* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
* اینفوگرافیک این منشور را میتوانید از اینجا ببینید.
در روزهایی به سر میبریم که هر چند بقایای فتنه 88 وجود دارد اما مردم با حماسه 9 دی نشان دادند که از آن عبور کردند. از طرف دیگر علما و بزرگان خبر از فتنهای پیچیدهتر و بزرگتر میدهند که به گفته برخی از این بزرگواران فتنه دینی است. یکی از مواردی که موجب تقویت فضای ابهام آلود جامعه میشود، موضعگیری شخصیتهای دینی و سیاسی است که بعضا ممکن است عمل یا سخن آنان بر اساس «تقوای سیاسی» نباشد.
تقوای سیاسی یکی از کلیدواژگان رهبر معظم انقلاب است که آن را برای باقی ماندن مسئولین و مردم در صراط مستقیم ضروری میدانند. به این دلیل تصمیم گرفتیم کمی بیشتر در باب معنی و نکات پیرامون تقوای سیاسی تحقیق کنیم.
تقوای سیاسی چیست؟
- پایهى همهى خیرات در جامعه، تقواست.
- تقواى فردى؛ یعنى هر کس بین خود و خدا سعى کند از جادهى صلاح و حق تخطى نکند و پا را کج نگذارد.
- تقواى سیاسى؛ یعنى هر کس که در کار سیاست است، سعى کند با مسائل سیاسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد کند.
- سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست.
- سیاست یعنى ادارهى درست جامعه؛ این جزو دین است.
- تقوا و پرهیزکارى، یعنى گسترهى وسیع عملهاى خوب، اقدامهاى خوب، فعلهاى خوب و ترکهاى خوب. [1]
تقوا در سیاست هم اثر میکند
- دشمن و نهادهاى دشمن، بر اثر تجربه فهمیدهاند که انسان، آسیبپذیر است. مىگویند: «هر انسانى، قابل فاسد شدن است. هر کس باشد، مىتوان فاسدش کرد.» البته راست مىگویند؛ با یک استثنا: «الّا المتّقین».
- متّقین را نمىتوان فاسد کرد. آنها این را؛ یعنى معناى تقوا را دیگر نمىفهمند. بله؛ انسانها را مىتوان فاسد کرد و مىتوان زیباییهاى دنیا را از طرق نامشروع در جلوِ چشم آنها به رژه در آورد و دلهایشان را بُرد؛ طورى که همهى ارزشها را دور بریزند و در مقابل جلوههاى مادّى قربانى کنند. اما اگر تقوا نباشد: «الّا المتّقین».
- تقوا در قیامت هم اثر مىکند، در دنیا هم اثر مىکند، در سیاست هم اثر مىکند، در حفظ نظام هم اثر مىکند، در جنگ هم اثر مىکند. و این را خودِ شما، درک و لمس کردید و دیدید. [2]
کسی میتواند عدالت بر پا کند که تقوا داشته باشد
- در امیرالمؤمنین عدالت شخصى در حد اعلى بود؛ همان چیزى که از آن به تقوا تعبیر مىکنیم.
- همین تقواست که در عمل سیاسى او، در عمل نظامى او، در تقسیم بیتالمال توسط او، در استفادهى او از بهرههاى زندگى، در هزینه کردن بیتالمال مسلمین، در قضاوت او و در همهى شؤون او خودش را نشان مىدهد.
- در واقع در هر انسانى، عدالت شخصى و نفسانى او، پشتوانهى عدالت جمعى و منطقهى تأثیر عدالت در زندگى اجتماعى است.
- نمىشود کسى در درون خود و در عمل شخصى خود تقوا نداشته باشد، دچار هواى نفس و اسیر شیطان باشد، اما ادعا کند که مىتواند در جامعه عدالت را اجرا کند. چنین چیزى ممکن نیست.
- هرکس که بخواهد در محیط زندگى مردم منشأ عدالت شود، اول باید در درون خود تقواى الهى را رعایت کند.
- تقوا یعنى مراقبت براى خطا نکردن. البته معناى این حرف آن نیست که انسان خطا نخواهد کرد؛ خیر. بالاخره هر انسان غیر معصومى دچار خطا مىشود؛ اما این مراقبت، یک صراط مستقیم و یک راه نجات است و از غرق شدن انسان جلوگیرى مىکند و به انسان قدرت مىبخشد.
- انسانى که مراقب خود نیست و در عمل و کلام و زندگى شخصى خود دچار بىعدالتى و بىتقوایى است، نمىتواند در محیط جامعه منشأ عدالت اجتماعى باشد.
