پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مبعث» ثبت شده است

یادداشت

بزرگترین انقلاب فرهنگی

می‌خواست رحمتش همه‌جا را بغل کند. چه رحمتی فراگیرتر از باران؟ از اشک‌های چشمان زیبای تو، باران درست کرد تا تمام مصیبت‌هایی که تو در طول عمرت کشیدی تبدیل به موج زیبای مهربانی و اخلاص شود.
تو در تاریخ انسانیت از همه آسمان‌تر و از همه دریاتر بودی که توانستی با صبر و خوش‌خُلقی، همه تاریخ انسانیت را از نابودی نجات دهی. تو بودی که بذر حذف برده‌داری را پاشیدی و به همه اعلام کردی که فقط کسی بهتر از دیگریست که تقوای او بیشتر باشد؛ نه ثروت مهم است و نه قدرت و نه زیبایی و رنگ و نژاد. با سلمان فارسی از نژادی دیگر مشورت می‌کردی و برای موفقیت بلال حبشی سر از پا نمی‌شناختی.
تو بودی که وقتی اعراب، دخترانشان را زنده به گور می‌کردند و حتی مردمان سرزمین پارسی که در آن زمان برترین تمدن بودند، به دخترانشان اجازه خروج از اندرونی خانه را نمی‌دادند، گفتی حقوق زن و مرد مساوی است. دست دخترت را بوسیدی و با ورود او به خانه قیام می‌کردی.
تو بودی که به همه گفتی در میان خودتان، به دور از هرگونه تکبر و قیافه‌گرفتن، بر مهربانی به یکدیگر سبقت بگیرید و در مقابل دشمنان خدا بایستید و لحظه‌ای عقب ننشینید. چه جالب که فقط دشمنان خدا  را از حوزه‌ی مهربانی خارج کردی، نه دشمنان خودمان را!
تمام تغییرات بلندمدت فرهنگی خود را، اولین نفر اجرا می‌کردی تا همه از نفس مسیحا دم تو زنده شوند. این‌گونه بود که خدای خالق عزیز در مورد تو گفت: «لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه» و رحمتش به وسیله تو به همه عالم رسید.