پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۹ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

یادداشت مقالات

طراحی مدل خط‌مشی‌گذاری توسعه صنعت کتاب الکترونیک در ایران

 چکیده

هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل خط مشی‌گذاری توسعه صنعت کتاب الکترونیک است. در این پژوهش، از روش کیفی مبتنی بر نظریه زمینه‌ای استفاده شده است. جامعه آماری صاحب‌نظران حوزه کتاب الکترونیک شامل سیاستگذاران فرهنگی، متخصصان و مدیران صنعت کتاب الکترونیک و حوزه‌های مرتبط با آن است که با نمونه‌گیری به روش نظری از آنان مصاحبه به عمل آمد. از مصاحبه دوازدهم، تکرار در داده‌ها تشخیص داده شد ولی به منظور اطمینان بیشتر با شانزده نفر مصاحبه انجام شد. از طریق کدگذاری باز بیش از ۵۰۸ مفهوم شناسایی شد که در نهایت ۶۹ مفهوم اشباع شده ساخته شد و در کدگذاری محوری در ۱۹ مقوله فرعی طبقه‌بندی شدند. در مرحله کدگذاری گزینشی، «نظام مدیریت محتوا» به عنوان مقوله محوری انتخاب شد. «آگاه‌سازی و ترویج کتابخوانی الکترونیک»، «اصلاح، شفاف‌سازی، اجرا و نظارت بر قوانین»، «مشارکت مردمی» و «استفاده از فناوری برای توسعه» نیز به عنوان راهبردها تعیین و در نهایت مدل خط مشی‌گذاری توسعه کتاب الکترونیک در ایران طراحی شد.

واژه‌های کلیدی: خط مشی گذاری، کتاب الکترونیک، نشر، صنعت کتاب الکترونیک، نشر الکترونیک.

 

این مقاله مستخرج از رساله دکتری اینجانب، در شماره ۱ از دوره ۵ فصلنامه علمی پژوهشی سیاستگذاری عمومی منتشر شده است.

 

یادداشت مقالات

الگوی آرمان‌گرایی واقع‌بینانه به مثابه ایدئولوژی در مدیریت انقلابی رسانه

این نوشتار در ابتدا به تعریف ایدئولوژی پرداخته و بر آن شده که ایدئولوژی بیش از هر سپهر انسانی، در عرصه رسانه کارکرد می‌یابد. پس از نقد نقش ایدئولوژی در رسانه پست مدرن و نیز نقد تعاریفی که ایدئولوژی را لزوما در خدمت منافع طبقات حاکم و تحریف واقعیت می‌دانند، سپس با معرفی ایدئولوژی به مثابه امری گریزناپذیر در علوم انسانی به طور کلی و در علم رسانه به طور خاص، سعی بر الگوسازی مدل اسلامی مدیریت رسانه داشته است. در نهایت از «رسانه اسلامی» در معنای اَبَرواقعی یا فراواقعیت تعبیر نموده که فراسوی واقعیت، در عین حال در پیوند و تطابق با واقعیت و معطوف به آرمان و حقیقت است. مکتوب پیش رو الگوی آرمان‌گرایی واقع‌بینانه را به مثابه ایدئولوژی اسلامی و با خصوصیت نفی سکولاریزم - که نگاهی دوگانه‌انگار به آرمان و واقعیت دارد - و حقیت‌گرایی بیان کرده است. همچنین این مقاله با مقایسه هستی‌شناسی در گفتمان احیاگر - که مبدع آن اقبال لاهوری است- و گفتمان پست مدرنیسم که پدر آن فردریش نیچه است، تفاوت مبنایی و هستی‌شناسانه رسانه پست مدرن و رسانه اسلامی که باید در پی احیای دین باشد را نشان داده است. در این جستار آرمان‌گرایی واقع‌بینانه به مثابه هستی‌شناسی و مدیریت انقلابی به منزله روش‌شناسی، دو اساس شکل‌گیری رسانه اسلامی معرفی شده‌اند. آرمان‌گرایی واقع‌بینانه با هم‌سازی، هم‌وندی و هم‌ورزی آرمان و واقعیت، مدیریت و انقلاب، دنیا و آخرت، جسم و روح، دین و دنیا و دین و سیاست معرفی گشته است. 

این مقاله به عنوان یک «مدل» و نه «نظریه»، تنها به چیستی و چگونگی موضوع می‌پردازد، چرا که وظیفه هر مدلی همین است و همچون نظریه به چرایی و تعلیل نمی‌پردازد. کل مقاله به آیایی امکان موضوع خویش پرداخته و مدعا (Thesis) را بر امکان آرمان‌گرایی واقع‌بینانه در مدیریت رسانه نهاده است.