- حکومت، فقط فرمانروایى نیست. حکومت، نفوذ در دلها و مقبولیت در ذهنهاست. کسى که در چنین موقعیتى قرار مىگیرد یا خود را قرار مىدهد، اول باید در درون خود به صورت دائمى مشغول تأدیب باشد؛ خود را هدایت کند، به خود تذکر دهد و خود را موعظه نماید. [3]
مسئولین جمهوری اسلامی علاوه بر کفایت سیاسی باید تقوای سیاسی نیز داشته باشند
- در دمکراسیهاى غربى، صلاحیتهاى خاصى موردنظر است که عمدتا در این صلاحیتها، وابستگیهاى حزبى رعایت مىشود. هم کسانى که نامزد مىشوند، هم آنهایى که نامزد مىکنند و هم آنهایى که به نامزدها رأى مىدهند، در واقع به این حزب یا به آن حزب رأى مىدهند.
- در نظام جمهورى اسلامى غیر از دانایى و کفایت سیاسى، کفایت اخلاقى و اعتقادى هم لازم است.
- افرادى نگویند که اخلاق و عقیده مسألهى شخصى انسانهاست. بله، اخلاق و عقیده مسألهى شخصى انسانهاست؛ اما نه براى مسؤول.
- من اگر در جایگاه مسؤولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتى داشتم؛ فهم بدى از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پر کنم، نمىتوانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصى من است و اخلاق و عقیده ربطى به کسى ندارد!
- براى یک مسؤول عقیده و اخلاق مسألهى شخصى نیست؛ مسألهاى اجتماعى و عمومى است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است.
- آن کسى که به مجلس مىرود، یا به هر مسؤولیت دیگرى در نظام جمهورى اسلامى مىرسد، اگر فاسد، بیگانهپرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمىتواند نقشى را که ملت و طبقات محروم مىخواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معاملهگر، رشوه و توصیهپذیر و مرعوبى بود؛ در مقابل تشر تبلیغات و سیاستهاى خارجى جا زد، دیگر نمىتواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آنجا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معین کند.
- این شخص غیر از کفایت ذاتى و دانایى ذاتى، به شجاعت اخلاقى، تقواى دینى و سیاسى و عقیدهى درست هم احتیاج دارد. [4]
تقوای هر مسئولی در حد رده و مسئولیتش است
- در نظام جمهورى اسلامى، هیچکس نباید از جادهى تقواى مناسب با شأن خودش، خارج بشود.
- تقوایى که براى مسؤولیت فعلى من لازم است - که من واقعا باید به خاطر ضعفها و روسیاهیهاى فراوان خودم، به خدا پناه ببرم - با تقواى فلان برادرى که فرماندهى یک گردان سپاه است، فرق مىکند.
- او در همان حد تقواى خودش باید رعایت بکند. اگر رعایت نکرد، زیردستش مىتواند مطمئن باشد که فرماندهى او، ادامه پیدا نخواهد کرد. و به همین ترتیب، تا به بالا و به خود این جایى که من نشستهام، برسد.
- اگر تخلفى انجام بگیرد، بدون اینکه کسى بخواهد دخالتى بکند، خودبهخود آن تواناییهایى که خداى متعال داده، مثل برف، زیر خورشید ذوب مىشود.
- قوام مسؤولیت در اینجا، به وجود آن شرایط است. اگر در آن شرایط اختلال شد، اصلا خودبهخود همه چیز تمام مىشود. پس، فرض بر این است.
- در نظام فرماندهى اسلامى، باید سلسله مراتب، دقیق و با خاطرجمعى به اینکه از ناحیهى فرمانده، کارى برخلاف حق انجام نمىگیرد و با ترجیح تشخیص او بر تشخیص خود و بیشتر احتمال خطا دادن در خود تا در او، باشد. [5]
تقوای سیاسی باعث مصون ماندن در اختلاف افکنی دشمنان است
- توجه به توطئههاى پیچیدهى دشمنان نظام اسلامى، که از کینهى عمیق آنان نسبت به اسلام و مسلمین ناشى مىشود، هر فرد آگاه و دلسوز را به هوشیارى و مراقبت هر چه بیشتر فرا مىخواند و تقواى فردى و سیاسى را بالخصوص براى آنان که سهم و تأثیر بیشترى در جریان امور کشور دارند، فرض و حتم مىسازد. [6]
تقوای عمومی غیر از تقوای خصوصی تک تک افراد است
- تقواى عمومى - تقواى ملت - غیر از تقواى خصوصى یکایک افراد است. تقواى عمومى، یعنى همین که وقتى امام اشاره مىکردند، ناگهان همهى جامعه به حرکت در مىآمد. این ملت را با تقوا مىگوییم.
