سلام ارباب کریمم
همیشه درب خانهات به روی هر غریب و مسکین و حاجتمندی باز بود؛ گویی خانه نه، بلکه مهمانخانه بود. اما چه شد که تنهاترین سردار شدی، به بیوفایی مردمان برمیگردد. ما نمیخواهیم شبیه مردمان دوره شما باشیم، پس حتی موقع ورود به بقیع هم اجازه میگیریم: «أ أدخل یا موالیّ، أ أدخل یا اولیاءالله...» آیا داخل شوم؟ یقین دارم که تو کریمی و اذنم میدهی. همانطور که برخلاف مردمان زمانت، یقین دارم که «اشهد انکم قد بلغتم و نصحتم و صبرتم فی ذات الله» گواهی دهم که شما بخوبی تبلیغ و خیرخواهی کردید و در امر خدا شکیبایی نمودید. تو را «معز المؤمنین» میدانم و میدانم که اگر صلح کردی به این دلیل بود که در صورت جنگ «یک شیعه بر روی زمین باقی نمیماند.» چه جهادی بالاتر از این که صبر و سکوت و صلح کنی به دلیل نامردی و بیبصیرتی امتت اما همان امت «مذل المؤمنین» ات بخوانند. «و انکم دعوتم فلم تجابوا، و امرتم فلم تطاعوا» به راستی شما مردم را به خدا دعوت کردید ولی اجابت نکردند و دستور دادید ولی اطاعت نکردند...
آقای من!
هر چند زمانی که به جدت زخم زبان میزدند، به دنیا نیامده بودی اما در سکوت 25 ساله پدرت، در کنارش بودی و صبوری را جرعه جرعه نوشیدی تا کاری کنی که صبر در برابر تو صبرش را از دست دهد. صبر و صلح تو بود که قیام حسین را بنا کرد و اولین جوانه «زنده ماندن شیعه» 72 پروانه بود که گرد شمع اباعبدالله سوختند و امروز 20 میلیون زائر اربعینی دارد. آن روز صلح کردی تا شیعه زنده بماند و امروز با عنایت خداوند شیعه در حال تمدن سازی نوین اسلامی است...
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 87 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
روز 19 آذر هر سال، روز تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شورای مبارکی با اختیارات گسترده که جهت سیاستگذاری کلان امور علمی و فرهنگی کشور در سال 1362 تأسیس شد. حضور سران سه قوه و شخصیتهای برجسته در این شورا و ملزم بودن اجرایی شدن تمامی مصوبات این شورا توسط سایر دستگاهها جایگاه ویژهای به این شورا بخشیده است.
همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند، خط کلی نظام جمهوری اسلامی، ایجاد تمدن نوین اسلامی است که طی 5 مرحله «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» قابل دستیابی است. مرحله انقلاب اسلامی و نظام اسلامی سپری شده است و از دهه قبل در مرحله دولت اسلامی هستیم. البته در هر مرحله قطعا بقیه مراحل هم پیشرفت دارند اما پیشرفت یک مرحله برجستهتر است.
مطالبات رهبر معظم انقلاب در تحول سبک زندگی به سوی سبک زندگی اسلامی – ایرانی از دو سال گذشته و در سفر ایشان به خراسان شمالی بسیار جدیتر و همراه با جزییات مطرح شد. ایشان با مطرح کردن اینکه تمدن دارای دو وجه سختافزاری و نرمافزاری است، سبک زندگی را وجه نرمافزاری تمدن اسلامی خواندند و آن را مهمتر از وجه سختافزاری دانستند. البته مبرهن است که از ابتدای انقلاب تا کنون کشور ما در وجه سختافزاری پیشرفت مناسبی داشته است اما قطعا در بخش نرمافزاری تمدن، پیشرفت قابل ملاحظهای وجود نداشته است. در این راه قطعا باید آسیبشناسیهای مناسب صورت گیرد و عوامل آن مشخص شود و راهکارهایی برای پیادهسازی سبک زندگی اسلامی – ایرانی ارائه شود. به نظر میرسد این وظیفه بیشتر از همه به عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است که باید با سیاستگذاریهای مناسب و استفاده از اختیارات خود، این مطالبه رهبر معظم انقلاب را جامه عمل بپوشاند و نهادهای فرهنگی از حوزه و دانشگاه گرفته تا مساجد و رسانهها را جهت اجرایی شدن تدریجی این مطالبه، بسیج نماید.
متأسفانه گویا پس از مطرح شدن این مطالبه، به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی، انتخابات ریاست جمهوری و ... کمتر در این حوزه کار شده است و نیاز است تا با مطرح شدن مجدد این مطالبه از سوی رسانهها، حوزه سبک زندگی به بوته فراموشی سپرده نشود.
شما باید بیدار شوید، به فکر علاج بدبختیهاى مردم باشید؛ مباحثه به تنهایى فایده ندارد. مسئله گفتن به تنهایى دردها را دوا نمىکند.
