیاسی» نباشد.
تقوای سیاسی یکی از کلیدواژگان رهبر معظم انقلاب است که آن را برای باقی ماندن مسئولین و مردم در صراط مستقیم ضروری می‌دانند. به این دلیل تصمیم گرفتیم کمی بیشتر در باب معنی و نکات پیرامون تقوای سیاسی تحقیق کنیم.
تقوای سیاسی چیست؟
-    پایه‌ى همه‌ى خیرات در جامعه، تقواست.
-    تقواى فردى؛ یعنى هر کس بین خود و خدا سعى کند از جاده‌ى صلاح و حق تخطى نکند و پا را کج نگذارد.
-    تقواى سیاسى؛ یعنى هر کس که در کار سیاست است، سعى کند با مسائل سیاسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد کند.
-    سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست.
-    سیاست یعنى اداره‌ى درست جامعه؛ این جزو دین است.
-    تقوا و پرهیزکارى، یعنى گستره‌ى وسیع عملهاى خوب، اقدامهاى خوب، فعلهاى خوب و ترک‌هاى خوب. [1]
تقوا در سیاست هم اثر می‌کند
-    دشمن و نهادهاى دشمن، بر اثر تجربه فهمیده‌اند که انسان، آسیب‌پذیر است. مى‌گویند: «هر انسانى، قابل فاسد شدن است. هر کس باشد، مى‌توان فاسدش کرد.» البته راست مى‌گویند؛ با یک استثنا: «الّا المتّقین».
-    متّقین را نمى‌توان فاسد کرد. آنها این را؛ یعنى معناى تقوا را دیگر نمى‌فهمند. بله؛ انسانها را مى‌توان فاسد کرد و مى‌توان زیباییهاى دنیا را از طرق نامشروع در جلوِ چشم آنها به رژه در آورد و دلهایشان را بُرد؛ طورى که همه‌ى ارزشها را دور بریزند و در مقابل جلوه‌هاى مادّى قربانى کنند. اما اگر تقوا نباشد: «الّا المتّقین».
-    تقوا در قیامت هم اثر مى‌کند، در دنیا هم اثر مى‌کند، در سیاست هم اثر مى‌کند، در حفظ نظام هم اثر مى‌کند، در جنگ هم اثر مى‌کند. و این را خودِ شما، درک و لمس کردید و دیدید. [2]