- معنایش این نیست که حالا اگر یکایک افراد را در میزان پرهیزگارى و تقوا بگذاریم، آنها را یک پرهیزگار کامل ببینیم. نه، اکثرا سرخالى و کسرى دارند. مجموعه، یک مجموعهى مؤمن و متقى است - که البته براى یک ملت، خیلى هم افتخار است - اما یکایک ما باید به فکر خودمان باشیم. [7]
در تمام زوایای زندگی، تقوا را زنده کنید
- تقوا در امور زندگى هم اثر مىبخشد.
- در این دستگاه عظیم و در این سپاه مقدس سعى کنید در تمام زوایا تقوا را زنده کنید.
- تقوا در عمل فردى، تقوا در عمل جمعى، تقواى کارى، تقواى سازمانى، تقواى سیاسى - آنجایى که جایش هست - تقوا در عمل فردى خود، در رابطهى با خدا، در رابطهى با انسانها، در رابطهى با بیتالمال و در رابطهى با کار.
- اگر این شد، از همهى آنچه که به عنوان برنامهى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى از اول تا بهحال ترتیب داده شده است، و نیز از آنچه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و همهى ما ملت ایران آن را پذیرفتهایم، به کورى چشم دشمن، یک سر سوزن عقب و جلو نخواهد رفت و همان برنامهها عینا انجام خواهد شد. [8]
تقوا، دشمن را به زانو در میآورد
- امروز جمهورى اسلامى در دنیا، از لحاظ موقعیت انقلابى و سیاسى و نظامى و حیثیتى، یک مجموعهى پیروز به حساب مىآید. به تعبیر عناصر سیاسى دنیا، دشمن شما آمده در مقابلتان زانو زده است.
- شما به آن هدفها رسیدهاید. از کجا به آن هدفها رسیدهاید؟ از ایمان و تقوا و پایبندى.
- البته بیش از آنچه که بخواهیم بر این معنا استدلال کنیم، بر وجود آن فعل و انفعالات غیبى استدلال مىکنیم. یعنى عواملى وجود دارند که خارج از محاسبهى انسانند. اگر انسان به خدا توکل کرد، آن محاسبات در خدمت او قرار خواهد گرفت و خداى متعال به او کمک خواهد کرد. خدا به ملت ایران کمک کرد. «و من یتقالله یجعل له مخرجا. و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علىالله فهو حسبه». [9]
تقوا لازم است؛ انحراف درونی، دید ما را نسبت به مسائل عوض میکند
- به تاریخ و به زشتروها و بدکارهاى آن نگاه کنید؛ اینها هم انسان بودند. هیچکس بد به دنیا نمىآید؛ اما باید مراقب بود که زاویههاى انحراف در خط مستقیم ما بهوجود نیاید.
- مسائل سیاست خارجى - چه مسائل کلى و چه مسائل مصداقى و جزئى سیاست خارجى - را در بحث و مداخله و استدلال و گفتگو مىشود حل کرد؛ اما آنچه که اگر خود ما تصمیم نگیریم، حل نشدنى است، این مسأله است: اگر درون خودمان را مستحکم نکنیم، اگر پایههاى تقوا را در دل و در جان خودمان و به تبع آنها در اعمال خودمان مستحکم نکنیم، هر عقیدهیى که داشته باشیم، هر سیاستى را که قبول داشته باشیم، نخواهیم توانست آن را بدرستى محقق کنیم.
- گاهى همین انحراف درونى، دید ما را نسبت به مسائل عوض مىکند؛ ایمان و عقیدهى ما را تغییر مىدهد.
- بههرحال، عدم پرهیز در عمل، به اعتقاد سرایت مىکند، که این مضمونِ آیات متعددى از قرآن کریم است. در قرآن به کسانى که اهل دنیاطلبى و اهل لذتمحورى و اهل تن دادن به شهوات و هواهاى نفسانى - از هر نوع - هستند، هشدار داده شده که مراقب باشید؛ زیرا این حالت در دل، فکر، ذهن و در ایمان شما رخنه ایجاد خواهد کرد، که باید به خدا پناه برد و از او کمک خواست. [10]
وقتی دین از سیاست جدا شد، سیاست غیراخلاقی میشود
- سلوک سیاسى امیرالمؤمنین از سلوک معنوى و اخلاقى او جدا نیست؛ سیاست امیرالمؤمنین هم، آمیختهى با معنویت است، آمیختهى با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفتهى از معنویت على و اخلاق اوست.
- سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، براى مردمى که مواجه با آن سیاستند، وسیلهى کمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاستورزى میشود؛ یک وسیلهاى براى کسب قدرت، به هر قیمت؛ براى کسب ثروت، براى پیش بردن کار خود در دنیا. این سیاست میشود آفت؛ براى خود سیاستورز هم آفت است، براى مردمى هم که در عرصهى زندگى آنها این سیاست ورزیده میشود هم آفت است.
