پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.

 

بخش دوم منشور آزاداندیشی از منظر رهبری

 

سه کرسی متفاوت ولی در یک راستا
· به نظر مى‌رسد که هر سه روش پیشنهادى شما یعنى تشکیل 1) «کرسى‌هاى نظریه‌پردازى»؛ 2) «کرسى‌هاى پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «کرسى‌هاى نقد و مناظره»، روش‌هایى عملى و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به نحوى که هر چه بیش‌تر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریب‌کاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ‌تر شود[1].
 آزادفکری در همه‌ی رشته‌ها
· من بر پیشنهاد شما مى‌افزایم که این ایده چه در قالب «مناظره‌هاى قانونمند و توأم با امکان داورى» و با حضور «هیأت داورى علمى» و چه در قالب تمهید «فرصت براى نظریه‌سازان» و سپس «نقد و بررسى» ایده‌ی آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمى حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخى قلمروهاى فکر دینى یا علوم انسانى و اجتماعى نیز نماند بلکه در کلیه‌ی علوم و رشته‌هاى نظرى و عملى (حتى علوم پایه و علوم کاربردى و ...) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریه‌سازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایى پدید آید.
· براى آن‌ که ضریب «علمى بودن» این نظریات و مناظرات، پایین نیاید و پخته گویى شود و سطح گفت‌وگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتى نشود، باید تمهیداتى اندیشید و قواعدى نوشت.
· این‌جانب با چنین طرح‌هایى همواره موافق بوده‌ام و از آن حمایت خواهم کرد و از شوراى محترم مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی قم مى‌خواهم تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار و محترم» و با همکارى و مشارکت «اساتید و محققین برجسته‌ی حوزه»، براى بالندگى بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینى و نیز فعال کردن «نهضت پاسخ به سؤالات نظرى و عملى جامعه»، تدارک چنین فرصتى را ببینند.
· از شوراى محترم انقلاب فرهنگى و به‌ویژه ریاست محترم آن نیز مى‌خواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا براى رشد تمامی علوم دانشگاهى و نقد متون ترجمه‌اى و آغاز «دوران خلاقیت و تولید» در عرصه‌ی علوم و فنون و صنایع و به‌ویژه رشته‌هاى علوم انسانى و نیز معارف اسلامى قرار دهند تا زمینه براى این کار بزرگ به تدریج فراهم گردد و دانشگاه‌هاى ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازى اسلامى و رشد علوم و تولید فن‌آورى و فرهنگ، قرار گیرند. بى‌شک هر دو نهاد از طرح‌هاى پیشنهادى فضلا دانشگاهى و حوزوى و از جمله طرح شما، استفاده خواهند کرد تا با رعایت همه‌ی جوانب مسأله، جنبش «پاسخ به سؤالات»، «مناظرات علمى» و «نظریه پردازى روشمند» را در کلیه‌ی قلمروهاى علمى حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند.[2] 

جلسه‌ی آزاداندیشی باید تخصصی باشد، نه عمومی
· یکى از دوستان گفتند که اندیشه و علم، دستورى نباشد. من چنین چیزى سراغ ندارم. در جامعه‌ى ما اندیشه دستورى نیست؛ نه علم دستورى است، نه اندیشه‌ی دستورى است. کجا؟ مشخص کنند بگویند. کسى که با این قضیه مبارزه کند، خود منم. ما طرفدار آزاداندیشى هستیم.
· البته من به شماها بگویم، آزاداندیشى جایش توى تلویزیون نیست؛ آزاداندیشى جایش توى جلسات تخصصى است. مثلاً فرض کنید در زمینه‌ى فلان مسأله‌ى سیاسى، یک جلسه‌ى تخصصى دانش‌جویى بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آن‏جا با هم‌دیگر بحث کنند؛ این می‌شود آزاداندیشى.
