پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۴۹۰ مطلب با نشانه «یادداشت» ثبت شده است

یادداشت یادداشت‌ها

صبر استراتژیک یا انتقام سخت؟!

سیدحسن نصرالله هم توسط بزرگترین دشمنان عقلانیت ترور شد و به مزد مجاهدت خود که شهادت است، رسید. 
برخی از دوستان انقلابی از شهادت حاج قاسم، مطالبه انتقام سخت دارند و ملموس بودن و تواز آن را خواهانند؛ مطالبه‌ای که بعد از حمله به کنسولگری ایران در سوریه، و به ویژه پس از شهادت اسماعیل هنیه قوت گرفت و از شب گذشته که احتمال شهادت سیدحسن نصرالله مطرح شد، اوج گرفت. 
آیا زمان انتقام سخت فرارسیده یا باید به صبر استراتژیک ادامه داد؟ 
چیزی که مشخص است، ایران بیکار ننشسته. شهادت مستشاران نظامی ایران در سوریه، در لبنان و در عراق نشان می‌دهد که ایران در بالاترین سطح در حال کمک به جبهه مقاومت است اما آیا باید شبیه وحشی‌گری بی‌سابقه اسراییل، با آن مقابله کرد؟ یا باید وارد حمله مستقیم نظامی شد؟ 
به نظرم همانقدر که دشمن‌شناسی مهم است، امام‌شناسی هم اهمیت دارد. باید سراسر وجود انسان علیه دشمن خدا تجهیز شود اما دستور از امام گرفته می‌شود. پیامبر فرموده بودند: «حسن و حسین امامند، چه بنشینند و چه قیام کنند.» 
مراقب باشیم که خشم‌مان نسبت به دشمن، ما را وارد جرگه عدم تبعیت از امام نکند که «حکم آنچه تو فرمایی...» وظیفه ما بالا بردن ایمان، تخصص و ظرفیت خودمان برای استفاده جبهه مستضعفین علیه جنایتکاران عالم است تا دست امام برای اقداماتی که تصمیم می‌گیرند، باز باشد.

یادداشت یادداشت‌ها

رسانه نمی‌تواند نظام اقتصادی متفاوتی داشته باشد

برخی معتقدند که در عرصه فرهنگ باید بدون توجه به اقتصاد عمل کنیم. تولیدات فرهنگی اگر به حوزه کسب و کار و شرایط مترتب بر آن گره بخورد، به سمت بازاری شدن و زرد شدن محتوا پیش خواهد رفت و دیگر نمی‌توان از آن تولید فاخر انتظار داشت و همینطور این چرخه پیش می‌رود تا سلیقه، ذائقه و نیاز مردم تغیر کند.
در مورد درستی یا نادرستی این گزاره در اینجا بحثی ندارم. نکته مهم دیگری وجود دارد که از آن غفلت می‌کنیم:
رسانه‌ها را نمی‌توان از نظام اقتصادی که در قالب آن فعالیت می‌کنند، مجزا کرد؛ چون نیروهای اقتصادی سیستم، آزادیِ عملِ گردانندگانِ رسانه‌ها را همچون آزادی عمل مدیران دیگر صنایع، تحت تأثیر قرار می‌دهد و محدود می‌کند.
نگاه بخشی در این مورد بدون در نظر گرفتن سیاست‌گذاری و طراحی نظام اقتصادی کلان‌تر، اثربخش نخواهد بود.

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

معرفی مستند | پدیده فنلاند

سیستم آموزشی فنلاند برای سال‌های متوالی به عنوان بهترین سیستم آموزشی دنیا شناخته شده است. اما سوال این است که چرا فنلاند؟
دکتر تونی واگنر، پژوهشگر دانشگاه هاروارد، در جستجوی پاسخ این سوال عازم فنلاند می‌شود و نتایج جستجویش در این فیلم مستند به نمایش درآمده است و در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. 
برخی از مهم‌ترین گزاره‌ها در این مستند:
- مهمتر از آموختن [برای معلمان]، یاد گرفتن توانایی #تفکر و تحقیق دانشگاهی است و اینکه رویکرد بازخورد گرفتن و پرسمان کردن به عنوان یک معلم را داشته باشید.
- یک چالش برای ما به عنوان معلم این است که «کم به معنی زیاد است»: کمتر موضوعی مطرح کردن و بیشتر عمیق شدن در مطلب.
- در فنلاند ۴۵ درصد بعد از کلاس نهم، مستقیما به فنی و حرفه‌ای می‌روند زیرا همه مشاغل در فنلاند محترم هستند.
- در آمریکا، فناوری بیشتر برای معلم استفاده می‌شود: تخته فناورانه، پاورپوینت و ... ولی در فنلاند تکنولوژی در اختیار دانش آموزان و در راستای یادگیری آنان است مانند ساخت مدار و ... در عمل.
- دانش آموزان فنلاندی پذیرفته‌اند که در کلاس سطح بالایی از مسئولیت، انفرادی است؛ در نتیجه معلمان برای وقت‌گذاری فردی برای کسانی که نیاز دارند، در دسترس هستند.
- آموزش در فنلاند کمتر با استفاده از روش آزمون است. کمتر آزمون دادن باعث می‌شود دانش آموزان بیشتر به توسعه مهارت‌های یادگیری‌شان بپردازند.
- از ۱۹۹۶، نوآوری و کارآفرینی به عنوان بخشی از همه دروس در مدارس قرار گرفت. فنلاند هم‌اکنون جزو ۵ کشور اول در زمینه نوآوری و کارآفرینی است. سازمان ملل متحدد فنلاند را رتبه ۱ دستاوردهای فناورانه قرار داده است و آمریکا کشور دوم است!
- از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ طراحی نظام جدید آموزشی فنلاند آغاز شد که به آن مدارس فراگیر می‌گویند. در این نظام، همه از آموزش و برنامه یکسان بهره می‌برند و هیچکسی با توانایی کم یا زیاد، در مدارس خاص قرار نمی‌گیرند و به هیچ کسی در هیچ رده‌ای نمی‌گویند تو ضعیف هستی! به عنوان والدین، می‌دانید فرزندانتان هر جای از کشور باشید، از یک برنامه آموزشی استفاده می‌کند. تحصیل برابر، یکسان و مجانی است؛ حتی غذا و تنقلات.