- امیرالمؤمنین این حکومتى را که در آن سه جنگِ مفصل نظامى با هزارها کشته اتفاق افتاد، با تعبیراتى معرفى میکند که نشاندهندهى تحقیر او نسبت به این حکومت است.
- در این سیاستورزى، امیرالمؤمنین یکى از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است.
- در یک جملهاى از حضرت نقل شده که: «لو لا التّقى لکنت ادهى العرب»؛ اگر تقوا دست و پاى مرا نمىبست، از همهى آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم.
- یک جاى دیگر در مقام مقایسهى معاویه با خودش - چون معاویه به دهاء و مکر در حکومت معروف بود - به حسب آنچه که نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاویة بأدهى منّى» معاویه از من زرنگتر نیست. منتها على چه کند؟ وقتى بناى بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش امیرالمؤمنین این است.
- تقوا که نبود، دست و زبان انسان باز است، میتواند همه چیز بگوید، خلاف واقع میتواند بگوید، تهمت میتواند بزند، دروغ به مردم میتواند بگوید، نقض تعهدات میتواند بکند، دلبستگى به دشمنانِ صراط مستقیم میتواند پیدا کند. وقتى تقوا نبود، اینجورى است.
- امیرالمؤمنین میفرماید: من سیاست را با تقوا انتخاب کردم، با تقوا اختیار کردم؛ این است که در روش امیرالمؤمنین، مکارى و حیلهگرى و کارهاى کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است.
- یکى از خطرهاى جدائى دین از سیاست که عدهاى آن را همیشه در دنیاى اسلام ترویج میکردند، همین است که وقتى سیاست از دین جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنویت جدا خواهد شد. در نظامهاى سکولار و بىرابطهى با دین، اخلاق در اغلب نزدیک به همهى موارد، از بین رفته است. حالا یک وقت استثنائاً در جائى یک عمل اخلاقى دیده بشود، این ممکن است؛ استثناء است. وقتى دین از سیاست جدا شد، سیاست میشود غیر اخلاقى، مبنى بر همهى محاسبات مادى و نفعطلبانه. سلوک سیاسى امیرالمؤمنین بر پایهى معنویت است و از سلوک معنوى او جدا نیست. [11]
تقوا این است که فریب اختلاف افکنی دشمن را نخوریم
- اى ملت ایران! اى جوانان عزیز! اى روشنفکران! اى مجموعههاى سیاسى! «اتقوا الله»؛ از خدا بترسید و پرهیزگار باشید. پیام بزرگ نماز جمعه در هر هفته، تقواست.
- تقواى خدا به این است که فریب دشمن را نخوریم و تسلیم تحمیل دشمن نشویم. دشمن مىخواهد بین ما اختلاف بیندازد. دشمن آرزو مىکند که بین مسؤولان اختلاف باشد. دشمن آرزو مىکند که در ایران جنگ داخلى باشد. دشمن نمىتواند ببیند که جمهورى اسلامى توانسته است این کشور را امن و آرام نگه دارد. در هرجایى و به هر بهانهاى، چه جهالت کسى یا کسانى، چه غرضورزى کسى یا کسانى، اگر ماجرایى درست کند که امنیت را به هم بزند، دشمن خوشحال مىشود. [12]
پاورقی:
[1]- بیانات در دیدار اعضاى ستادهاى نماز جمعهى سراسر کشور 05/05/1381
[2]- بیانات در دیدار فرماندهان و اعضاى «سپاه پاسداران انقلاب اسلامى»، به مناسبت «روز پاسدار» 15/10/1373
[3]- بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 26/12/1379
[4]- بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین 26/09/1382
[5]- سخنرانى در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و رؤساى دفاتر نمایندگى ولى فقیه در این نهاد 29/06/1369
[6]- پیام به نمایندگان مجلس شوراى اسلامى و مردم ایران دربارهى حفظ وحدت و یکپارچگى، حمایت از دولت، جایگاه مجلس شوراى اسلامى و دفاع از اصل ولایت فقیه 18/10/1368
[7]- سخنرانى در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و رؤساى دفاتر نمایندگى ولى فقیه در این نهاد 29/06/1369
[8]- بیانات در دیدار با فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى 26/06/1376
[9]- سخنرانى در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و رؤساى دفاتر نمایندگى ولى فقیه در این نهاد 29/06/1369
[10]- رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار مسوولان وزارت امورخارجه و روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور 25/05/1383
[11]- خطبههای نماز جمعهی تهران 20/06/1388
[12]- بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 26/01/1379
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.