· همین‏جور، بحث سر معارف اسلامى است؛ همین‏جور، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانى است؛ همین‏جور، بحث سر یک مسأله‌ى علمى است. بنابراین جلسه باید جلسه‌ى تخصصى باشد؛ والا توى جلسات عمومى و در صدا و سیما دو نفر بیایند؛ بحث کنند، آن کسى که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد. آن کسى غلبه خواهد کرد که بیش‌تر عیارى کار دستش است و می‌تواند بازیگرى کند؛ مثل قضیه‌ى عکس مار و اسم مار. گفت: کدام یکى مار است؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند: معلوم است، مار این است.
· بنابراین آزاداندیشى در جلسات تخصصى متناسب با هر بحثى باید باشد؛ در محیط‌هاى عمومى جاى آن بحث‌ها و مناظره‌ها نیست. این هم معنایش این نیست که دارد تحمیل می‌شود؛ نه، بالاخره یک فکر حق مطرح می‌شود؛ «ادع الى سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى احسن». این حکمت و موعظه‌ى حسنه و مجادله‌ى احسن براى چیست؟ «ادع الى سبیل ربک». یعنى این قبلاً یک اصل موضوعى است، دعوت به سمت خداست. در همه چیز همین جور است. دعوت باید با زبان درست انجام بگیرد، اما جهت دعوت باید مشخص باشد.
· معنى ندارد که انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ این موجب گمراهى مردم می‌شود. مردم را باید هدایت کرد.[3]
· بنده به معناى حقیقى و وسیع کلمه معتقد به آزادى بیانم؛ منتها برخى از حرف‌ها جایش در منبرهاى عمومى نیست؛ جایش در مباحث تخصصى است. بله، چند نفر فقیه بنشینند، چند نفر حقوقدان بنشینند، چند نفر فیلسوف بنشینند، چند نفر جامعه‌شناس بنشینند درباره‌ى اساسى‌ترین مسایل و درباره‌ى اصل توحید با هم بحث کنند؛ یکى رد کند، یکى قبول کند، یکى استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوى چشم مردم قرار بگیرد؛ اما در محافل تخصصى این کار باید انجام بگیرد.
· درباره‌ى بینات انقلاب هم همین‌طور است؛ درباره‌ى مسایل اساسى نظام جمهورى اسلامى هم همین‌طور است؛ در مجالس تخصصى بحث انجام بگیرد. این نهضت آزادفکرى که ما مطرح کردیم، براى همین است.
· البته دانشگاه‌ها و حوزه‌ها اول حرکت خوبى از خود نشان دادند و تجاوب کردند؛ لیکن عملاً من در صحنه چیزى مشاهده نمى‌کنم. محافل علمى راه بیندازند و بحث کنند؛ اما اگر قرار شد یک نفر اغواگرانه مطلبى را که در حوزه‌ى تخصصى باید به بحث و جدل و استدلال طرفینى گذاشته شود، براى عامه‌ى مردم بیان کند، این آزادى بیان نیست. البته این‌ها اختلافات فکرى و سیاسى و اختلاف و شکاف بین ارکان حاکمیت نظام است که مى‌تواند به کشمکش نرسد. چند سال تلاش داشتند این کار را بکنند؛ یعنى بین ارکان حاکمیت اختلاف بیندازند. پیداست که وقتى بین مسؤولان اصلى کشور کشمکش و دعوا و اختلاف بود و هم‌دیگر را قبول نداشتند و دایم به فکر ضربه‌زدن به هم بودند، کارها پیش نمى‌رود. خوشبختانه برخى از مسؤولان هوشیارانه زیر بار نرفتند و اجازه ندادند؛ و الا دشمن برنامه‌اش خیلى وسیع بود.[4]
 *اجرای آزاداندیشی به عهده‌ی چه کسانی است؟
تولید فکر و علم، ارزش عمومی حوزه و دانشگاه
· باید «تولید نظریه و فکر»، تبدیل به یک ارزش عمومى در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهاى گوناگون عقل نظرى و عملى، از نظریه‌سازان، تقدیر به عمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند.
