اخلاق فراتر از قانون است. مصداقهای این جمله پرمعنا را، گویندهاش هر که باشد، همه ما به گونههای مختلف در زندگی روزمرهمان میبینیم و به خوبی حس میکنیم؛ میتوان به قانون عمل کرد و به آن عقیده نداشت، اما نمیتوان بدون عقیده به اصلی اخلاقی، اخلاقی عمل کرد.
آشنایی با ویراستاری و نشر، صفحه ۱۲۲
نویسنده: عبدالحسین آذرنگ
اگر یک زمانی از شخص احمدینژاد خوشم میآمد اما هیچوقت از شخص بقایی خوشم نمیآمد. تقریبا همیشه او را یک فرد نچسب به احمدینژاد میدانستم که دلیل قرار گرفتن او کنار احمدینژاد برایم مبهم بود.
الان هم دفاعی از شخص بقایی ندارم. او طبق قانون متهم است به مواردی که سخنگوی قوه قضاییه با بردن نام ایشان در رسانههای رسمی آن را مطرح کرده است ولو اینکه به او تفهیم اتهام دیگری شده باشد! ممکن است این اتهام تبدیل به مجرم شدن ایشان شود و ممکن است به تبرئه شدن آن بینجامد که در این فرآیند هم من نقشی ندارم.
سخن من دفاع از شخصی نیست. سخن من نقد رفتاری است که در حال انجام است. حقوقدان نیستم که بگویم بعد از گذشت 24 ساعت از بازداشت که باید مقدمات دادگاه فراهم شود، قرار بازداشت چند بار قابل تمدید هست یا نیست. اما به عنوان یک فرد از امت اسلامی در حال مشاهده رفتاری هستم که آن را تبعیضآمیز میدانم.
این متهم به هر دلیلی بیمار میشود و به بیمارستان منتقل میشود. رییس جمهور سابق کشور پس از آنکه میشنود خانواده او را برای ملاقات راه ندادهاند، برای رفع نگرانی خانواده متهم به بیمارستان میرود اما او را هم راه نمیدهند. شاید بهانه ساعت ملاقات است اما درخواست گفتگوی تلفنی احمدینژاد هم با مخالفت روبرو میشود؛ شاید آن هم به دلیل عدم حال مساعد بیمار بوده است. درخواست رییس جمهور سابق کشور برای گواهی مکتوب پزشک مبنی بر سلامتی بیمار هم با مخالفت روبرو میشود و ...
آیا اگر به جای احمدینژاد، رییس سابق قوای دیگر هم بودند همین رفتار با او میشد؟
اصلا فرض بگیریم بقایی مجرم است و تمام اتهامات او اثبات خواهد شد. حکمش چیست؟ اعدام؟ حبس ابد؟ یا کمتر؟ هر حکمی است اجرا کنند. چرا پروندهای در این سطح این همه طولانی میشود؟ ممکن است بگوییم روند پرونده کند است و دلایل اثبات و رد هنوز متقن نیست اما سوال اساسی این است که به کدام مجوز شرعی و قانونی در این مدت آبروی یک فرد ریخته شده است و اسمش توسط مسئولان رسمی کشور برده میشود؟
مانند پست قبلی تکرار میکنم:
استاد قرائتی آیهای از قرآن نقل میکردند که قصد گناه تا وقتی در نیت فرد است و مرتکب آن عمل نشده است، گناه نیست مگر یک گناه و آن گناه ریختن آبروی مومن است. حتی اگر در دلمان راضی باشیم به ریخته شدن آبروی یک مومن، گناه ما هم هست.
عدم رضایتمان نباید فقط در دلمان بماند. باید کوشش کنیم که اوضاع اخلاقی جامعه بهتر شود. باید درخواست کنیم تا قوه قضاییه یا هر نهاد دیگری که مسئول است ملجأ و پناهگاه مظلومین باشند و مدعی عدالت و شفافیت.
هیچوقت نه طرفدارش بودم، نه سبک مجریگریاش را میپسندیدم و نه اخبار مربوط به ایشان را دنبال میکردم؛ حتی قضیه ازدواج اول و طلاقش هم برایم جذاب نبود. اما او انسان محترمی است که دوست دارد با عقاید خاص خودش شناخته شود که یکی از آنها افتخارش به چادرش است. امروز که خبر انتشار تصاویر بیحجابش را شنیدم، با جستجویی دیدم نزدیک به صد در صد عکسهای او با چادر است و کمتر عکسی حتی با مانتو دارد. این یعنی او مراقبت دارد که همه جا با چادر ظاهر شود.
اینکه یک نفر از او در یک جمع خصوصی که لااقل به شهادت خودش محارمش آنجا بودند از او تصویری بردارد و آن را پخش کند، اسمش چیزی جز نامردی نیست.
برخی از اعضای جامعهمان به چه سمت و سویی میروند؟ مایی که در فرهنگ اسلامیمان، جا دارد برای درآوردن خلخال از پای یک زن یهودی، خلیفه مسلمین بمیرد، مایی که در فرهنگ اسلامیمان حتی پس از دیدن گناه علنی یک فرد باید بنا را بر خوش بینی و توبه بگذاریم و آن را بازگو نکنیم، حالا با آبروی یک زن مسلمان اینگونه بازی میکنیم.
استاد قرائتی آیهای از قرآن نقل میکردند که قصد گناه تا وقتی در نیت فرد است و مرتکب آن عمل نشده است، گناه نیست مگر یک گناه و آن گناه ریختن آبروی مومن است. حتی اگر در دلمان راضی باشیم به ریخته شدن آبروی یک مومن، گناه ما هم هست.
عدم رضایتمان نباید فقط در دلمان بماند. باید کوشش کنیم که اوضاع اخلاقی جامعه بهتر شود. باید درخواست کنیم تا پلیس فتا یا هر نهاد دیگری که مسئول است این عکسها را از فضای مجازی حذف کند تا عده کمتری ببینند و هزاران باید دیگر...