 

واژگان کلیدی:

ایدئولوژی، رسانه اسلامی، مدیریت انقلابی، آرمان‌گرایی واقع‌بینانه

 

این مقاله در نخستین همایش بین المللی مدیریت رسانه با رتبه ISC پذیرفته شده است و  در شماره سیزدهم ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است. مقاله را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید. 

این مقاله با همراهی و همکاری جناب آقای محسن سلگی انجام شده است.


 

یادداشت مقالات

مرز انتقاد و تخریب کجاست؟

* این یادداشت برای پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب نوشته شده است.

 

این روزها یکی از معضلات فضای سیاسی، رسانه¬ای و حتی دانشجویی کشور عدم شناخت درست «نقد و نقدپذیری» و گرفتار شدن در دام «تخریب» است. گاهی اوقات افراد به جای نقد، به تخریب طرف مقابل روی می¬آورند و گاهی اوقات یک دستگاه یا شخص، نقد دلسوزانه طرف مقابل را تخریب می-انگارد.
برای دچار نشدن به چنین اشتباهاتی، سعی کرده¬ایم تا مرزهای نقد و تخریب را از منظر رهبر معظم انقلاب بررسی نماییم.
معنای انتقاد چیست؟
-    انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویى است، این نه چیز خوبى است، نه خیلى هنر زیادى مى‌خواهد، نه خیلى اطّلاعات مى‌خواهد؛ بلکه انسان با بى‌اطّلاعى، بهتر هم مى‌تواند انتقاد کند.
-    انتقاد به معناى عیبجویى، اصلاً هیچ لطفى ندارد. شما بنشین از بنده عیبجویى کن، من هم از شما عیبجویى کنم؛ چه فایده‌اى دارد؟ نقد، یعنى عیارسنجى؛ یعنى یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است، یک چیز بد را ببیند که بد است. اگر این شد، آن وقت نقاط خوب را که دید، با نقاط بد جمعبندى مى‌کند، آن‌گاه از جمعبندى باید دید چه حاصل مى‌شود. [1]
-    نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد. چنانچه نباید بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت گریزى لغزید. [2] 

یادداشت مقالات

مهم‌‏ترین عامل انحراف دستگاه‏‌های فرهنگی چیست؟

قسمت چهارم و پایانی منشور تهاجم فرهنگی

 

* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.

 

چه کسانی باید با تهاجم فرهنگی مبارزه کنند
·  مبارزه فکری با تهاجم فرهنگی وظیفه حوزه است/ دولت باید پشتیبانی کند
- هدف این تهاجم با چنین ابعادى، اسلام و انقلاب و ما هستیم. البته، شکى نیست که مقابله با این تهاجم، پول و بودجه و امکانات و پشتیبانی‏هاى سیاسى دولت را مى‌خواهد؛ اما دولت پول بدهد و پشتیبانى بکند که چه بشود؟ طبیعى است که فکرى پخش بشود. آن فکر کجا تولید خواهد شد؟ آیا آن هم در دولت است یا در حوزه؟ این‏ها انتظاراتى است که از حوزه مى‌رود.[1]
- یک وقت فرهنگى، تمدنى، عقیده‌اى و یا مکتبى بر بشر عرضه مى‌شود که ممکن است جهات خیلى خوبى هم در آن باشد. مثلا مجموعه‌ى تفکرات مکتب عرضه شده، موجب گردد که نیروهاى درونى افراد بشر به کار بیافتد؛ استعدادهایشان شکوفا شود؛ کار کنند، ابتکار کنند، سازندگى کنند، تولید ثروت کنند و دنیا را نوسازى کنند. این خصوصیات هم ممکن است در مکتب عرضه شده باشد. اما همین مکتب، عیبى هم در درون خود داشته باشد، که موجب شود همین مردمى که این بهره‌ها را از قبل این مکتب مى‌برند، زیان‏هاى سختى تحمل کنند که گاهى آن زیان‏ها، از این منافع هم بیشتر مى‌گردد. مثال واضحش، تفکر غرب و فرهنگ سرمایه‌دارى و آزادى فردى و لیبرالى رایج در غرب است.
- بنده مکرر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مى‌زنم. معناى صحبت‏هاى بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از باى بسم‌الله تا تاى تمت، همه‌اش خراب و خرابى و بدى است. اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اول آن را نمى‌پذیرفتند و اصلاً تحمل نمى‌کردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد.[2]
- مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آن‏ها تعلیم دهید؛ آن‏ها را به فضیلت و اخلاق اسلامى آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقى را در آن‏ها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهى بترسانید؛ انذار کنید - انذار سهم مهمى دارد؛ فراموش نشود - آن‏ها را به رحمت الهى مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آن‏ها را با مسایل اساسى جهان اسلام و با مسایل اساسى کشور آشنا کنید. این مى‌شود آن مشعل فروزانى که هر یک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دل‏ها روشن خواهد شد؛ آگاهى به وجود خواهد آمد؛ حرکت به‌وجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگى و شبیخون نامردانه‌ى دشمن همین است؛ از این به‌شدت نگرانم.[3] 

