پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت منابع انسانی» ثبت شده است

تأثیر فناوری‌های نوین بر مدیریت منابع انسانی در سازمان‌های رسانه‌ای

یکی از مهم‌ترین مزیت‌های رقابتی پایدار یک سازمان، منابع انسانی آن سازمان و دانش، خلاقیت و فرهنگ سازمانی آن است. از قرن گذشته تا کنون همواره بر اهمیت مدیریت منابع انسانی در سازمان‌ها افزوده شده است. سازمان‌های رسانه‌ای از این حیث خاص‌تر نیز هستند؛ رسانه‌ها به دلیل شرایط خاص خود -مانند محیط پیچیده‌تر نسبت به سایر سازمان‌ها، اهمیت بیشتر زمان، سطح تأثیرگذاری بر افکار عمومی و ...- به کارکنان فرهیخته و با شرایط ویژه نیازمندند. به همین دلیل پیشرفت در مسائل مربوط به منابع انسانی در سازمان‌های رسانه‌ای از اهمیت ویژه برخوردار است.

فناوری‌های نوین همواره اثرات خود را بر سازمان‌های مختلف تحمیل کرده‌اند. در این میان فناوری‌های نوین ارتباطاتی نیز تا حد خوبی به کمک مدیریت آمده‌اند. این مقاله سعی دارد تأثیر فناوری‌های نوین بر مدیریت منابع انسانی در سازمان‌های رسانه‌ای را در بعدهای مختلفی چون تسهیم دانش، چابکی سازمانی، احساس عدالت سازمانی و اعتماد کارکنان تشریح کند.

واژگان کلیدی:

فناوری‌های نوین ارتباطاتی، عدالت سازمانی، چابکی سازمانی، مدیریت رسانه، تسهیم دانش، اعتماد کارکنان، E-HRM.

 

این مقاله در شماره نهم ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است. مقاله را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.

یادداشت

مفهوم، جایگاه و ویژگی اداره نیروی انسانی در رسانه

کیفیت کارمندانی که جذب و استخدام می‌شوند به میزان زیادی در تعیین کیفیت یک سازمان تأثیر دارد. موفقیت اکثر سازمان‌ها جهت دستیابی به اهداف استراتژیک به داشتن کارمندان مناسب (دارای مهارت لازم برای انجام موفقیت‌آمیز وظایف) بستگی دارد. تصمیم‌ها و روش‌های مدیریت منابع انسانی در جذب و نگهداری کارمندان بسیار مهم است. با توجه به ویژگی‌های خاص سازمان‌های رسانه‌ای که واحد زمان در آن «لحظه» می‌باشد، نیاز به کارکنانی وجود دارد که بتوانند خود را با تغییرات گسترده محیطی و تکنولوژیکی تطبیق دهند و در جهت بالا بردن سطح رسانه نسبت به رقبا، خود به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار محسوب شوند. در این مقاله سعی کرده‌ام مفهوم، جایگاه و ویژگی‌های اداره نیروی انسانی در سازمان‌های رسانه‌ای را تبیین کنم. امیدوارم اساتید محترم با نظرات دقیق خود، بنده را در این امر یاری فرمایند.

 


می‌توانید متن کامل مقاله را از اینجا دریافت نمایید.
 

این مقاله در شماره 2 و 3 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.

یادداشت یادداشت‌ها

چالش‌های مدیریت منابع انسانی در ایران

اگر بخواهیم در مورد چالش‌های منابع انسانی در ایران سخن بگوییم، حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد اما به طور خلاصه و تیتروار سعی می‌کنم چند نمونه از مشکلات را بازگو کنم (ارائه راه حل در این مقاله نمی‌گنجد.)

همان‌طور که می‌دانیم منابع انسانی و مدیریت منابع انسانی شامل موارد زیادی از قبیل برنامه‌ریزی نیروی انسانی، استخدام، معارفه، آموزش، بازخور، مدیریت عملکرد و... است.

