پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیداری اسلامی» ثبت شده است

بیداری ملت‌ها چاره کار است!

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 36 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

حوادث تروریستی اخیر پاکستان که دست کم به شهادت 200 نفر و زخمی شدن 500 نفر منجر شده است، هشداری است که همه به فکر اتحاد جهان اسلام در مقابله با نظام سلطه باشیم. سکوت مدعیان غرب‌گرای حقوق بشر که برای اعدام قاچاقچی و قاتل دل می‌سوزانند و بسنده کردن عده معدودی از آنان به محکوم کردن این ترورها از سویی و تکرار این حوادث در کشورهای مختلف اسلامی از سویی دیگر، زنگ هشدارباش جدی را به صدا درمی‌آورد. قطعا محکوم کردن این حوادث تنها کاری نیست که می‌توان انجام داد که این کار ابتدایی‌ترین وظیفه‌ای است که یک انسان آزاده در جهان دارد.

نظام سلطه به یقین در برنامه‌ریزی، حمایت و اجرای این‌گونه کشتارها نقش دارد و رضایت‌مندی آنان از نوع واکنش آن‌ها قابل برداشت است؛ زیرا با فریب عده‌ای متحجر و تندرو، توانسته‌اند با کمترین هزینه و بیشترین سود، میان شیعه و سنی اختلاف بیفکنند، آنان را تضعیف نمایند و وقت و انرژی آن‌ها را صرف مقابله با هم کنند و هم‌چنین از همه مهم‌تر از ارتفاع موج بلند و سلطه‌شکن بیداری اسلامی بکاهند. اما از دشمن که انتظاری غیر از دشمنی نداریم، سؤالی که پیش می‌آید این است که وظیفه ما در این موارد چیست؟

نگارنده معتقد است اقشار مختلف امت اسلامی در این موضوعات وظایف گوناگونی دارند.

1.      دولت پاکستان باید با برخورد قاطعانه با تروریست‌ها نشان دهد به عنوان یک دولت برای حفظ امنیت جانی و روانی مردمش انجام وظیفه می‌نماید. شناسایی منشأ این اتفاقات، معرفی آن به مردم و برخورد با عاملان آن وظیفه‌ای است بر عهده دولت پاکستان تا از احتمال تکرار این‌گونه جنایات بکاهد.

2.      علما و شخصیت‌های دینی پاکستان باید با بسیج کردن ملت پاکستان از هر مذهبی و تقبیح اختلافات میان مسلمانان،  آنان را به سوی وحدت رهنمون سازند و و انرژی ملت مسلمان را در مقابل نظام سلطه صرف کنند.

3.      سایر مسلمانان از شخصیت‌های دینی گرفته تا مسئولین و مردم نیز باید با احیای توانایی‌ها و  استعدادهای انسانی مانند فکر، علم و دانش و فرهنگ زمینه مساعدی برای امت اسلامی در همه زمان‌ها فراهم کنند تا همگان بدانند که این مشکلات مصنوعی از سوی نظام سلطه تزریق شده است و مشکل اصلی ظلم و بی‌عدالتی است که از سوی نظام سلطه به جهان تحمیل می‌شود. نقش علما در این میان پررنگ‌تر از سایرین است و آنان باید با گفت‌وگوهای میان مذاهب و حتی ادیان گوناگون، نظراتشان را به سوی حق نزدیک‌تر نمایند و از اختلافات بکاهند.

چکیده تمامی این راهکارها فقط یک نکته است و آن بیداری ملت‌ها است. اگر همه ملت‌ها بیدار شوند و با تقویت عزت، حاضر به غلبه بر دشمن درونی و دشمن بیرونی باشند، آن‌وقت نظام سلطه‌ای وجود نخواهد داشت چه برسد به طراحی‌های ددمنشانه آنان!

 

انقلاب اسلامی صادر شده است!

* این یادداشت، سرمقاله پیش شماره 3 هفته نامه سرخط در روز 21 بهمن 91 است.

 

از آن روزی که ملت ایران به فضل الهی توانست حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی را از میان بردارد و به جای آن، مردمسالاری دینی را بنیان نهد، 34 سال می‌گذرد. 34 سالی که سلطه‌گران جهانی همواره برای تبدیل نشدن ایران به یک الگوی موفقِ عدم وابستگی به شرق و غرب همه تلاش خود را به کار بستند اما تا کنون نه تنها ناموفق بودند بلکه این انقلاب را در سراسر جهان صادر شده می‌بینند. هر چند استکبار جهانی با تبلیغات گسترده خود خواست به ملت‌های جهان این گونه القا کند که صدور انقلاب از سوی جمهوری اسلامی ایران، به معنی صدور به وسیله ابزارهای سیاسی، نظامی و امنیتی است اما عدم تمایل ایران برای این روش‌ها و اعلام صریح آن از سوی مسئولین بلندپایه جمهوری اسلامی این توطئه را ناکام گذاشت.

