خامی و خودخواهی
هر چقدر بیشتر خام باشیم، بیشتر خودخواهیم.
وقتی بدونیم که آهن در کوره و با پتکهایی که آهنگر بهش میزنه ساخته میشه، مسیر ساخته شدن رو دنبال میکنیم.
هر چقدر از خودخواهی دور بشیم، از اختلاف هم دور میشیم.
آن یکی آمد درِ یاری بِزَد
گفت یارش: کیستی ای معتمد؟
گفت: من! گفتش: برو هنگام نیست
بر چنین خوانی، مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فراق
کی پزد کی وا رهاند از نفاق
رفت آن مسکین و سالی در سفر
در فراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته پس باز گشت
باز گِرد خانهٔ همباز گشت
حلقه زد بر در به صد ترس و ادب
تا بنجهد بیادب لفظی ز لب
بانگ زد یارش که بر در کیست آن
گفت بر در هم توی ای دلستان
گفت اکنون چون منی، ای من در آ
نیست گنجایی دو من را در سرا
نیست سوزن را سر رشتهٔ دوتا
چونک یکتایی درین سوزن در آ
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.