در بحث برنامه‌ریزی نیروی انسانی به این نکته‌ها توجه می‌کنیم که نیاز سازمان به نیروی انسانی چگونه است؟ یعنی در واقع نیاز به استخدام داریم یا ریزش نیرو؟ و هم چنین نیاز شغل‌های مورد نظر چیست؟ شاید بتوان از طریق ترفیع یا تنزیل «شغل بدون نیرو» که از طریق اخراج، ترک خدمت و یا ترفیع و تنزیل خالی مانده را پر کرد. با این کار در واقع می‌توانیم از تحمیل هزینه‌ی معارفه تا حدودی بکاهیم. اما در کشور عزیزمان ایران تقریبا اکثر سازمان‌ها (به خصوص دولتی) نیازسنجی درستی ندارند. مثلا در بعضی مواقع به خاطر راه افتادن یک موج از نظریه‌ای از مدیریت در داخل کشور همه‌ی مدیران سعی می‌کنند این نظریه را در سازمان خود اعمال کنند؛ و در واقع بدین ترتیب استخدام یا ریزش نیروی بی‌حساب و کتاب داشته باشند، زیرا اصلا به این نکته توجه نمی‌کنند که شاید این نظریه مدیریتی در این برهه از زمان به درد این سازمان نخورد! حتی در بعضی موارد این تصمیمات غلط منجر به ورشکستگی می‌شود که اگر یارانه‌ها و حمایت‌های دولتی نبود قطعا چنین می‌شد!!

در بحث استخدام آنقدر مشکلات زیاد است که حتی مردم طبقات پایین جامعه (از لحاظ دانشی) به این موضوع پی می‌برند!

مصاحبه‌هایی که سوالات از پیش تعیین شده‌ی غیرمرتبط با شغل را می‌پرسد، نمونه ای از کارهای غلط در استخدام نیرو است. به طور مثال سوال‌هایی که در مورد احکام از یک مهندس مکانیک می‌شود اصلا معیار سنجش مناسبی برای توانایی وی نیست؛ یا وقتی می‌خواهیم در مورد فرد تحقیق کنیم از شرکت در نماز جماعت یا نماز جمعه می‌پرسیم! این کارها زمانی خوب است که می‌خواهیم به فرد پستی بسپاریم که به منابع پولی سازمان دسترسی داشته باشد. در اینجا سنجش دینداری شخص مهم است اگر چه کافی نیست و البته باز هم ملاک دینداری شرکت در نماز جماعت نیست! و بالاخره مهم‌ترین مشکل در استخدام این است که فامیل‌سالاری و حزب‌سالاری جلوی شایسته‌سالاری را گرفته است.

در بحث معارفه می‌توانیم به بسنده کردن شرکت‌ها به پخش یک کتابچه اشاره کرد یا یک نیمروز بازدید از ساختمان‌های سازمان! آیا کارکنان نباید از قانون‌های نوشته و نانوشته سازمان با خبر شوند؟ همه اینها سوالاتی است که جای تامل فراوان دارد.

در مورد بحث آموزش نیز مشکلات فراوانی وجود دارد. کسانی به کلاس‌های آموزشی فرستاده می‌شوند که اکثرا علاقه‌ای به موضوع مورد بحث ندارند و به خاطر فرار یک روزه از کار به این کلاس‌ها می‌روند! می‌توان به راحتی به این موضوع پی برد. به طور مثال از طریق دیدن خوابیدن بعضی از افراد در کنفرانس‌ها و کلاس‌های آموزشی و هم چنین از اینکه این کلاس‌های آموزشی هیچ تاثیری بر روی شغل و فرد در این موضوع خاص نگذاشته است. این جمله را به خاطر بسپاریم که همیشه یادگیری وقتی انجام می‌گیرد که آموزش در جهت علایق باشد.

اما به بازخور می‌رسیم. یک مثال ساده از دانشگاه‌ها بزنیم. ارزشیابی‌ای که آخر هر ترم از استادان صورت می‌گیرد را به یاد آورید. سوالاتی که برای همه استادان در همه رشته‌ها یکسان طراحی شده است! در صورتی که در یک نظام ارزشیابی درست باید برای هر شغل خاصی یک سری سوال خاص طراحی شود و هم چنین اینکه همین ارزیابی‌های ناقص به احتمال قریب به یقین دیر به دست اساتید می‌رسد و وقتی یک مدت کوتاه از آن ارزیابی می‌گذرد دیگر نمی‌تواند ارزشیابی مطمئنی باشد. هر چند که یکی دیگر از مشکلات این نوع ارزیابی این است که دانشجویان به همان چند هفته‌ی آخر ترم نمره می‌دهند.

در پایان امیدوارم روزی برسد که فکر این جوانان که این نوع مشکلات را از نزدیک دیده‌اند حلال مشکلات شود و ایران عزیز را بر بام جهان ببینیم.