صدور انقلاب از نظر ما بازتولید معارف والای اسلامی است تا مسلمانان احساس هویت و شخصیت اسلامی کنند و از خواب غفلت رها شوند. اصل نهضت مردم ایران از منظر امام خمینی (ره) نیز یک انقلاب جهانی بود؛ انقلابی که نه تنها متعلق به همه مسلمانان است بلکه متعلق به همه انسان‌ها است. با این پیش فرض که این امر غیر از دخالت در امور سایر کشورها و غیر از صادر کردن انقلاب به روش استعمارگران دیروزی است. صادر کردن انقلاب از منظر جمهوری اسلامی یک پدیده رحمانی است که بوی خوش آن باید در سراسر جهان پراکنده شود تا ملت‌ها به وظیفه خود آشنا شده و بدانند که هویتشان چیست و کجاست. از زاویه‌ای دیگر می‌توان اذعان داشت که حقیقت انقلاب با وقوع آن صادر شده است و ملت‌های جهان طبیعتا از تجربه موفق جمهوری اسلامی درس می‌گیرند و لزوما نباید به مردم جهان گفت که شما هم این‌گونه عمل کنید. در واقع انقلاب اسلامی یک بار در هنگام وقوع آن صادر شده است و دیگر کاری از دست سلطه‌گران برنمی‌آید.

در چند سال اخیر و با پررنگ شدن بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی، نشانه‌هایی از صدور انقلاب در جهان دیده می‌شود. تمایل ملت‌‌های تحت سلطه و دیکتاتوری منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به استقلال، آزادی و اسلام از دید هر انسان منصفی غیرقابل انکار است. بیداری‌ای که با اعتماد به وعده الهی تا قلب اروپا پیش خواهد رفت و در آینده‌ای نه چندان دور، نظام سلطه را از بین خواهد برد.

 

هفته نامه را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.

با رفتن باطل، باطل دیگری می‌آید؟!

بیداری اسلامی این روزها تا قلب اروپا هم پیش رفته است. بیداری‌ای که هر اسمی بخواهیم برای آن بگذاریم، ناشی از ضربه‌ای است که ظهور انقلاب اسلامی ایران به حرکت ممتد سلطه‌گران زد. بیداری‌ای که مرهون تلاش و فداکاری علما، افراد و گروه‌های مختلفی است که تا بدینجا رسیده است. بیداری‌ای که اولین ضربه‌اش را به «چرا»ی جمهوری اسلامی در مقابل اعمال سلطان‌گران مدیون است.
اما سوال این است که آیا با رفتن هر باطلی، اسلام جایگزین آن می‌شود؟
«امروز مى‌بینید که وضع دنیا چگونه است. این کاخهاى مرتفع و خیلى پُر زر و زیور، اما با پایه‌هایى از مقوا، یکى پس از دیگرى دارد فرو مى‌ریزد. این شوروى، امپراتورىِ بزرگِ به اصطلاح سوسیالیستى و کارگرى بود؛ اما آن‌گونه فرو ریخت و در هم مچاله شد! نمى‌شود گفت فرو ریخت؛ اصلاً نابود و له شد! شبیه همین فعل و انفعال، الان در بعضى از جاهاى دیگر دنیا هم دارد انجام مى‌گیرد؛ منتها تا آن وقتى که آشکار بشود، مقدارى زمان مى‌طلبد. این تمدنها و زر و زیورهاى ضد حق دارند له مى‌شوند.
بناى حق باید مرتفع باشد. گمان نکنید که اگر باطل به خاطر زوال‌پذیریش از بین رفت، حق به خودى خود و بدون تلاش، در دنیا عَلَم خواهد شد - ابداً - باطل دیگرى سر جایش مى‌آید؛ مگر آن وقتى که حق، خود را آن‌چنان که هست، عرضه کند.
این باطلها مرتب پشت سر هم مى‌آیند و مى‌روند؛ مرتب به وجود مى‌آیند و از بین مى‌روند. طبیعت باطل، زایل شدن و از بین رفتن است. گمان نشود که اگر باطل از بین رفت، ممکن است اسلام یا حق، بدون تلاش و مجاهدت، بدون تعریف و تبیین، بدون زحمت کشیدنِ من و شما، در دنیا جایگزین باطلها بشود؛ نه، بسته به این است که من و شما چه کار کنیم.
پس، باید از اهل‌بیت همچنان درس گرفت؛ همچنان این درسها را به مردم داد؛ همچنان تربیت کرد؛ تا بر اثر این کوششها، مُرّ حق و لُبّ حق بتواند جانشین باطلها بشود.» [1]

