شخصیت و قیام زید بن علی اثر ابوفاضل رضوی اردکانی توسط مرکز انتشارات علمی و فرهنگی در ۶۱۶ صفحه و در سال ۱۳۶۱ منتشر شده است. موضوع کتاب در مورد زید (پسر امام سجاد علیه السلام) است که در دوره امام صادق علیه السلام و با اجازه تلویحی از ایشان دست به قیام علیه بنی امیه و ظلمهای آنان زد. قیامی که باز هم با اینکه ۱۵ هزار نفر فقط از کوفه به آن پیوسته بودند باز هم با خیانت و سهل انگاری کوفیان به شکست منجر شد اما زمینه ساز قیام مردم خراسان شد و این قیامهای پی در پی موجب براندازی رژیم بنی امیه شد.
فصول این کتاب عبارتند از:
فصل اول: ویژگیهای شخصی
فصل دوم: تولد
فصل سوم: پیشگوئیهای پیشوایان درباره زید
فصل چهارم: فضائل زید (ع)
فصل پنجم: زمینه انقلاب
فصل ششم: فلسفه قیام
فصل هفتم: مقدمات قیام
فصل هشتم: قیام و شهادت زید
فصل نهم: پس از شهادت
فصل دهم: تأثیر امام صادق در شهادت زید
فصل یازدهم: شعرایی در عزای زید شعر سرودهاند
فصل دوازدهم: علل شکست قیام
فصل سیزدهم: نتایج قیام زید (ع ) مدعی امامت نبود
فصل چهاردهم: بررسی و رد روایات قدح و نکوهش
فصل پانزدهم: زید از دیدگاه علمای اسلام
فصل شانزدهم: فرزندان زید
فصل هفدهم: زید و زیدیه
فصل هجدهم: فهرستی از کتب زیدیه
نسخه کاغذی این کتاب را میتوانید از اینجا خریداری نمایید. نسخه الکترونیک این کتاب را نیز میتوانید از اینجا به صورت رایگان دریافت نمایید. همچنین نظرات کاربران گودریدز راجع به این کتاب را میتوانید از اینجا مطالعه نمایید.
----------------
پ.ن: این کتاب را در سال ۱۳۷۷ مطالعه کرده بودم. در آن زمان هنوز وبلاگی وجود نداشت تا به تاریخ مطالعه کتاب این پست را طبق این وعده منتشر کنم.
دیروز عصر به تماشای فیلم سد معبر در جشنواره فجر نشستم. فیلمی با بازی حامد بهداد، باران کوثری و محسن کیایی که فیلمنامه آن را سعید روستایی (کارگردان فیلم ابد و یک روز) نوشته است و محسن قرایی آن را کارگردانی کرده است.
قاسم (حامد بهداد) نقش یک مأمور شهرداری را بازی میکند که باید با دستفروشی مقابله کند ولی از دعواهای پی در پی و البته دیه دادن خسته شده است و میخواهد با پول ارثی که به همسرش نرگس (باران کوثری) رسیده است، کامیونی بخرد و وارد کار بازیافت زباله شود اما همسرش با او اختلاف نظر دارد و خرید خانه را واجب میداند.
در این چارچوب شخصیتهای دیگری نیز پرداخته شدهاند و داستان روایت خوبی دارد. کمی دعوا و مرافعه در فیلم زیاد است اما فیلم خسته کنندهای نیست و کنایههای طنز که همه را به خنده وامیدارد در آن به چشم میخورد.
بیشتر از این فیلم را توضیح نمیدهم تا کسانی که تمایل به دیدن آن دارند، مزه آن را بچشند.
در سکانسی یکی از شخصیتها، قاسم را از نوعی دزدی نهی میکند و سرنوشت نامساعد خود را مایه عبرت او قرار میدهد و او را به جان بچهاش قسم میدهد. قاسم قسم میخورد اما در دلش قصد آن دزدی را داشت که مواجه میشود با در خطر قرار گرفتن زندگی بچهاش؛ و البته پایان باز فیلم.
خوبی پایان باز فیلمها به این است که میتواند ما را به تفکر وا دارد و در ساخت قسمت نهایی فیلم شریک شویم. من که تمایل داشتم پایان باز فیلم را اینگونه تفسیر کنم:
یَا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَیْکَ وَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَ بِکَ وَ انْقَطَعَ إِلَیْکَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ و نَحْنُ الْمُسِیئُونَ فَتَجَاوَزْ یَا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ
اى دوست آن که به تو دوستى ورزید، اى نور چشم کسى که به تو پناه آورد و براى رسیدن به تو از دیگران گسست، تو نیکوکاری و ما بدکارانیم، به زیبایى آنچه نزد توست، از زشتى آنچه پیش ماست درگذر.
* فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
خداوندا سپاس تو را که میدانى و پرده میپوشى، و آگاهى و در میگذرى، زیرا هر کدام از ما به ارتکاب زشتیها برخاسته و رسوایش ننمودى، و به اعمال ناروا دست زده و او را مفتضح نکردى، و در پنهانى بدیها مرتکب شده و تو سرّش را فاش ننمودى. چه بسا بدیها که مرتکب شدیم، و چه فرمانهایى که ما را بر آنها بازداشتى و ما از آنها تجاوز کردیم، و چه زشتیها که کسب کردیم، و چه گناهان که به انجامش برخاستیم، در حالى که تو از بین بینندگان بر آن آگاه بودى، و در افشاى آن بیش از توانداران توان داشتى، اما عفو و چشمپوشى تو براى ما در برابر دیدگان ایشان پردهاى، و در مقابل گوششان سدّى بود. پس این پوشاندن عیبها، و پنهان نگاهداشتن فسادها را براى ما پنددهنده و بازدارندهاى از بدخویى و ارتکاب معصیت، و وسیله پیمودن راه توبهاى که گناه را میزداید، و آن راهى که پسندیده است قرار ده، و زمان پیمودن این راه را نزدیک ساز، و ما را گرفتار غفلت از خود مکن، زیرا که ما به سوى تو مایل، و از معصیت تائبیم. الهى بر انتخاب شده از آفریدگانت، محمد و آلش که از سایر بندگان ممتاز و پاکیزهاند درود فرست، و ما را مطیع و گوش به فرمان آنان همانطور که فرمان دادى قرار ده.
صحیفه سجادیه
مناجات سی و چهارم
سپاس خداى را که اگر بندگانش را از معرفت سپاسگزارى بر عطایاى پیاپى که به آنان داده، و نعمتهاى پیوسته که بر ایشان کامل ساخته، محروم مىنمود، نعمتهایش را صرف نموده و سپاس نمىگزاردند، و در روزى او فراخى مىیافتند و شکر نمىکردند، و اگر چنین مىبودند از حدود
انسانیت بیرون شده به مرز حیوانیت مىرسیدند، و چنان مىبودند که در کتاب محکمش فرموده: «ایشان جز به چارپایان نمانند بلکه از آنان گمراهترند.»
سپاس خداى را بر آنچه از وجود مبارکش به ما شناسانده، و بر آنچه از شکرش به ما الهام فرموده، و بر آن درهاى دانش که به پروردگاریش بر ما گشوده، و براخلاصورزى در توحید و یگانگیش ما را رهنمون شده، و قلب ما را از الحاد و شک در کار خودش دور داشته، چنان سپاسى که با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگى بگذرانیم، و با آن بر هر که به خشنودى و بخشایش او پیشى جسته سبقت گیریم ...و سپاس خداى را چه زمانى مىتوانیم بجاى آوریم؟ هیچگاه!
و سپاس خداى را که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد، و آلات بستن آنها را مقرر فرمود، و ما را از نسیمهاى حیاتبخش بهرهمند کرد، و اعضاى انجام دادن کار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزیهاى پاکیزه خوراک داد، و به فضلش ما را بىنیاز کرد، و به عطاى خود سرمایه بخشید، آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد، و از انجام محرمات نهى فرمود تا شکر ما را بیازماید، بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم، و بر مرکب محرماتش سوار شدیم، با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود، و از سرِ مهربانى و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.
سپاس خداى را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایى کرد که این حقیقت را جز از عطاى او نیافتیم، اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است، زیرا روش او در پذیرش توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده، بدون شک آنچه را در توانایى ما نبوده از ما برداشته،و جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده، و ما را به غیر از کار آسان وانداشته، و در این زمینه براى هیچ کدام از ما حجت و بهانهاى باقى نگذاشته، پس در میان ما بدبخت کسى است که برخلاف رضاى او ترک طاعت کند، و خوشبخت از ما کسى است که به سوى او توجه نماید.
* قسمتی از مناجات اول صحیفه سجادیه
بار خدایا به تو پناه میآورم از طغیان آز، و تندی خشم و چیرگی حسد، و سستی صبر، و کمی قناعت، و بدی اخلاق، و زیاده روی در شهوت، و پافشاری در عصبیت، و پیروی هوا و هوس، و مخالفت با هدایت، و خواب غفلت، و کوشش بیش از اندازه، و انتخاب باطل بر حق، و پافشاری بر گناه، و کوچک شمردن معصیت، و بزرگ شمردن طاعت، و فخر و مباهات با ثروتمندان، و تحقیر تهیدستان، و کوتاهی در حق زیردستان خود، و ناسپاسی نسبت به آن که به ما خوبی کرده، یا آنکه ستمگری را یاری کنیم، یا ستمدیدهای را تنها گذاریم، یا آنچه را که حق ما نیست بخواهیم، یا از آنچه را که نمیدانیم دم زنیم. و پناه میبریم به تو از اینکه نیت داشته باشیم به کسی خیانت ورزیم، و در کردارمان خودپسندی نماییم، و آرزوهای خود را دور و دراز سازیم. و به تو پناه میبریم از زشتی باطن، و ناچیز شمردن گناه، و از چیرگی شیطان در وجودمان و از اینکه روزگار ما را به سختی دراندازد، یا سلطان بر ما جور و ستم روا دارد. و به تو پناه میبریم از آلوده شدن به اسراف، و بلای تنگ دستی. و به تو پناه میبریم از سرزنش دشمنان، و نیازمندی به همنوعان، و از زندگی در سختی، و از مرگ ناگهانی و بدون توشه. و به تو پناه میبریم از حسرت و اندوه بزرگ، و مصیبت سترگ، و از بدترین تیره بختی، و از بدفرجامی، و ناامیدی از ثواب، و فرود آمدن عذاب. بارخدایا بر محمّد و آلش درود فرست، و مرا از همه این امور در پناه رحمتت جای ده و نیز همه و مردان و زنان مومن را، ای مهربانترین مهربانان.
* نیایش هشتم صحیفه سجادیه