چه زمانی سینما، مطلوب ما میشود؟!
این روزها بحث سینما یکی از مباحث داغ محافل رسانهای است. از اعتراض به «یک خانواده محترم» گرفته تا اعتراض به «من مادر هستم». از ربط دادن این وقایع به درگیریهای مابین معاونت سینمایی و حوزه هنری گرفته تا ربط دادن به محافل و جریانهای سیاسی.
سؤالی که کمتر به آن توجه میشود و البته کمتر به آن پاسخ داده میشود این است که سهم ما طرفداران جمهوری اسلامی از این سینما چیست و چگونه نقش خود را ایفا میکنیم؟ مصاحبه پایگاه تحلیلی تبیینی برهان با جناب آقای شمقدری، رئیس سازمان سینمایی، برخی از این سؤالات را پاسخ میدهد.
آقای شمقدری در این مصاحبه بیان میکنند که: «بزرگترین چالش این است که فیلمساز ما خودجوش باید حاضر باشد در این مسیر گام بردارد. اگر فیلمساز به سمت فیلمهای ارزشمندی که مورد وثوق شماست حرکت نکند، چه کار باید کرد؟ این کار پیچیدهای است که به نظرم بسیار زمان میبرد. ما نمیتوانیم با دستورالعمل و تحکم فیلمساز را وادار کنیم فیلمی بسازد که دغدغهاش نیست یا به آن علاقهای ندارد و دنبال نگاه دیگری است. ما باید کاری کنیم جریان فیلمسازانی که نسبت به آرمانها و افکار و اندیشههای انقلاب دغدغهمند هستند حرکت کنند و کارشان را توسعه دهند. ما نمیتوانیم یکشبه فیلمساز خلق کنیم. فیلمساز برای اینکه فیلمسازی شود زمانی طولانی صرف میشود. ما در سینمای جوان کاری که کردهایم این بوده است که جریان ساخت فیلمهای سینمایی را متوقف کردهایم. این چیزی است که شما آن را نمیبینید و برایش ارزش قائل نیستید، در حالی که به نظر من بسیار ارزشمند است و ما جریان فرآیند فیلمهای سیاه را در سینمای کودک، در سینمای کوتاه متوقف کردهایم و برعکس، به سمتی رفتهایم که فیلمهای ارزشمندی ساخته شود یا حداقل فیلمها خنثی باشند. این به نظرم یک گام به جلو است و این شیب رو به کمال است، نه رو به نزول.»
به نظر میآید که رأی ایشان در این باره، رأی صوابی است. مشکل ما این است که در طول 34 سال گذشته، کمتر به سمت خلق فیلمساز رفتهایم و در مواردی که فیلمهایی ساخته شدهاند که با اعتقادات ما ناسازگار بوده و بعضا خلاف قانون بوده ولی مجوز گرفته، با آنها برخورد سلبی کردهایم؛ در صورتی که باید در طی این سالها به سمتی میرفتیم که به جای برخورد سلبی، بتوانیم در فضای فیلمسازی رقابت کنیم و ذائقه مردم را مطابق با آرمانهای جمهوری اسلامی تأمین نماییم.
به نظر نگارنده، اینکه ما از یک فیلمساز انتظار داشته باشیم برخلاف اعتقادات خود فیلمی بسازد به که مذاق ما خوش بیاید، انتظار نابجایی است. فیلمساز در چارچوب قانون جمهوری اسلامی میتواند فیلم مدنظر خود را تولید نماید و ما اگر حرفی غیر از او برای گفتن داریم، باید خود تلاشی انجام دهیم. متأسفانه در طی سالهای سپری شده از انقلاب، فیلمسازان انقلابی نتوانستهاند بخش زیادی از تولیدات را به خود اختصاص دهند و شاید ترجیح ندادهاند به این حوزه وارد شوند و در هر مورد که خطری احساس کردهاند، به اعتراضات و توقیف فیلم بسنده کردهاند؛ در صورتی که سؤال این است که بالأخره باید فیلمهای زیادی در طی سال تولید شود که سینماها تعطیل نشود و مردم نیز به تماشای فیلم مورد علاقه خود بنشینند. اگر جلوی این فیلمها گرفته شود، آیا فیلمسازان انقلابی به اندازه کافی، فیلم مطلوب تولید کردهاند؟
در این میان البته نسل سوم انقلاب بعضا به این حوزه ورود کردهاند و اثرات قابل تحسینی خلق کردهاند؛ یکی از این مجموعهها، مرکز مستندسازی سفیر است که با اثراتی همچون «مهار نشده»، «یزدان تفنگ ندارد»، «انقلاب در خیابان روزولت» و «میراث آلبرتا» نشان داده است که حرفهای بسیاری برای گفتن در آینده دارد که باید منتظر آن باشیم.