 


پاورقی:
[1]- فرمایشات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مداحان اهل بیت (ع) 5/10/1370

 

 

 

 

نقل قول

مظهر بیداری اسلامی، چهره‌های عبوس نیستند

امروز شعار جمهورى اسلامى، آزادفکرى است؛ توسعه‌ى علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسانها و اختیارات انسانهاست؛ مهربانى و مهرورزى میان افراد انسان است؛ اینها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال اینهاست.
منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فکر، منطق عملِ روشن‌بینانه، منطق انسانیت و هنجار انسانى و اخلاق انسانى و فضائل اخلاقى بود؛ دنیا دنبال این است. مظهر بیدارى اسلامى کسانى نیستند که با چهره‌ى عبوس و گرفته‌ى خود با همه‌ى دنیا - حتى با مؤمنین و مسلمین - مواجه مى‌شوند؛ عده‌یى را تکفیر مى‌کنند؛ عده‌یى را با قوم‌گرایى، عده‌یى را با طایفه‌گرایى، عده‌یى را به بهانه‌هاى نادرست مورد تهاجم قرار مى‌دهند. وجود اینها بشدت مشکوک است، که اصلاً چنین کسانى هستند یا در واقع همان عوامل سرویس‌هاى جاسوسى اسرائیل و امریکا و انگلیس‌اند که دارند این‌طور فعالیت مى‌کنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دستخوش فعالیت خودشان کرده‌اند. این هم واقعیتى است که نمى‌شود آن را انکار کرد.
واقعیت دیگر این است که دنیاى غرب با همه‌ى توان خود نتوانسته است بر بیدارى اسلامى فائق بیاید. در مناطق گوناگون اسلامى این همه علیه اسلام، علیه جمهورى اسلامى، علیه رهبران و مصلحان بزرگ اسلامى و علیه احکام اسلام تبلیغات کردند؛ این همه مزدور درست کردند براى دشنام دادن به اسلام و متهم کردن اسلام و احکام اسلامى؛ از حربه‌ى نظامى استفاده کردند، از حربه‌ى اقتصادى استفاده کردند، از حربه‌ى تبلیغاتِ وسیع رسانه‌یى به شکل عجیب و شگفت‌آورى استفاده کردند؛ اما تاکنون پیش نرفته‌اند. بیشترین گرایش جوانهاى مسلمان در کشورهاى اسلامى به اسلام و تفکر اسلامى است. این شور و عشق، روزبه‌روز در دل ملتهاى مسلمان بیشتر مى‌شود.

 


بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به‌مناسبت مبعث پیامبر مکرم اسلام 1384/6/11

 

 

 

یادداشت

بحرین بحر الدم (حمله به مسجد کریم اهل بیت در بحرین)

امروز خبری مبنی بر حمله نیروهای امنیتی بحرین به مسجد کریم اهل بیت (ع) منتشر شد. مسجدی که به طور کامل ساخته نشده و هنوز نماز جماعت در آن برگزار نشده است. اخبار حاکی از این بود که هدف از این حمله، اشیای گرانقیمت این مسجد بود.
پس از خواندن این خبر، یاد روایتی از «الارشاد» افتادم:
«امام حسن علیه السلام یارانی داشت که خود وبال جان آن حضرت شدند؛ بگونه ای که در اردوگاه آن حضرت به خیمه حضرتش حمله ور شدند و آن را غارت کردند و سجاده را از زیر پایش کشیدند و با گستاخی ردایش را از دوشش کشیدند و در ساباط یکی از یاران وی بنام «جراح بن سنان » جلو آمد و با وقاحت تمام آن حضرت و پدر گرامیش حضرت علی علیه السلام را متهم به شرک نمود و به ران آن حضرت با شمشیر ضربه ای زد که گوشت را شکافت و به استخوان رسید.» [۱]
گویا غربت کریم اهل بیت (ع) در بین دوستانش پایانی ندارد و ما شیعیان، تجربه‌های گذشتگان خود را تکرار می‌کنیم.


. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

پاورقی:

[۱]- شیخ مفید، الارشاد، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، تحقیق آل البیت، ۱۴۱۳ ه . ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۱۲ .