خداوندا سپاس تو را که میدانى و پرده میپوشى، و آگاهى و در میگذرى، زیرا هر کدام از ما به ارتکاب زشتیها برخاسته و رسوایش ننمودى، و به اعمال ناروا دست زده و او را مفتضح نکردى، و در پنهانى بدیها مرتکب شده و تو سرّش را فاش ننمودى. چه بسا بدیها که مرتکب شدیم، و چه فرمانهایى که ما را بر آنها بازداشتى و ما از آنها تجاوز کردیم، و چه زشتیها که کسب کردیم، و چه گناهان که به انجامش برخاستیم، در حالى که تو از بین بینندگان بر آن آگاه بودى، و در افشاى آن بیش از توانداران توان داشتى، اما عفو و چشمپوشى تو براى ما در برابر دیدگان ایشان پردهاى، و در مقابل گوششان سدّى بود. پس این پوشاندن عیبها، و پنهان نگاهداشتن فسادها را براى ما پنددهنده و بازدارندهاى از بدخویى و ارتکاب معصیت، و وسیله پیمودن راه توبهاى که گناه را میزداید، و آن راهى که پسندیده است قرار ده، و زمان پیمودن این راه را نزدیک ساز، و ما را گرفتار غفلت از خود مکن، زیرا که ما به سوى تو مایل، و از معصیت تائبیم. الهى بر انتخاب شده از آفریدگانت، محمد و آلش که از سایر بندگان ممتاز و پاکیزهاند درود فرست، و ما را مطیع و گوش به فرمان آنان همانطور که فرمان دادى قرار ده.
صحیفه سجادیه
مناجات سی و چهارم
بعضی وقتها باید «کمیل» خواند. دیگر کمیل یک عمل مستحبی نیست، واجب میشود انگار. نه واجب شرعی، واجب دلی!
صحیفه سجادیه را خیلی دوست دارم، امام چهارممان «زین العابدین» است و دعاهای او حلاوت و شیرینی خاصی دارد؛ برخی فرازهای صحیفه سجادیه واقعا لذتبخش است اما نمیدانم چرا «کمیل» بیشتر به دل مینشیند. انگار حرف دل من است.
هم اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ و هم کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ. هم میدانم چقدر گناهکارم و هم میدانم که نیکوییهایی از من در میان مردم نشر داده شده که شایسته آن نیستم.
به نظر من گفتن اینکه کمیل میخوانم به بقیه، مشمول ریا نمیشود. انقدر خار و خفیف میکنی خودت را در کمیل که جایی برای ریا نمیماند جز یک جا: یا سَریعَ الرِّضا. دوست کمیلخوانی داشتم که عاشق همین جمله یا سَریعَ الرِّضا بود. البته او آنقدر خوب بود که خودش را مقابل خدا همیشه بدهکار میدید و دنبال خشنودی سریع خدا بود. یادش بخیر.
باید کمیل خواند.
خداى من، این گردن من است که گناهان آن را در بند کرده، پس بر محمد و آلش درود فرست، و آن را به عفوت از عذاب بِرَهان، و این پشت من است که بار خطاها آن را سنگین نموده، پس بر محمد و آلش درود فرست، و به بخششت آن را سبک فرما. اى خداى من، اگر به درگاهت آنقدر زارى کنم که پلک چشمانم برهم اوفتد، و چندان به گریه و ناله صدا بلند کنم که صدایم قطع گردد، و چندان به پیشگاهت برپاى ایستم که پایم ورم کند، و آنقدر برایت رکوع نمایم که استخوانهاى پشتم از هم بپاشد، و چندان سجده کنم که چشمهایم از کاسه درآید، و در همه عمرم خاک زمین خورم، و تا زندهام آب آلوده به خاکستر بنوشم، و در اثناى این احوال چندان ذکر تو گویم که زبانم از کار بماند، آنگاه از روى شرمسارى چشم به آفاق آسمان باز نکنم، با این همه مستحق محو یکى از گناهانم نخواهم بود، و اگر به وقتى که سزاوار آمرزشت شوم مرا بیامرزى، و در آن زمان که مستحق عفوت شوم از من بگذرى، همانا این آمرزش و بخشش به خاطر استحقاق من نیست، و من این شایستگى را ندارم، زیرا جزاى من در نخستین گناه، آتش جهنم بود، پس اگر مرا به عذاب مبتلا کنى بر من ستم نکردهاى. اى خداى من، اکنون که مرا به پردهپوشیت در پوشیده و رسوایم نکردهاى، و به بزرگواریت با من مدارا نمودهاى و به کیفرم عجله نکردهاى، و از سرِ فضلت بردبارى ورزیدهاى و نعمتت را از من زایل نساختهاى، و احسانت را بر من تیره ننمودهاى، پس بر طول زاریام، و سختى زمین گیریام، و بدى حالم رحمت آر. بارخدایا، بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از گناهان حفظ کن، و به طاعتم وادار، و حُسن بازگشت قلبى را روزیام فرما، و از لوث گناه به توفیق توبه پاکم کن، و به موهبت عصمت تأییدم نما، و امر حیات و زندگیم را با عافیت به صلاح آر، و شیرینى عفوت را به من بچشان، و مرا رها شده عفو و آزاد گشته رحمتت قرار ده، و از خشم خود خطّ امانم ده، و هم اکنون نه در آینده به مژده آن خوشحالم کن، مژدهاى که آن را بشناسم، و با نشانهاى که آن را آشکار ببینم آگاهم فرما، که این کار از توان تو بیرون نیست، و از قدرتت بر تو دشوار نباشد، و با توجه به حلمت بر تو سخت نیست، و در قبال بخششهاى فراوانت که آیات تو گواه آنهاست بر تو سنگین نیاید، که همانا تو هر چه خواهى کنى، و به هر چه ارادهات تعلق گیرد فرمان دهى، که تو بر هر کار و همه چیز توانایى.
