بارخدایا به بریدنم از غیر و پیوستنم به تو خود را از هر شائبه خالص کردم، و با تمام وجود به تو رو آوردم، از آن که نیازمند به عطاى توست روى گرداندم، و درخواست خود را از طرف آن که از فضل تو بىنیاز نیست گرداندم، و دانستم که حاجت خواستن محتاج از محتاج دیگر از سبکرائى و گمراهى عقل اوست. خداوندا، چه بسیار مردم را دیدهام که از غیر تو عزت خواستند و خوار شدند، و از غیر تو ثروت طلبیدند و تهیدست گشتند، و در طلب بلندى و مقام برآمدند و پست شدند، پس انسان دوراندیش بهدیدن امثال ایشان بر راه درست رود و پندگیرى او مایه توفیق او شود، و این انتخاب او را به راه صواب رهنمون گردد. پس اى مولاى من مرجع خواهش من تویى نه هیچ مسئول دیگر، و برآورنده نیازم تویى نه هیچ مطلوبالیه دیگر، پیش از آنکه کسى را بخوانم تو را مىخوانم و بس، احدى در چشمانداز امید من با تو شریک نیست، و هیچ کس در دعاى من با تو همراه نیست، و نداى من او و تو را با هم در برنمىگیرد. الهى، تنها توراست وحدانیت و یگانگى، و ملکه قدرت بی نیاز، و فضیلت حول و قوّت، و پایه والایى و رفعت، و ماسواى تو در تمام عمر خود نیازمند رحمت تو، و در کار خویش عاجز و مغلوب، و در امور خود ناتوان است، و حالاتى گوناگون، و صفات ناپایا دارد، پس تو بالاتر از آنى که همانند و ضدى براى تو باشد، و بزرگتر از آن که همسان و همتا داشته باشى، پس پاک و منزّهى، معبودى جز تو نیست.
نیایش ۲۸ صحیفه سجادیه
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
به کی رو بیارم که خوارم نکنه به چه کسی دل ببندم که سرخوردم نکنه از چه کسی کمک بخوام که ناامیدم نکنه؟ فقط از خودت کمک میخوام به تو روی می آورم که جز تو هیچکس ندارم....
:D
کاش میشد تا خدا پرواز کرد
پای دل از بند دنیا باز کرد
کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون کبوتر در هوا
کاش میشد این دلم دریا شود
باز عشقی اندر او پیدا شود
کاش میشد عاشقی دیوانه شد
گرد شمع یار چون پروانه شد
کاش میشد جان ز تن بیرون شود
چشم از هجران او پر خون شود
کاش میشد از خدا غافل نبود
کاش در افکار بی حاصل نبود
کاش میشد بر شیاطین چیره شد
تا رها از بند با این شیوه شد
کاش دستم را بگیرد توی دست
تا شوم از دست او من مست مست
التماس دعا
چه عظمتی!!!
خوش به سعادتت....از ما که یادت نرفت؟!
در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
ممنون از این که پستای قبلیمو خوندید
ولی من هیچ کدومو پاک نکردم!!! نمی دونم
امیدوارم که همیشه امیدوار باشی حاج قاسم ;)
از خدا پرسیدم چه چیزی تو را ناراحت میکند؟ خداوند فرمود: هر وقت بنده ای با من سخن می گوید چنان به حرفهای او گوش میدهم که گویی به جز او بنده دیگری ندارم ولی او چنان سخن میگوید که انگار همه خدای او هستند الا من!!