در شرایطى که دارند اسلام را از بین مىبرند، بساط اسلام را به هم مىزنند، خاموش ننشینید! مانند نصرانىها که نشستند در باره روحالقدس و تثلیث صحبت کردند تا آمدند آنها را گرفته، از بین بردند.
بیدار شوید و به این حقائق و واقعیتها توجه کنید! به مسائل روز توجه کنید! خودتان را تا این اندازه مُهمَل بار نیاورید! شما با این اهمالکاریها مىخواهید که ملائکه، اجنحه خود را زیر پاى شما پهن کنند؟! مگر ملائکه تنبل پرورند؟! ملائکه بالشان را زیر پاى امیرالمؤمنین «ع» پهن مىکنند.
چون مردى است که به درد اسلام مىخورد، اسلام را بزرگ مىکند، اسلام به واسطه او در دنیا منتشر مىشود...
براى شما که جز مسئله گفتن تکلیفى ندارید خضوع، معنى و مورد ندارد!
ولایت فقیه، ص ۱۴۳
نویسنده: امام خمینی (ره)
آن مردک (نظامی انگلیس در زمان اشغال عراق) پرسید اینکه در بالای مأذنه دارد اذان میگوید به سیاست انگلستان ضرر دارد؟ گفتند: نه. گفت: بگذار هر چه میخواهد بگوید! اگر شما به سیاست استعمارگران کاری نداشته باشید و اسلام را همین احکامی که همیشه فقط از آن بحث میکنید بدانید و هرگز از آن تخطی نکنید، به شما کاری ندارند. شما هر چه میخواهید نماز بخوانید؛ آنها نفت شما را میخواهند، به نماز شما چه کار دارند؟
آنها معادن ما را میخواهند؛ میخواهند کشور ما بازار فروش کالاهای آنها باشد. و به همین جهت، حکومتهای دست نشانده آنها از صنعتی شدن ما جلوگیری میکنند؛ یا صنایع وابسته و مونتاژ تأسیس میکنند. آنها میخواهند ما آدم نباشیم! از آدم میترسند. اگر یک آدم پیدا شد از او میترسند. برای اینکه تولید مثل میکند، و تأثیراتی میگذارد که اساس استبداد و استعمار و حکومت دستنشاندگی را در هم میریزد. لذا هر وقت آدمی پیدا شد، یا او را کشتند؛ یا زندانی و تبعیدش کردند؛ یا لکه دارش کردند که «سیاسی» است! این آخوند «سیاسی» است! پیغمبر هم سیاسی بود. این تبلیغ سوء را عمال سیاسی استعمار میکنند تا شما را از سیاست کنار بزنند و از دخالت در امور اجتماعی بازدارند و نگذارند با دولتهای خائن و سیاستهای ضد ملی و ضد اسلامی مبارزه کنید و آنها هر کاری میخواهند بکنند و هر غلطی میخواهند بکنند؛ کسی نباشد جلو آنها را بگیرد.
ولایت فقیه، صفحه 22
نویسنده: امام خمینی (ره)
اشخاص مطلعی که الان در عدلیه هستند که از قوانین دادگستری و طرز کار آن شکایتها دارند. اگر کسی گرفتار دادگستری فعلی ایران یا سایر کشورهای مشابه آن شود، یک عمر باید زحمت بکشد تا مطلبی را ثابت کند. وکیل متبحری که در جوانی دیده بودم میگفته محاکمهای را که بین دو دسته است من تا آخر عمرم در میان قوانین و چرخ و پر دستگاه دادگستری میچرخانم! و بعد از من پسرم این کار را ادامه خواهد داد! الان درست همین طور شده است؛ مگر در مورد پروندههایی که اعمال نفوذ میشود، که البته به سرعت ولی به ناحق، رسیدگی و تمام میشود.
قوانین فعلی دادگستری برای مردم جز زحمت، جز بازماندن از کار و زندگی، جز اینکه استفادههای غیرمشروع از آنها بشود، نتیجهای ندارد. کمتر کسی به حقوق حقه خود میرسد. تازه در حل و فصل دعاوی همه جهات باید رعایت شود، نه اینکه [فقط] هر کس به حق خود برسد. باید ضمنا وقت مردم، کیفیت زندگی و کارهای طرفین دعوی ملاحظه شود؛ و هر چه سادهتر و سریعتر انجام بگیرد. دعوایی که آن وقتها قاضی شرع در ظرف دو - سه روز حل و فصل میکرد، حالا در بیست سال هم تمام نمیشود! در این مدت جوانان، پیرمردان و مستمندان، باید هر روز صبح تا عصر به دادگستری بروند، و در راهروها و پشت میزها سرگردان باشند؛ آخرش هم معلوم نمیشود که چه شد. هر کدام که زرنگتر و برای رشوه دادن دست و دلبازتر باشند، کار خود را به ناحق هم که شده زودتر از پیش میبرند؛ وگرنه تا آخر عمر باید بلاتکلیف و سرگردان بمانند.
ولایت فقیه، صفحه 15
نویسنده: امام خمینی (ره)