چند وقتی بود که قصد داشتم قالب وبلاگم رو عوض کنم اما متاسفانه کدنویسی پیدا نمیکردم که این کار رو برام انجام بده. یه پست موقت چند وقت پیش گذاشتم و دوستان، نفرات مختلفی رو معرفی کردند و خلاصه اینکه بلاگتمز کار کدنویسی قالب جدید رو به خوبی و با سرعت خوب انجام داد.
در قالب جدید چند تا بخش مختلف وجود داره. بالاتر از همه، آخرین پست وبلاگ نمایش داده میشه. ذیل اون بخش نقل قول وبلاگ هست که در این قسمت، فرازهایی از کتابهایی که در حال مطالعه اون هستم رو معمولا منتشر میکنم.
پایینتر از اون هم آخرین کتابهایی که خوندم و در گودریدز منتشر شده به همراه شرح و نمره رو نمایش میدم. لینکدین ستون بعدی این ردیف هست که در اون آخرین پستی که در لینکدین منتشر کردم که بیشتر محتوای تخصصی هست رو قرار دادم. البته این بخش یه ایرادی داره که برای شما به صورت ستاره دار میاد اما داخل پست چیزی نمایش داده نمیشه و شما فقط در صفحه اول وبلاگ میتونید پست رو ببینید و با کلیک روی اون میتونید به لینکدین من برید. شاید این بخش رو تغییر بدم و همون ویجت استاندارد لینکدین رو قرار بدم.
در ستون کنار هم به جز لینک صفحات رسانههای اجتماعی من، طبقه بندی موضوعی پستها قرار داره که جمع و جورتر از قبل شده و با کلیک روی علامت مثبت هر قسمت میتونید زیرمنوی اون رو ببینید. بخش بایگانی وبلاگ هم که بیش از ۱۳۰ ماه رو شامل میشد، به صورت سال نمایش داده میشه و با کلیک روی هر سال میتونید ماههای مرتبط با اون سال رو ببینید و بهش مراجعه کنید.
نمایش وبلاگ در موبایل هم به دلیل قابلیت واکنشگرا (ریسپانسیو) بهتر شده و راحتتر میتونید بخونید.
حتما نظرات شما میتونه در تکمیل این قالب کمک کنه. پس منتظر نظرات شما هستم.
چالش جدید رو رادیوبلاگیها طراحی کرده. باید در کمتر از صد کلمه بگیم چرا وبلاگ؟
به نظرم وبلاگ در رسانههای اجتماعی، حکم کتاب را دارد در رسانههای جمعی. شاید روزنامه، رادیو و تلویزیون توانستند میزان زمانی که مردم به مطالعه کتاب میپردازند را کاهش دهند اما حتما عمق اثر کتاب را نتوانستند از بین ببرند.
وبلاگها به دلیل قابل جستجو بودن، قابل بایگانی کردن، دارا بودن لینک ثابت فراگیر، قابلیت جستجو و ... در دسترستر و ماندگارتر هستند. بگذاریم از اینکه سایر رسانههای اجتماعی دوره چند سالهای دارند که موقت است. روزی فیس بوک، روزی تلگرام و روزی دیگر... وبلاگها بیشتر از سایر رسانههای اجتماعی نمایانگر شخصیت صاحب وبلاگ هستند و بلاگرها برای تولید محتوای وبلاگ خود فکر و وقت بیشتری میگذارند. نشانه آن هم اینکه بلاگرها در سایر رسانههای اجتماعی مطالب بیشتری تولید میکنند اما محتواهای عمیقتر و ماندگارتر خود را در وبلاگشان منتشر میکنند.
هفته گذشته در یک نشست تخصصی با موضوع آینده کتاب شرکت کردم. در این لینک میتوانید سخن اینجانب و دوست گرانقدرم جناب آقای هادی البرزی را بخوانید. هر چند که به نظرم حرفها و پرسش و پاسخهایی که حدود ۲ ساعت طول کشید خیلی بیشتر و بهتر از این محتوایی است که در لینک عرضه شده است. شاید فایل صوتی مباحث ارائه شده میتوانست یاریگر باشد.
در هر صورت خوشحال میشوم نظرتان را بدانم.
چالش جدید بلاگستان رو نئو تد راه انداخته. خلاصه چالش کتابهایی هست که اعم از زمینه موضوعی و قالب، روی ما اثر گذاشته.
حتما کتابهای مختلفی که میخونیم اثرگذار هستند روی ما، حالا کمتر و بیشتر و مثبت و منفی داره اما اینطور نیست که کتاب هیچ اثری نذاره. اما اون کتابهایی که بیشتر اثر گذاشته رو اینجا باید معرفی کنیم:
کتابی که نوجوانی و اوایل جوانی باهاش دمخور بودم، نهج البلاغه بود. هر روز چند صفحه از کتاب رو میخوندم و نکات مهمش رو یادداشت برمیداشتم که بعدا برای رجوع کردن بهش راحتتر باشم. بعضا برداشت خودم هم از اون جملات مینوشتم. این کتاب باعث شد که توحید و عدالت مفاهیم پررنگی در زندگیام بشن.
کتابی که شاید بیش از همه کتابهای دیگه روم اثر گذاشت و اگه بیشتر بهش توجه کنم حتی مسیر زندگیام رو اصلاح کنه کتاب «آداب نماز» امام خمینی بود و هست. میگم هست چون اثرات این کتاب به نظرم تموم نشدنیه. البته کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل و کتاب چهل حدیث که جفتش از امام خمینی هست هم کتابهای بسیار خوب و اثرگذاری هستند به ویژه در حوزه اخلاق اما آداب نماز یه جور دیگهای ریشه رو اصلاح میکنه.
کتاب بایدها و نبایدها اثر شهید بهشتی هم کتاب بعدی هست که موقع تموم شدنش همش حسرت میخوردم و میگفتم ای کاش ادامه داشت. به جز اینکه ازش معروف و منکر و شیوههای شناخت اونا رو یاد میگیری، میشه از این کتاب شیوه طرح کردن مباحث در هر موضوعی هم یاد گرفت. شهید بهشتی به خوبی روشی شبیه مباحثه رو در مطالبش پیش میبره و باعث شد که من بتونم در مطرح کردن محتواها تغییر روش بدم.
کتاب بعدی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی است که باعث شد نظر من راجع به رمان عوض بشه و با اینکه قبلا داستان و رمان خونده بودم اما از این کتاب به بعد، رمان جایگاه بهتری در ذهن من پیدا کرد و با علاقه دنبال رمان رفتم.
دعوت میکنم از: بانوچه، اتاقی برای دو نفر، معنابخشیهای من