پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ضیافت بلا» ثبت شده است

نقل قول نقل قول

سبقت بر فرصت‌ها

اگر انسان‌ها از قبل، نیازهای ولیّ خدا را تخمین نزده و خود را برای رفع آن نیاز مهیا نکرده باشد، زمانی که باید، نمی‌تواند در میدان حاضر شود؛ فرصت‌ها بر او سبقت می‌گیرند و نه او بر فرصت‌ها؛ از این رو نمی‌تواند از فرصت‌ها بهترین بهره را ببرد.

 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری

نقل قول نقل قول

ساحل امن

ما معمولا در دنیای متحول و روی امواج، خانه می‌سازیم و به محض ساختن نیز خدای متعال آن را خراب می‌کند. دوباره جای دیگری را می‌سازیم و باز هم خدا آنجا را خراب می‌کند! اگر عاقل باشیم، پس از خراب شدن، دوباره آن را نمی‌سازیم. اگر از روی موج پا برداریم، خداوند ساحل را به ما نشان می‌دهد.

 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری

نقل قول نقل قول

گوناگونی و اختلاف‌ها

از گوناگونی و اختلاف‌ها فهمیده می‌شود که خدا قصد دارد در هر چیزی خود را به آدمی نشان دهد، تا هرگز از او غافل نباشد...

نقل می‌کنند که روزی مرحوم «فیض» و «صدرالمتألهین» همراه با یکدیگر از مسیری عبور می‌کردند. دختری را بالای بام دیدند که قالی تکان می‌دهد و جوانی هم ایستاده و او را نگاه می‌کند و شعر می‌خواند. جوان به دختر می‌گوید: «نیامده‌ای به پشت بام تا قالی تکان بدهی، آمده‌ای که خود را نشان دهی.» صدرالمتألهین متحول می‌شود و گریه می‌کند. مرحوم فیض از او می‌پرسد: چه شد؟! ایشان جواب می‌دهند: گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده‌ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می‌دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این داماد با عروس خود داشت، من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم؛ لذا به حال خود گریه می‌کنم.

با صدهزار جلوه برون آمدی که من

با صدهزار دیده تماش کنم تو را

 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری

نقل قول نقل قول

معبود افول کننده: حجاب یا آیه؟

اگر معبودی افول داشته باشد، ارزش دل‌سپردن ندارد؛ لذا انسان‌ها با این افول‌ها به سه شکل برخورد می‌کنند: عده‌ای هنگام ظهور و تجلی معبود، به آن دل می‌بندند و هنگام غروبش غصه می‌خورند؛ لحظه‌ای دل می‌بندند و لحظه‌ای غصه می‌خورند و عمرشان این‌گونه می‌گذرد. عده‌ای هنگام شکست معبودشان، می‌گویند: «به جهنم که شکست!» می‌خواهند خود را آزاد جلوه دهند. آن‌ها در حقیقت سرمایه محبت را از دست داده‌اند. عده‌ای نیز افول معبود غروب‌کننده را در متن طلوع و ظهور و جلوه آن می‌بینند؛ به آن دل نمی‌بندند و برای دل‌کندن از آن، منتظر غروبش نمی‌مانند. اگر توجه و نگاه انسان از افول‌کننده‌ها برداشته شود، پشت پرده آن‌ها را می‌بیند. اگر به این معبودها دل بست، «حجاب» می‌شوند و اگر دل برداشت «آیه» خواهند شد.

 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری

نقل قول نقل قول

رنج و لذت: فراق و وصال

انسان همراه با لذت‌ها و رنج‌هاست و اگر این دو حالت از او گرفته شود، از حرکت می‌ایستد. اگر هیچ حبّی در انسان نباشد، لذت هم به نقطه صفر می‌رسد. اگر هیچ چیز را دوست نداشته باشد، از هیچ چیزی هم لذت نمی‌برد و برای هیچ‌چیزی هم رنج نمی‌کشد؛ چون فراق و وصال در نظر او تفاوتی ندارد. 

ضیافت بلا

نویسنده: سید محمدمهدی میرباقری