یادداشت یادداشت‌ها

فرقه بارپرستی

چیزی در مورد فرقه بارپرستی (cargo cult) شنیدید؟ 
جنگ جهانی دوم بود و مردم چند جزیره کوچک در اقیانوس آرام، یکی از شدیدترین نبردها بین ژاپنی‌ها و آمریکایی‌ها رو مشاهده می‌کردند. مردم محلی در عمرشون نه سرباز جنگی دیده بودند و نه بی‌سیم و خودروی جیپ و نه می‌دونستن هواپیمای جنگی چیه؟! اون‌ها فقط می‌دیدن که از این پرنده‌های غول‌پیکر، یه سری بسته به پایین پرت میشه که در اون غذا هست! سربازها کنسروهاشون رو با مردم تقسیم می‌کردند و چه چیزی برای شبیه‌سازی بهشت، بهتر از نزول غذا از آسمان؟!
وقتی جنگ تموم شد، مردم برای اینکه دوباره غذا از آسمان نازل بشه، از کاه، هواپیمایی در ابعاد واقعی ساختند؛ با بامبو برج مراقبت رادیویی درست کردند و حرکت سربازانی را تقلید کردند که در جنگ دیده بودند، با بی‌سیم‌هایی که از چوب ساخته بودند! اون‌ها همه چیز رو شبیه‌سازی کردند تا پرنده‌ها براشون غذا بیارند!
مردم همه کارها رو به درستی انجام می‌دادن. شکل و شمایل کار عالیه. اما نتیجه نمیده! به این میگن چسبیدن به فرم، بدون درک درستی از محتوا!
چقدر در زندگی شخصی، شغلی‌ و اجتماعی‌مون رو آوردیم به رفتارهای نمایشی بدون روح و انتظار داریم که نتیجه بگیریم؟

یادداشت یادداشت‌ها

تیم همدل و دغدغه‌مند!

شرکت در انتخابات، کمترین کاری است که می‌توانیم در ادامه مسیر ایرانیان در طول تاریخ، برای اعمال نظر ملت در اداره کشور، انجام دهیم. مسیری که فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه کرده است و در ۱۲۰ سال گذشته با جنبش مشروطیت جدی‌تر شد و با انقلاب اسلامی به واقعیت تبدیل شد. 
اینکه مردمسالاری دینی چقدر کامل اجرا می‌شود و اطراف قضیه چقدر به آن پایبند هستند و نهادهای حاکمیتی و دولتی و نظامی و مردم، چقدر آن را ارج می‌نهند، حتما نیاز به مباحثه دارد؛ اما اینکه پس از هزاره‌های مختلف، در تجربه چند دهه‌ای صندوق رأی هنوز نیاز به تمرین داریم، قابل انکار نیست. 
در هر صورت، برای قدردانی از کسانی که برای همین صندوق رأی جان و مال و آبرو دادند، موظفیم در انتخابات شرکت کنیم، همانطور که موظفیم از انحراف آن جلوگیری کنیم. 
مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود، یک قدم مهم محسوب می‌شود و فارغ از سلیقه مردم، اصل مشارکت بیش از هر چیزی اهمیت دارد. 
پس از آن، اینکه به چه کسی رأی می‌دهیم، مهم است و در برابر آن مسئولیم. باید کسی را انتخاب کنیم که آرمان‌گرایی واقع‌بینانه داشته باشد. هم به آرمان‌های مردم که برای آن انقلاب کردند، معتقد باشد و هم راه‌حل‌های واقعی و اجرایی برای رسیدن به آنها داشته باشد یا بیابد. 
یک نفر هر چقدر هم خوب باشد، برای اعمال نظرات خود نیازمند تیمی همدل لااقل در حلقه اول خود خواهد بود. بدون حلقه اول همدل و دغدغه‌مند که توانایی شنیدن مسائل مردم را بیش و پیش از همه چیز داشته باشند، مدیریت سخت‌ترین و نشدنی‌ترین کار دنیاست. 
به انتخاب‌مان دقت کنیم و با افرادی که ما را امین می‌دانند مباحثه کنیم تا بهترین فرد را برگزینیم.