· باید ایده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامى با یک‌دیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده‌ی هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبه‌اى جهانى که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.[5]
 آزاداندیشی، آرمان دانش‌جویی است
· بدنه‌ى دانش‌جویى هم به‌طور غالب انسان‌هاى معتقدى هستند؛ اما من مى‌خواهم غالب یا بیش از غالب بدنه‌ى دانش‌جویى کشور، مجموعه‌اى متعهد و داراى احساس مسؤولیت نسبت به آرمان‌هاى دانش‌جویى باشند. یکى از این آرمان‌ها مسأله‌ى علم است؛ دومى عدالت‌خواهى است و آرمان سوم، آزاداندیشى و آزادی‌خواهى است...
· شما مى‌توانید در سه زمینه‌ى علم، عدالت‌خواهى و آزاداندیشى کار تئوریک کنید. این کار تئوریک را مى‌توانید در زمینه‌ى جنبش تولید علم یا در زمینه‌ى عدالت‌خواهى انجام دهید. مثلاً در زمینه‌ى عدالت‌خواهى، مى‌توانید قانون اساسى را مطالعه کنید و ببینید اگر ما بخواهیم عدالت اجتماعى را با همان مفهوم متعارفى که همه مى‌فهمیم، تحقق ببخشیم، باید از کدام دستگاه‌ها چه توقع‌هایى داشته باشیم.[6]
مدیریت صحیح کرسی‌های آزاداندیشی با اساتید فعال و دانش‌جویان است
· حرف اصلى ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآورى مى‌توان به‏جایى رسید، نه با رهاسازى و شالوده‌شکنى و هرج و مرج اقتصادى و عقیدتى و فرهنگى مى‌توان به جایى رسید؛ هر دو غلط است.
· آزادى فکر؛ همان نهضت آزادفکرى که ما دو، سه سال قبل مطرح کردیم و البته دانش‌جوها هم استقبال کردند؛ اما عملاً آن کارى را که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم کرسی‌هاى آزاداندیشى بگذارید. البته حالا این‌جا الان یادم آمد که در گزارش‌هاى مربوط به دانشگاه‌هاى سمنان خواندم که خوشبختانه مجموعه‌هاى فعال دانش‌جویى در سمنان با هم‌دیگر مناظرات آزاد دارند. اگر این گزارش که به من دادند، دقیق باشد، بسیار چیز مثبت و خوبى است.
· مسأله‌ى آزاداندیشى‌اى که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاداندیشى و نوآورى و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنى و شالوده‌شکنى و بر هم زدن پایه‌هاى هویت ملى نینجامد.
· این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسى باید مدیریت کند؟ نگاه‌ها فوراً مى‌رود به سمت دولت و وزارت علوم و...؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانش‌جوى فعال و مجموعه‌هاى فعال دانش‌جویى.
· حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت مى‌کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ این‌ها با هم تفاوت دارد. این وظیفه‌اى است به عهده‌ى خود شماها.
· امثال بنده که مسؤول هستیم؛ البته مسؤولیت‌هایى داریم و شکى نیست در این زمینه‌ها؛ اما کار، کار خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشى و حرکت تحول و شجاعت در کارهاى گوناگون را، به‏جاى شما که دانش‌جو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسؤولان دولتى یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم.[7]
 آزادفکری آرمان جوان است با درجات متفاوت  
· آزادفکرى و تولید علم و امثال این‌ها آرمان جوان است و براى این‌که به این آرمان برسد، به علم و فعالیت سیاسىِ منظم و صحیح و کسب تجربه و دانایى احتیاج دارد.
· جوان باید در خود دانایى را به‌وجود بیاورد. دانایى، فقط علم آموختن نیست؛ دانایى به اندیشمندى هم ارتباط پیدا مى‌کند.
· باید روى مسایل فکر کرد. عزیزان من! روى مسایل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزادفکرى‌اى که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، براى همین است. تریبون‌هاى آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده‌ به‌وسیله‌ى جریانات سیاسى و احزاب سیاسى که فقط به فکر آینده‌ى کوتاه ‌مدت و مقاصد خودشان هستند و براى انتخابات و امثال آن از جوان‌ها استفاده مى‌کنند؛ بلکه براى پخته شدن، ورز خوردن و ورزیده شدن و با هدفِ آماده شدن براى ادامه‌ى این راه طولانى و دشوار، اما بسیار خوش‌ عاقبت.
