پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله بهجت» ثبت شده است

شخصی

احوالمان چطور است؟

همیشه اطرافمان انسان‌هایی بوده‌اند که روزگار خوشی نداشته‌اند؛ درگیر مریضی و کم‌پولی و از دست دادن عزیزان و ... از سوی دیگر همیشه اطرافمان انسان‌هایی بوده‌اند که روزگار خوشی داشته‌اند؛ با تن سالم و تفریح مناسب و جشن و خبرهای خوش.

زمان‌هایی برای انسان پیش می‌آید که تعداد افرادی که روزگار خوشی ندارند نسبت به تعداد افرادی که روزگار خوشی دارند، فاصله معناداری دارند.

آن روزها، حتما حال ما هم خوب نیست؛ چون احتمالا برای تعداد زیادی از آنها کاری جز دعا از دستمان برنمی‌آید.

این روزهای من از همان روزها است. نه تنها اطرافیانم که حس میکنم برای مردم ایران عزیز هم چنین حالتی پیش آمده است. نه تنها مردم کشورم که حس می‌کنم برای اکثریت جمعیت مسلمان دنیا هم همین‌گونه است. 

این اتفاق در واقعیت هم در حال وقوع است یا فقط یک حس است؟ شاید شما بتوانید با نظرتان کمک کنید که تعداد نمونه‌های این تحقیق از 1 نفر به تعداد بیشتری به صورت تصادفی برسد و تعمیم‌پذیری آن بیشتر شود اما چیزی که قطعی است این است که باید کاری کنیم که احوالمان بهتر شود.

به نظرم یک کار از سایر کارها بیشتر جواب می‌دهد. همان کاری که حضرت بهجت به همه توصیه می‌کرد: به چیزهایی که می‌دانید عمل کنید تا خداوند درهای حکمت را بر شما بگشاید.

فردا سالروز شهادت امام صادق علیه السلام است که بیشترین احادیث از این امام بزرگوار به ما رسیده است. بیشترین چیزهایی که می‌دانیم و عمل نمی‌کنیم.

می‌دانیم دروغ، غیبت، تهمت، توهین، سخن چینی، فساد، تنبلی و سستی، آزار دیگران، دل شکستن و ... بد است اما با توجیهات گوناگون و حتی گاهی بدون توجیه انجام می‌دهیم.

می‌دانیم صداقت، کمک به دیگران، ایثار، چشم‌پوشی از خطای دیگران، تلاش و کوشش، عدالت طلبی و ... خوب است اما با توجیهات مختلف سعی می‌کنیم آن را انجام ندهیم.

به قول امام راحل عظیم الشأن‌مان باید مردانه قیام کرد. بسم الله...

در زمان غیبت چه کنیم؟

نیمه شعبان که توجهات مردم کشورمان به امام زمان (عج) بیشتر است و گوش‌های شنواتری برای این موضوع وجود دارد و قلم‌های بیشتری راجع به این موضوع حرکت می‌کنند، هر شیعه‌ای باید سهم خود را ادا کند. منتهی دقت که کردم، دیدم بهتر است به جای  اینکه از فکر ناقص خود چیزی بنویسم، این جملات گهربار آیت الله بهجت را برای خواندن توصیه کنم:

 

در این عصر بین ما و زعیم ما فاصله افتاده و او گرفتار است، خدا می‌داند اگر نُواب اربعه زیادتر بودند، چه بلاهایى بر سر آنها می‌آوردند! اگر چه علماى بزرگى هم چون شیخ مفید ـ قدس سره ـ بوده‌اند، ولى نواب اربعه از جهاتى راجح بوده‌اند.

آیا با وجود این می‌شود در این زمان غیبت کارى کرد؟! آیا مقاتله و جهاد، بر ضرر مسلمانان تمام نمی‌شود؟! حال اگر مقاتله نشد و یا نکردیم، آیا راهى براى اصلاح خود و اصلاح دیگران و جامعه داریم یا نه؟ آیا راهى جهت حفظ خود از فساد و اصلاح فاسدهاى قابل اصلاح در جامعه وجود دارد یا خیر؟

 به گمان بنده این یک راهى است که هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که نشدنى است، و یا این که پیش نمی‌رود و بى نتیجه و بى فایده است. و در عین حال، اشکالاتى و معذوراتى را که راه هاى دیگر دارند، ندارد.

