عاشقى که نیست حیران تو، حیران میشود خواه یا ناخواه، خواهان بیابان میشود
هر که بین ره پشیمان شد ز عاشق بودنش از پشیمان بودنش حتما پشیمان میشود
در بیابان طلب خارِ که بودن مطرح است خار، خار گل نشد، خار مغیلان میشود
وصل یا هجران تماما بستگى دارد به تو تو بخواهى هجر، وصل و وصل، هجران میشود
گیسوى آشفتهات حال مرا آشفته کرد با پریشان هر که میگردد پریشان میشود
گر تو باشى و نباشد هیچ کس در محضرت کوچههاى مصر هم مانند کنعان میشود
نامهام را دیدم و پشت شما مخفى شدم طفل هر وقت اشتباهى کرد، پنهان میشود
من که گریان نیستم، یعنى که عاشق نیستم ورنه عاشق، مثل طفلان، زود گریان میشود
رزق تو از هر طرف باشد معانیش یکیست نان اگر از هر طرف خوانده شود، نان میشود
با کریمان گشتن و آدم شدن دشوار نیست چه کسى گفته نخواهد شد، به قرآن میشود
فضای سینه شرربار میشود بی تو بیا که حال دلم زار میشود بی تو
بیا! اگر که نیایی رفیق دیرینت رفیق لشکر اغیار میشود بی تو
ربیع با تو ربیع است ای صنم ور نه بهار بر سرم آوار میشود بی تو
بخر که این دل زنگار خوردهام آقا خرید نسیهی سمسار میشود بی تو
عطای دست تو شغل مرا گدایی کرد گدای دست تو بیکار میشود بی تو
بیا و ملتفت آه سینهی من باش محل به سینهام انبار میشود بی تو
ببین که کاسبی این زمانهی مردم به سبک و شیوهی کفار میشود بی تو
برای امت چشم انتظار فکری کن جهان به دیدهمان تار میشود بی تو
بدون تو سفر کربلا نمیخواهم مسیر عشق چه دشوار میشود بی تو
یتیم عسگری ای غایب از نظر برگرد دلم هوای تو را دارد از سفر برگرد
* این شعر در روز 24 بهمن 91 توسط حاج منصور ارضی خوانده شده است.
منبع: سایت دوستداران حاج منصور
تا که مقیم درگه جانان شود کسی یک لحظه کافی است پشیمان شود کسی
وقتی که بخشش و کرمت بینهایت است دیگر چه جای آنکه هراسان شود کسی
آید شبی توشه یک عمر را بَرَد وقتی که بر سرای تو مهمان شود کسی
توبه کند یکی، همه بخشیده میشوند در چشم تو بس است نمایان شود کسی
مشتاقتر از تو به مناجات، بنده نیست تا چه رسد برای تو گریان شود کسی
با این همه کرم، که ز دست تو دیدهام راضی نمیشوی که پریشان شود کسی
ای کاش دلبرم به دعایم زند صدا خوب است در حضور تو عنوان شود کسی
وقتی حسین (ع) کشتی سلم و نجات ماست کی در هراس و وحشت طوفان شود کسی
* این شعر توسط حاج منصور در شب 22 ماه رمضان سال 90 خوانده شده است.
* فایل صوتی این شعر را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.
کریمهای دو عالم بنام زاده شدند زبانزد همه خاص و عام زاده شدند
اگر که ظرف نباشد، توقع «می» نیست شرابها همه از فیض جام زاده شدند
چقدر خام شدم تا کمی مرا بپزند پیالهها همه از خشت خام زاده شدند
تو امر کردی و تکوینا استجابت شد و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند
جواب دادن تو اشتیاق میآرد سلامها ز علیک السلام زاده شدند
چه خوب شد که محبان حلال زاده عشق و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند
حسن، حسین و یقینا حسین هم حسن است نشستهام که ببینم کدام زاده شدند
همین دو تا پسر فاطمه، همان اول امامزاده شدند و «امام» زاده شدند
چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است بزرگها همه با احترام زاده شدند
بساط نوکری ما کنار تو پهن است از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند
عجیب نیست بدنبال گنبدت هستیم کبوتران همه بالای بام زاده شدند
چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی که از قعود تو صدها قیام زاده شدند
* این شعر در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) سال 91، توسط حاج منصور خوانده شده است.
من کیستم که لطف خود ابراز میکنی در را نیامده به رویم باز میکنی
من چوب قهر کردن خود را نخوردهام از بس میآوری و مرا ناز میکنی
اول تویی همیشه که لبخند میزنی اول تویی همیشه که آغاز میکنی
من یک گناه کردهی گردن شکستهام آیا مرا دوباره سرافراز میکنی
بگذار خوب گریه کنم از خجالتت امشب که باز در به رویم باز میکنی
گفتم پرم شکسته، به دردت نمیخورد گفتی دلت شکسته و پرواز میکنی
من آدمم، یقین میکنم که باز با یک حسین (ع) در دلم اعجاز میکنی
* این شعر توسط حاج منصور ارضی در شب 7 رمضان سال 90 خوانده شده است.
* فایل صوتی این شعر را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.