وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا
و کسانىاند که مىگویند: «پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد، و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان.»
آیه شریفه 74 سوره مبارکه فرقان
خداروشکر «حدیثه خانم» ما هم به سلامتی دنیا اومد. امیدوارم قدر این نعمت بزرگ خداوند رو بدونم و در حد وسع خودم در تربیتش کوشا باشم. فتبارک الله احسن الخالقین... الهی به امید تو
هر وقت دختر 2 سالهام با من نماز میخواند اگر مثلا سرم رو میخارانم یا لباسم را مرتب میکنم، او هم به خیال اینکه این از آداب نماز است آن را تکرار میکند. به این فکر میکردم که به غیر از اینکه قلبم متوجه نماز نیست و فکرم معلوم نیست در کجا به سر میبرد، چقدر حرکت اضافی هم در نماز دارم.
-----------------------------
امام خمینی در کتاب آداب نماز - اگر درست به خاطرم مانده باشد- نوشتهاند که یکی از روشهای تربیت نفس این است که انسان فرزند داشته باشد. به دلیل تقلید و الگوگیری فرزندان از پدر و مادر، انسان برای اینکه فرزندش به سعادت برسد ناچارا بعضی چیزها را مراعات میکند تا فرزندش آن رفتار غلط را نداشته باشد و کم کم این ترک رفتار غلط تبدیل میشود به عادت و نفس اصلاح میشود.
الهی به حرمت این بندگان بیگناه، خودت ما را به صراط مستقیم هدایت فرما.
جامعه در جای خودش مهم، اصلاحات گسترده در جای خودش بسیار پرارزش، مکانیسم اجتماعی در جای خودش بسیاری عالی، ولی به هر حال یک فرد و یک انسان قیمتی دارد و تمام مکانیسمها و نظامهای اجتماعی بسیج میشود تا انسانهای خودساخته انتخابگرِ انسانیاندیش بسازند. وقتی هدف چنین است، اگر انسان در تلاشهایش توفیق پیدا کرد که یک انسان ارزنده بسازد، میزان موفقیتش بالاست یا پایین؟
الان ما این موفقیت را پایین میدانیم. من به شما رفقا با صراحت عرض کنم حدود سی و سه سال است تلاشگری دارم و در این سی و سه سال حدود سی و یک سالش کار دسته جمعی داشتهام. میدانید بزرگترین فقر کارهای ما چه بوده؟ آیا فقر پولی بوده؟ آیا فقر امکانات اجتماعی بوده؟ بله، این فقرها بوده، اذیتمان هم کرده و میکند اما اینها بزرگترین فقر نبوده است. بزرگترین فقر ما «فقر انسانی» بوده است یعنی همیشه هر کاری را خواستیم انجام بدهیم در درجه اول، آدمِ آن کار را کم داشتیم...
سه گونه اسلام، صفحه 31
نویسنده: شهید بهشتی
کودک پیش از حضور در میدان بزرگ اجتماع باید با اصول تربیتی آشنا شود. پیش از آشنایی با این اصول و نهادینه شدن آن در وجود کودک، حضور او در یک میدان وسیع اجتماعی؛ مثل مهدکودک، موجب میشود تأثیرگذاران تربیتی در زندگی کودک زیاد شود. زیاد شدن تأثیرگذاران تربیتی در سنی که هنوز شخصیت کودک شکل نگرفته، به شدت تربیت او را دشوار میکند. یک کودک سه ساله در محیط مهد کودک حداقل با چند مربی ارتباط دارد:
اول: مربی مهد کودک که روش تربیتی و خوراکهای تربیتی که او به بچه میدهد، نمیتواند با اصول تربیتی مورد نظر والدین همه فرزندان یکسان باشد.
دوم: محصولاتی که برای بچهها جهت سرگرمی یا آموزش استفاده میشود؛ در بسیاری از مهدکودکها برای ساکت کردن و سرگرم کردن بچهها از انواع موسیقیها، کارتونها و بازیهای رایانهای استفاده میشود که خود، یک مربی دیگر است.