صحیفه سجادیه
بخشی از مناجات شانزدهم
سپاس خداى را که اگر بندگانش را از معرفت سپاسگزارى بر عطایاى پیاپى که به آنان داده، و نعمتهاى پیوسته که بر ایشان کامل ساخته، محروم مىنمود، نعمتهایش را صرف نموده و سپاس نمىگزاردند، و در روزى او فراخى مىیافتند و شکر نمىکردند، و اگر چنین مىبودند از حدود
انسانیت بیرون شده به مرز حیوانیت مىرسیدند، و چنان مىبودند که در کتاب محکمش فرموده: «ایشان جز به چارپایان نمانند بلکه از آنان گمراهترند.»
سپاس خداى را بر آنچه از وجود مبارکش به ما شناسانده، و بر آنچه از شکرش به ما الهام فرموده، و بر آن درهاى دانش که به پروردگاریش بر ما گشوده، و براخلاصورزى در توحید و یگانگیش ما را رهنمون شده، و قلب ما را از الحاد و شک در کار خودش دور داشته، چنان سپاسى که با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگى بگذرانیم، و با آن بر هر که به خشنودى و بخشایش او پیشى جسته سبقت گیریم ...و سپاس خداى را چه زمانى مىتوانیم بجاى آوریم؟ هیچگاه!
و سپاس خداى را که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد، و آلات بستن آنها را مقرر فرمود، و ما را از نسیمهاى حیاتبخش بهرهمند کرد، و اعضاى انجام دادن کار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزیهاى پاکیزه خوراک داد، و به فضلش ما را بىنیاز کرد، و به عطاى خود سرمایه بخشید، آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد، و از انجام محرمات نهى فرمود تا شکر ما را بیازماید، بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم، و بر مرکب محرماتش سوار شدیم، با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود، و از سرِ مهربانى و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.
سپاس خداى را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایى کرد که این حقیقت را جز از عطاى او نیافتیم، اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است، زیرا روش او در پذیرش توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده، بدون شک آنچه را در توانایى ما نبوده از ما برداشته،و جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده، و ما را به غیر از کار آسان وانداشته، و در این زمینه براى هیچ کدام از ما حجت و بهانهاى باقى نگذاشته، پس در میان ما بدبخت کسى است که برخلاف رضاى او ترک طاعت کند، و خوشبخت از ما کسى است که به سوى او توجه نماید.
* قسمتی از مناجات اول صحیفه سجادیه
بار خدایا به تو پناه میآورم از طغیان آز، و تندی خشم و چیرگی حسد، و سستی صبر، و کمی قناعت، و بدی اخلاق، و زیاده روی در شهوت، و پافشاری در عصبیت، و پیروی هوا و هوس، و مخالفت با هدایت، و خواب غفلت، و کوشش بیش از اندازه، و انتخاب باطل بر حق، و پافشاری بر گناه، و کوچک شمردن معصیت، و بزرگ شمردن طاعت، و فخر و مباهات با ثروتمندان، و تحقیر تهیدستان، و کوتاهی در حق زیردستان خود، و ناسپاسی نسبت به آن که به ما خوبی کرده، یا آنکه ستمگری را یاری کنیم، یا ستمدیدهای را تنها گذاریم، یا آنچه را که حق ما نیست بخواهیم، یا از آنچه را که نمیدانیم دم زنیم. و پناه میبریم به تو از اینکه نیت داشته باشیم به کسی خیانت ورزیم، و در کردارمان خودپسندی نماییم، و آرزوهای خود را دور و دراز سازیم. و به تو پناه میبریم از زشتی باطن، و ناچیز شمردن گناه، و از چیرگی شیطان در وجودمان و از اینکه روزگار ما را به سختی دراندازد، یا سلطان بر ما جور و ستم روا دارد. و به تو پناه میبریم از آلوده شدن به اسراف، و بلای تنگ دستی. و به تو پناه میبریم از سرزنش دشمنان، و نیازمندی به همنوعان، و از زندگی در سختی، و از مرگ ناگهانی و بدون توشه. و به تو پناه میبریم از حسرت و اندوه بزرگ، و مصیبت سترگ، و از بدترین تیره بختی، و از بدفرجامی، و ناامیدی از ثواب، و فرود آمدن عذاب. بارخدایا بر محمّد و آلش درود فرست، و مرا از همه این امور در پناه رحمتت جای ده و نیز همه و مردان و زنان مومن را، ای مهربانترین مهربانان.
* نیایش هشتم صحیفه سجادیه