آن راه این است که هر شخصى باید برنامه اصلاحیه‌اى براى خود تهیه کند؛ به این صورت که مشخص کند این‌ها اصول اعتقاداتى است که من به آن‌ها یقین دارم، در زمینه توحید و نبوت و امامت و... و این‌ها معتقدات بنده است و از روى دلیل بدان عقیده دارم، خواه اظهار بکنم یا نکنم، و خواه چیزى اتفاق بیفتد، یا نیفتد، حتى اگر حکومت، دست سفیانى بیفتد و من مجبور شوم که از روى تقیه به او بگویم: «أَلْحَق مَعَک»؛ (حق با تو است.) ـ چون اگر نگویم کشته می‌شوم، و یا نزدیکان و دوستانم کشته می‌شوند ـ اشکالى نداشته باشد.

پس از آنکه انسان برنامه خود را درست کرد، باید اول خودش به آن التزام عملى داشته و به آن متعهد شود تا از ناحیه آخرتى خاطر جمع گردد و پس از آنکه خود را با این برنامه اصلاحى اصلاح کرد، می‌تواند دیگران را، هر چند افراد مُنصِف را، با خود هم عقیده کند، و تدریجا به افراد بگوید که این عقیده من است و این هم دلیل من.

به این ترتیب، هر کس می‌تواند کم و بیش دیگران را در برنامه صحیح خود داخل کند. آن افرادى که به این برنامه عمل می‌کنند اول خود را اصلاح می‌کنند و بعد به نوبه خود با فرد سومی‌مطرح می‌کنند، و مانند شخص اول او را به طریقه صحیح خود دعوت می‌کنند.

 بدین ترتیب، هر طالب اصلاحى از روى برنامه و ادله صحیحه وقتى خود را اصلاح کرد، دومی ‌و سومی ‌و چهارمی ‌و ... را اصلاح می‌کند، و کار به جایى می‌رسد که محیط و افراد جامعه همه صالح می‌شوند. آیا این مطلب قابل تشکیک است؟!

با این راه، اهل ایمان و عُقلا و اهل انصاف صالح می‌شوند، و لازم نیست شمشیر به دست بگیریم و با اهل باطل محاربه کنیم و یا با اهل حق محاربه کنیم؛ زیرا در جنگ شروط محاربه لازم است که براى همه و همیشه میسر نیست؛ ولى ما با این راه می‌توانیم شرایطى را فراهم نماییم که گروه هاى بسیار و جامعه را اصلاح کنیم و شرط آن چیزى جز اصلاح خود و اصلاح غیر، نیست.

اگر کسى در این کار جدى باشد، گمان نمی‌کنم پشیمان شود، و اگر این برنامه به دست افراد منصف افتاد، دیگرى را اصلاح می‌کند و آن دیگرى هم همین طور، و در نتیجه، برخلاف امراض مُسرى، اصلاحات مسرى، تحقق پیدا می‌کند. خداوند متعال می‌فرماید:

«وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنمَآ أَحْیَا الناسَ جَمِیعًا» [1] هر کس یکى را احیا کند، گویا همه مردم را احیا کرده است.

 منظور از حیات در این آیه شریفه، نجات دادن از ضلالت و گمراهى در دین است.

این راه اصلاح را نباید کَالعَدَم و نشدنى حساب کنیم، وگرنه پشیمان می‌شویم از این که می‌توانستیم عادل و صالح فراهم کنیم و نکردیم، و در وُسع ما بود و قدرت داشتیم که دنیا را به امن و امان و عدالت وادار کنیم و نکردیم.

 

پاورقی:

[1]- سوره مائده، آیه 32

 

یادداشت

بهجت، همسایه ملکوت

امروز یکی از بدترین خبرهای عمرم رو شنیدم. خیلی ناراحت شدم که مرجع تقلیدی به این بزرگی و عارفی از بین ما رفت .
این مصیبت رو به همه شیعیان تسلیت میگم. امیدوارم بتونیم به نصیحت های اخلاقیش گوش کنیم.