سوم: بچهها و رفتارهای بسیاری متفاوتی که در میانشان وجود دارد، خود یک مربی واقعی است. بچهها با انس گرفتن با یکدیگر به شدت از رفتار هم تأثیر میپذیرند. در مهد کودک به راحتی فرهنگ خانوادهها از طریق بچهها به یکدیگر منتقل میشود.
چهارم: رفتارهای متفاوت والدین با فرزندانشان نیز یکی دیگر از مربیان کودکان مهدکودکی است. وقتی والدین، کودکانشان را به مهد آورده و از مهد میبرند، صحنههایی خلق میشود که به شدت روی توقعات و ذهنیت کودک تأثیر میگذارد....
میگویم: این اتفاقی که تو نگرانش هستی، اگر در مهد کودک نیفتد، در مدرسه میافتد.
میگوید: به یک نکته دقیق توجه نکردی.
میگویم: کدام نکته؟
میگوید: شخصیت کودک در سنین زیر هفت سال در حال بسته شدن است. مهدکودک هم برای این سن است.
میگویم: یعنی وقتی کودک به مدرسه میرود، دیگر این اتفاق برای او نمیافتد؟
میگوید: پدر و مادر، هفت سال در محیط خانه فرصت ساختن شخصیت کودک را دارند. آنها میتوانند فرزندشان را به گونهای تربیت کنند که به جای تأثیرپذیری از اجتماع، روی جامعه اثر بگذارد.
میگویم: مگر میتوان در هفت سال اول زندگی این کار را انجام داد؟
میگوید: یادت هست که درباره آزادی و محبت چه اندازه حرف زدیم؟
میگویم: کاملا.
میگوید: اگر پدر و مادر در محیط خانه به نیاز بازی و آزادی و همچنین به مقوله احترام به کودک توجه داشته باشند، در کنار اینها هم از گزارههای تصویری غافل نشده و به گزارههای توصیفی هم توجه داشته باشند، شخصیت بچهها به اندازهای از استحکام میرسد که در روابط اجتماعی خود، این اندازه تأثیرپذیر نباشند.
میگویم: یعنی این اندازه محکم میشوند؟
میگوید: این نکته را هیچگاه فراموش نکن؛ از آنجا که انسان، موجودی مختار است، نمیتوان درباره تربیت او پیش بینی صد در صدی داشت؛ مگر آنکه علم غیب داشته باشی. تو اگر در تربیت فرزندت این نکات را رعایت کنی، به صورت معمول باید مزان تأثیرپذیری او از جامعه کم شود، اما هیچگاه مختار بودن انسان را فراموش نکن.
من دیگر ما، جلد پنجم، صفحه 231 تا 234
نویسنده: محسن عباسی ولدی
کسی که جایگاه خود را در عالم نشناسد، ملاک درستی برای خوبیها و بدیهای خویش نخواهد داشت. چرا وقتی به یک نفر حکم ریاست یک اداره را میدهند، از همان لحظهای که حکم ریاست به دستش میرسد، در رفتار، گفتار و حتی پوشش خود دقت بیشتری میکند؟ زیر او به جایگاه مقام ریاست، در یک مجموعه اداری آگاه است. این فرد از امروز تعریف جدیدی برای خوبی یا زشتی در رفتارش پیدا میکند. برخی از شوخیهایی را که تا دیروز با همکاران خود انجام میداد، امروز برای خودش زشت میشمرد.
ما وقتی به جایگاه خودمان در عالم آشنا شویم، میتوانیم درباره خوبی و بدی کارهایمان درست قضاوت کنیم. انسانهای خیالپرداز درباره خودشان قضاوت درستی ندارند؛ از همین رو درباره زشتی و زیبایی کارهایشان هم نمیتوانند قضاوت درستی داشته باشند.
من دیگر ما، جلد پنجم، صفحه 206
نویسنده: محسن عباسی ولدی