پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نخبه» ثبت شده است

کرسی‌هاى آزاداندیشى را که من صد بار تأکید کردم، راه بیندازید

این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.

 

بخش دوم منشور آزاداندیشی از منظر رهبری

 

سه کرسی متفاوت ولی در یک راستا
· به نظر مى‌رسد که هر سه روش پیشنهادى شما یعنى تشکیل 1) «کرسى‌هاى نظریه‌پردازى»؛ 2) «کرسى‌هاى پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «کرسى‌هاى نقد و مناظره»، روش‌هایى عملى و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به نحوى که هر چه بیش‌تر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریب‌کاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ‌تر شود[1].
 آزادفکری در همه‌ی رشته‌ها
· من بر پیشنهاد شما مى‌افزایم که این ایده چه در قالب «مناظره‌هاى قانونمند و توأم با امکان داورى» و با حضور «هیأت داورى علمى» و چه در قالب تمهید «فرصت براى نظریه‌سازان» و سپس «نقد و بررسى» ایده‌ی آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمى حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخى قلمروهاى فکر دینى یا علوم انسانى و اجتماعى نیز نماند بلکه در کلیه‌ی علوم و رشته‌هاى نظرى و عملى (حتى علوم پایه و علوم کاربردى و ...) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریه‌سازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایى پدید آید.
· براى آن‌ که ضریب «علمى بودن» این نظریات و مناظرات، پایین نیاید و پخته گویى شود و سطح گفت‌وگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتى نشود، باید تمهیداتى اندیشید و قواعدى نوشت.
· این‌جانب با چنین طرح‌هایى همواره موافق بوده‌ام و از آن حمایت خواهم کرد و از شوراى محترم مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی قم مى‌خواهم تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار و محترم» و با همکارى و مشارکت «اساتید و محققین برجسته‌ی حوزه»، براى بالندگى بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینى و نیز فعال کردن «نهضت پاسخ به سؤالات نظرى و عملى جامعه»، تدارک چنین فرصتى را ببینند.
· از شوراى محترم انقلاب فرهنگى و به‌ویژه ریاست محترم آن نیز مى‌خواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا براى رشد تمامی علوم دانشگاهى و نقد متون ترجمه‌اى و آغاز «دوران خلاقیت و تولید» در عرصه‌ی علوم و فنون و صنایع و به‌ویژه رشته‌هاى علوم انسانى و نیز معارف اسلامى قرار دهند تا زمینه براى این کار بزرگ به تدریج فراهم گردد و دانشگاه‌هاى ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازى اسلامى و رشد علوم و تولید فن‌آورى و فرهنگ، قرار گیرند. بى‌شک هر دو نهاد از طرح‌هاى پیشنهادى فضلا دانشگاهى و حوزوى و از جمله طرح شما، استفاده خواهند کرد تا با رعایت همه‌ی جوانب مسأله، جنبش «پاسخ به سؤالات»، «مناظرات علمى» و «نظریه پردازى روشمند» را در کلیه‌ی قلمروهاى علمى حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند.[2] 

نقل قول

تبعیض عادلانه!

 
در برنامه‌ریزى براى نخبگان، هدف ما باید چه باشد؟ البته هدف نباید به‌هیچ‌وجه تحقیرِ غیرنخبگان باشد؛ چون غیرنخبگان ممکن است کارهایى انجام دهند که بسیار برجسته و ممتاز و والا باشد؛ این بدیهى است. اما یک جامعه بدون دارا بودن استخوان‌بندیهاى ذهنىِ قوى، در حرکت جهانى نخواهد توانست از سربالاییهاى دشوار و پیچهاى سخت عبور کند. بنابراین، جامعه همچنان که به بدنه‌ى فکرى نیاز دارد، به نقطه‌ى ممتاز فکرى هم نیاز دارد. بنابراین اگر هوشمندانى در جامعه هستند که از لحاظ ذهنى نخبه‌اند، اینها مى‌توانند به پیشرفت علم و فرهنگ و هنر و کار و پیشرفت هر چیزى که جامعه به آن نیاز دارد، کمک کنند. بنابراین، منهاى این‌که ما بخواهیم غیرنخبه را مورد تغافل قرار دهیم، باید براى نخبگان، حسابى باز کرد. ممکن است به نظر بیاید این یک تبعیض است؛ اما تبعیض همه جا غیرعادلانه نیست؛ گاهى اوقات تبعیض، عین عدالت است. این حساب باز کردن براى نخبگان، عین عدل است؛ به خاطر این‌که ما باید نخبه و هوشمند را در حدّى که مى‌تواند رشد کند، رشد بدهیم.

 هدف دیگرى که در خصوص برنامه‌ریزى براى نخبگان وجود دارد، این است که اینها احساس کنند مى‌توانند از استعداد خود استفاده نمایند؛ احساس بن‌بست نکنند. صحبت فرار مغزها مى‌شود. فرار مغزها ابعاد گوناگونى دارد. یک بُعد بسیار زشت و بد آن این است که بیگانگانى مى‌خواهند بیایند از ثروت ملىِ انسانىِ یک کشور سوء استفاده کنند. کشورى انسانهایى را پرورش دهد و استعدادهایى را - با همه‌ى عوامل به وجود آورنده‌ى استعدادهاى درخشان - به وجود آورد و به قول دوستمان این را در طبق اخلاص بگذارد و به دیگران بدهد؛ دیگران هم بیایند با صرف پول - که غالباً زحمت دیگرى هم نمى‌کشند - این ثروت را به ثَمَن بَخْس از این ملت بگیرند و او را محروم کنند؛ این، بُعد بسیار بد و دردناک قضیه است.

بُعد دیگرى هم وجود دارد که البته به این بدى نیست؛ اما آن هم فى‌نفسه خوب نیست. آن این است که جوان نخبه‌اى احساس کند که در محیط خارج از کشور، زندگى به او راحت‌تر و خوشتر مى‌گذرد و دغدغه‌اش کمتر است؛ شغل بهترى پیدا مى‌کند و امکانات تحصیلىِ بهترى دارد. بنابراین، این‌جا را رها کند و برود. این هم بُعدى از ابعادِ نامطلوب این کار است.

بُعد دیگرى در این کار وجود دارد و آن، عشقِ به علم است. من یکى دو سال پیش از این به جماعتى از جوانان که این‌جا بودند، در خصوص رفتنِ نخبگان به خارج از کشور گفتم: مى‌شود اسم این را مهاجرت نخبگان براى تکمیل خود و استفاده از امکانات موجود دنیا گذاشت؛ منتها با این نیّت که این تکمیل، براى کشورشان و مردمى که آنها را پرورش دادند و به آنها خدمت کردند، باشد.

 

بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعى از برگزیدگان المپیادهاى جهانى و کشورى و افراد ممتاز آزمونهاى سراسرى سال 80 و 81؛ 1381/7/3