· به واقعیت که نگاه مى‌کنیم، با جوان‌ها که برخورد مى‌کنیم، گزارش‌ها را که مشاهده مى‌کنیم، مى‌بینیم با وجودى که آرمان‌گرایى در جوان‌هاى ما موج مى‌زند و بدون تردید وجود دارد، اما درعین‌حال مجموعه‌ى جوان کشور ما - که مجموعه‌ى بزرگى هم هست - همه در برابر احساس آرمان‌گرایى یک‌طور نیستند و یک‌طور فکر نمى‌کنند.
· بعضى دچار غفلت‌اند، دچار روزمرگى‌اند، سرشان گرم مسایل روزمره است و یادشان نمى‌آید که آرمانى هم وجود دارد.
· یک دسته هم کسانى هستند که دغدغه دارند، اما مأیوس و غمگین و افسرده‌اند؛ نگاهشان بدبینانه است؛ مى‌گویند نمى‌شود کارى کرد؛ لذا از خیر حیات طیبه مى‌گذرند؛ این‌ها هم با این‌که دغدغه دارند و غافل نیستند، در نهایت به دام غفلت و روزمرگى مى‌افتند. انسان گاهى نشانه‌هاى یأس و بدبینى و نگاه منفى را مى‌بیند: آقا! چه فایده‌اى دارد؟ نمى‌شود، فایده‌اى ندارد. البته در بعضى‌ها این احساس سطحى است، در بعضى‌ها هم این احساس عمیق است و تغییر دادن آن مشکل است.
· یک دسته کسانى هستند که توسعه و رشد و پیشرفت علم و میدان رقابت و آزاداندیشى و امثال این‌ها را مى‌خواهند، اما راه آن را در تقلید مطلق از الگوهاى غرب جست‌وجو مى‌کنند؛ فکر مى‌کنند «ره چنان رو که رهروان رفتند.» رهروان چه کسانى هستند؟ فعلاً اقلیتى در دنیاى امروز، که عبارت‌اند از کشورهاى غربى؛ شامل اروپا و کشور ایالات متحده‌ى آمریکا و بعضى از کشورهاى پیشرفته‌ى دیگر.
· یک عده هم کسانى هستند که خویش را در خویش مى‌جویند.
· این‌ها فکر مى‌کنند که در مجموعه‌ى اندیشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختیار ملت ایران و یک جوان آگاه و بیدار ایرانى به‌قدر کفایت براى رسیدن به آن الگو به شکل کامل راه وجود دارد. این‌ها هم کم نیستند.
· از آن دو دسته‌ى اول مى‌گذرم. دسته‌ى سوم - که راه علاج را تقلید مطلق از غرب مى‌دانند - فکرشان درخور مداقه است. شما جوان‌ها در این زمینه باید حقیقتاً فکر و کار کنید.[8]
جوانان هوشمند، سازوکار آزاداندیشی را بیابند
· براى رسیدن به هر آرزوى بزرگ و هر هدف والایى، سازوکارى وجود دارد؛ این سازوکار را باید جوانِ هوشمندِ فرزانه‌ى دانش‌جو پیدا کند. بحث جنبش نرم‌افزارى از همین قبیل است؛ بحث آزاداندیشى از همین قبیل است؛ بحث‌هاى گوناگونى که در زمینه‌هاى مختلف اجتماعى مى‌شود، از همین قبیل است.[9]
فضای گفتمانی را جوانان نخبه به وجود بیاورند
· فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسى‌هاى آزاداندیشى را که من صد بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و این‌ها را هى آن جا بگویید؛ این می‌شود یک فضا.