یادداشت مقالات

شبیخون فرهنگی؛ توهم یا واقعیت؟!

بخش سوم منشور تهاجم فرهنگی از منظر رهبر معظم انقلاب
 

* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.

 

غرق نشدن در مباحث نظری در باب تهاجم فرهنگی
-  براى این‏که ما بتوانیم نسخه‌ى درست پیشرفت را پیدا کنیم، چه لازم داریم؟ بحث نظرى. این، یکى از آن کارهایى است که شماها باید بکنید. پیشرفت یک کشور چیست؟ البته مقصودم این نیست که در بحث‏هاى ذهنى و باز بیفتیم و همین‌طور خودمان را معطل مباحث ذهنى بکنیم؛ مباحث تئوریک بدون توجه به خارج و واقعیات؛ نه، این‏ها را نمى‌خواهم، این غلط است.
- مثل این‏که در باب تهاجم فرهنگى ما یک روزى گفتیم دارد تهاجم فرهنگى انجام مى‌گیرد. این صحبت دوازده، سیزده سال قبل است. اگر از من مى‌خواستند که تهاجم فرهنگى را نشان بدهم، من که با چشم خودم کأنه دارم تهاجم فرهنگى را مى‌بینم، مى‌توانستم موارد را نشان بدهم. در چندین سخنرانى نشان هم دادم؛ اما بعضی‏ها شروع کردند به انکار تهاجم فرهنگى! و گفتند: نه آقا، چنین چیزى وجود ندارد!
- بنده به یاد بنى‌صدر افتادم. در اول جنگ تحمیلى عراق، دلسوزهاى محلى مى‌آمدند و مى‌گفتند عراقی‏ها به خاک ما حمله کردند؛ به مرز ما نفوذ و تجاوز کردند. ما به بنى صدر مى‌گفتیم: رییس جمهور! شما چه خبر دارید؟ مى‌گویند عراقی‏ها حمله کردند؛ مى‌گفت دروغ مى‌گویند؛ این سپاه براى این‏که خودش امکانات دست و پا کند، این حرف‏ها را مى‌زند! آن‏ها را متهم مى‌کردند. بعد هم به دهلران رفت - که هنوز آن وقت دهلران را نگرفته بودند - ایستاد و مصاحبه کرد؛ گفت: من الان در دهلرانم؛ مى‌گویند عراقی‏‏ها آمده‌اند؛ عراقی‏ها کجایند؟! از دهلران بیرون آمد و دو ساعت بعد دهلران به وسیله‌ى عراقی‏ها تصرف شد.
- بعضى این‌طورى‌اند؛ چشمشان را روى هم مى‌گذارند؛ گفتند تهاجم فرهنگى نیست. بعد که قبول کردند تهاجم فرهنگى هست، به دنبال بحث‏هاى ذهنى رفتند! «تهاجم یعنى چه؟»، «فرهنگ یعنى چه؟»، «فرهنگى چه چیزهایى را شامل مى‌شود و چه چیزهایى را شامل نمى‌شود؟» ما به این‏ها چه کار داریم؟!
- نقل مى‌کنند قدیم‏ها که در یک شهرى، یک سینما درست کرده بودند؛ یک عده‌اى رفتند پیش عالم شهر - که آدم گوشه‌گیرى بود - تا وادارش کنند که با این سینما مخالفت کند. گفتند: آقا! در این شهر سینما ساخته‌اند، شما یک اقدامى بکنید. عالم یک فکرى کرد، گفت: حالا ببینیم این سى‌نُماست یا سى‌نَماست یا سى‌نماست! کدام درست است؟! بنا کردند بحث نظرى کردن که ضبط لفظ سینما را پیدا کنند! بنده طرفدار بحث‏هاى نظرى این طورى نیستم که برویم در آنها غرق بشویم؛ اما به هر حال باید بحث‏هاى نظرى انجام بگیرد تا معلوم شود که پیشرفت به چیست.[1]