· وقتى یک فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فکر می‌کنند، همه در آن فضا جهت‌گیرى پیدا می‌کنند، همه در آن فضا کار می‌کنند؛ این همان چیزى است که شما می‌خواهید. بنابراین اگر چنانچه این کارى که شما مثلاً در فلان نشست‌تان، در فلان مجموعه‌ى دانش‌جویى‌تان کردید، فکرى که کردید، ترجمه‌ى عملیاتى نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرایی درنیامد، شما مأیوس نشوید؛ نگویید پس کار ما بى‌فایده بود؛ نخیر و من به شما عرض بکنم؛ در این پانزده؛ شانزده سال اخیر، همین حرکت علمى‌اى که آغاز شده، همین‏جور آغاز شده؛ همین‏جور امروز علم شده یک ارزش؛ چند سال قبل این جورى نبوده. ما همین‏طور روزبه‌روز هى پیش رفتیم.[10]
مدیران دستگاه‌های علمی کشور باید پاسخ‌گو باشند
· دستگاه‌هاى علمى کشور - که مدیران آن در دانشگاه‌ها و حوزه‌هاى علمیه‌ى کشورند - مشخص کنند که براى تولید علم، آزاداندیشى علمى و تضارب افکار - که ما از دانشگاه و حوزه این مسایل را مطالبه کردیم - چه تلاش و کار بزرگى را انجام داده‌اند؛ چه‌قدر پیش رفته‌اند و چه کارهاى دیگرى را بایستى انجام دهند.[11]
نقش رسانه در نهضت تولید علم و اندیشه
· وقتى پیشرفت علمى وجود داشته باشد، پیشرفت فن‌آورى را هم با خودش مى‌آورد و پیشرفت فن‌آورى هم کشور را رونق مى‌دهد و در جامعه نشاط به‌وجود مى‌آورد.
· اگر علم نباشد، هیچ‌چیز نیست؛ و اگر فن‌آورى هم باشد، فن‌آورى عاریه‌اى و دروغى و وام‌گرفته‌ى از دیگران است؛ مثل صنعت‌هاى مونتاژى که وجود دارد.
· علم را باید رویانید.
· به‌نظر من رسانه مى‌تواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینه‌هاى مختلف - چه در زمینه‌ى فنى و چه در زمینه‌ى انسانى و غیره - نقش ایفا کند.
· شما مى‌توانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامه‌ریزى‌ شده دنبال کنید؛ به بحث‌هاى منطقى و مفید دامن بزنید؛ کرسى‌هاى نوآورى را تلویزیونى کنید و چهره‌هاى علمى نوآور خوب را مطرح نمایید.[12]
آزاداندیشی، وظیفه‌ی حتمی بخش‌های فرهنگی دولت اسلامی
· وظیفه‌ى حتمى دیگر دولت اسلامى، گسترش علم و دانایى است؛ چون دولت اسلامى بدون گسترش علم و دانایى به جایى نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشى هم مهم است.
· واقعاً انسان‌ها باید بتوانند در یک فضاى آزاد فکر کنند. آزادى بیان تابعى از آزادى فکر است. وقتى آزادى فکر بود، به‌طور طبیعى آزادى بیان هم هست. عمده، آزادى فکر است که انسان‌ها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضاى آزاد فکرى، امکان رشد وجود ندارد. براى فکر، براى علم، براى میدان‌هاى عظیم پیشرفت بشرى اصلاً جایى وجود نخواهد داشت.
· ما در مباحث کلامى و مباحث فلسفى هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه‌ى مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالى که ما همواره به بخش‌هاى فرهنگى داشته‌ایم، این بوده که به نقش خودشان به عنوان یک دولت اسلامى در صحنه‌ى کارزار فکرى درست عمل نمى‌کنند.
· کارزار فکرى باید باشد؛ منتها کارزار فکرى عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدى، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکرى که حق مى‌دانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایى مى‌خواهند، سر جوان‌هاى ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید.
· ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌ جایى‌که سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدان مى‌آید، هیچ سخنى در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.[13]
گلایه‌ی رهبر انقلاب از حوزه: چرا کرسی آزاداندیشی در حوزه راه نمی‌افتد؟
· یکى از موضوعاتى که حتماً لازم است من عرض بکنم، مسأله‏ى آزاداندیشى است که در بعضى از صحبت‌هاى آقایان بود. چرا این کرسی‌هاى آزاداندیشى در قم تشکیل نمی‌شود؟ چه اشکالى دارد؟
· حوزه‏هاى علمیه‏ى ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشىِ علمى بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار می‌کنیم و نظیرش را نداریم در حوزه‏هاى درسىِ غیر حوزه‏ى علمیه که شاگرد پاى درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنى و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال می‌کند، هیچ ملاحظه‏ى استاد را هم نمی‌کند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمی‌برد و ناراحت نمی‌شود؛ این خیلى چیز مهمى است. خب، این مال حوزه‏ى ماست.
· یک نفرى نظر فقهى می‌دهد، نظر شاذّى است. خیلى خوب، قبول ندارید، کرسى نظریه‏پردازى تشکیل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بیایند این نظر فقهى را رد کنند با استدلال؛ اشکال ندارد. نظر فلسفى‏اى داده می‌شود، همین جور؛ نظر معارفى و کلامى‏اى داده می‌شود، همین‏جور.
· مسأله‏ى تکفیر و رمى و این حرف‌ها را بایستى از حوزه ور انداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علماى برجسته و بزرگ؛ یک گوشه‏اى از حرفشان با نظر بنده‏ى حقیر مخالف است، بنده دهن باز کنم رمى کنم؛ نمی‌شود این‏جورى، این را باید از خودِ داخل طلبه‏ها شروع کنید. این یک چیزى است که جز از طریق خودِ طلبه‏ها و تشکیل کرسی‌هاى مباحثه و مناظره و همان نهضت آزادفکرى و آزاداندیشى که عرض کردیم، ممکن نیست.
· این را عرف کنید در حوزه‏ى علمیه؛ در مجلات، در نوشته‏ها گفته شود. یک حرف فقهى یک نفر می‌زند، یک نفر رساله‏اى بنویسد در رد او؛ کسى او را قبول ندارد، رساله‏اى در رد او بنویسید. بنویسند، اشکال ندارد؛ با هم بحث علمى بکنند. بحث علمى به نظر من خوب است.[14]
· آزاداندیشی جاری در حوزه، از قبل نیز بیش‌تر است اما این آزاداندیشی باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همه‌ی رشته‌ها، همه گونه آرا و افکار خود را، آزادانه بیان کنند.[15]
*آزاداندیشان حقیقی چگونه‌اند؟
آزاداندیشان سرباز انقلاب‌اند
· سربازان انقلاب فقط کسانى نیستند که در هنگام بروز انقلاب حضور داشتند و مى‌توانستند سربازى کنند. جوانان مؤمن و نواندیش و آزادفکر و پاک‌دامن امروز ما و نسل‌هاى بعد هم سربازان انقلاب‌اند؛ چون انقلاب یک حقیقت همیشه جاوید است.[16]
دوری از تحجر و بدعت‌گذاری
· آزاداندیشى در جامعه‌ى ما یک شعار مظلوم است.
· تا گفته مى‌شود آزاداندیشى، عده‌اى فورى خیال مى‌کنند که بناست همه‌ى بنیان‌هاى اصیل در هم شکسته شود و آن‌ها چون به آن بنیان‌ها دل‌بسته‌اند، مى‌ترسند.[17]
· آزاداندیشی خاصیت علمی بودن است و تحجر در میدان علم، اصولاً معنا ندارد.[18]
· عده‌اى دیگر هم تلقى مى‌کنند که با آزاداندیشى باید این بنیان‌ها شکسته شود.
· هر دو گروه به آزاداندیشى - که شرطِ لازم براى رشد فرهنگ و علم است - ظلم مى‌کنند.
· ما به آزاداندیشى احتیاج داریم. متأسفانه گذشته‌ى فرهنگ کشور ما فضا را براى این آزاداندیشى بسیار تنگ کرده بود.[19]
آزاداندیشی با چهره‌ی عبوس و ادبیات تکفیری میسر نیست
· امروز شعار جمهورى اسلامى، آزادفکرى است؛ توسعه‌ى علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسان‌ها و اختیارات انسان‌هاست؛ مهربانى و مهرورزى میان افراد انسان است؛ این‌ها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال این‌هاست.
· منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فکر، منطق عملِ روشن‌بینانه، منطق انسانیت و هنجار انسانى و اخلاق انسانى و فضایل اخلاقى بود؛ دنیا دنبال این است.
· مظهر بیدارى اسلامى کسانى نیستند که با چهره‌ى عبوس و گرفته‌ى خود با همه‌ى دنیا - حتى با مؤمنین و مسلمین - مواجه مى‌شوند؛ عده‌اى را تکفیر مى‌کنند؛ عده‌اى را با قوم‌گرایى، عده‌اى را با طایفه‌گرایى، عده‌اى را به بهانه‌هاى نادرست مورد تهاجم قرار مى‌دهند. وجود این‌ها به شدت مشکوک است، که اصلاً چنین کسانى هستند یا در واقع همان عوامل سرویس‌هاى جاسوسى اسراییل و آمریکا و انگلیس‌اند که دارند این‌‏‏طور فعالیت مى‌کنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دست‌خوش فعالیت خودشان کرده‌اند. این هم واقعیتى است که نمى‌شود آن را انکار کرد.[20]

 

پی‏‌نوشت‏ها:
[1] پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه 16/11/1381
[2] پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه16/11/1381
[3] بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان 31/5/1389
[4] بیانات در دیدار کارگزاران 08/08/1384
[5] پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه 16/11/1381
[6] بیانات در دیدار جمعى از اعضاى تشکلها، کانونها، نشریات، هیأتهاى مذهبى و شمارى از نخبگان دانشجویى 15/08/1382
[7] دیدار با دانشجویان 18/08/1385
[8] بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان 19/02/1384
[9] بیانات در دیدار دانشجویان بسیجى05/03/1384
[10] بیانات در دیدار جمعى از نخبگان و برگزیدگان علمى 13/7/1390
[11] بیانات در صحن جامع رضوى مشهد مقدس 02/01/1383
[12] بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما 11/09/1383
[13] بیانات در دیدار اعضاى هیأت دولت 08/06/1384
[14] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزه‏هاى علمیه کشور08/09/1386
[15] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم 1389/8/2
[16] بیانات در دیدار مردم قم 1381/10/19
[17] بیانات در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم 07/11/1381
[18] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم 1389/8/2
[19] بیانات در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم 07/11/1381
[20] بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به‌مناسبت مبعث فرخنده‌ى پیامبر مکرم اسلام 11/06/1384

 

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۲)

کمند ۷ آذر ۹۰، ۱۲:۳۷
"آزاداندیشی با چهره‌ی عبوس و ادبیات تکفیری میسر نیست
· امروز شعار جمهورى اسلامى، آزادفکرى است؛ توسعه‌ى علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسان‌ها و اختیارات انسان‌هاست؛ مهربانى و مهرورزى میان افراد انسان است؛ این‌ها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال این‌هاست"
پس حالا حالاها این کرسی ها برپا نمی شه..چهره ها عبوس و ادبیات تکفیری است
از نام چه پرسی که مرا ننگ زنام است ۳ تیر ۹۱، ۱۲:۱۰
 درود برشما
اگر ممکنم است کمی هم در خصوص اینکه آزاد اندیشی چیست توضیح بدهید. آیا این آزادی همان آزادی است و این اندیشه همان اندیشه؟
همان دو عنصر ناصوابی که سالها از آن هراسیده ایم یا دو چیز دیگرند، یکسر دیگرگونه و جدا از چیزی که می پنداریم؟
باسپاس
قاسم صفایی نژاد: ۳ تیر ۹۱، ۱۴:۱۵
سلام
این پست، قسمت دوم از یک یادداشت بود. در قسمت اول سوال شما پاسخ داده شده است.
آدرس قسمت اول: