پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمدی‌نژاد» ثبت شده است

جوابیه ارسالی به تابناک

بسمه تعالی

آقای محمدصادق عرب

مدیرمسئول محترم سایت خبری تحلیلی تابناک

با عرض سلام و ادب

احتراما پیرو مطلب «بسته خبری ویژه» 10 اردیبهشت با این آدرس که بخشی از آن در مورد مطلب اینجانب بود، جوابیه زیر منتشر شود:

یاسر عرفات اولین مهمان خارجی پس از انقلاب بود که محضر امام (ره) آمد. او پس از تعاریف فراوان از امام (ره)، گفت می‌خواهیم با تکیه بر شما، اسرائیل را نابود کنیم. پاسخ امام (ره) مانند همیشه درس‌های فراوانی داشت: «به من تکیه نکنید، به خداوند متعال تکیه کنید. محمدرضا هم به آمریکا تکیه کرد و عاقبتش این شد.»

اینجانب نیز به عنوان یکی از آرزومندان تنفس در مکتب امام (ره)، هواداری از هیچ شخصی را جایز نمی‌دانم و عنوان «چهره رسانه‌ای هوادار احمدی‌‌نژاد» هم از نظر «چهره نبودن» بنده و هم از نظر «هوادار شخص خاصی نبودن» نادرست است.

شایسته است برابر قانون و در چارچوب «ورع رسانه‌ای» این جوابیه درج شود.

یا علی

----------------

این جوابیه در سایت تابناک منتشر شده است.

اگر «میکائیل» احمدی‌نژاد باشد، آقاخان کیست؟

این شب‌ها که سریال پرمخاطب «میکائیل» از شبکه اول سیما پخش می‌شود، برای برخی که دغدغه‌های عدالت‌طلبی بیشتری دارند، «میکائیل» یادآور احمدی‌نژاد شده است. میکائیلی که به خاطر عدالت و عدم پایمال شدن حق مردم، حرف در گلو مانده مردم را فریاد می‌زند و علیه باند قدرت و ثروتی که همه می‌دانند چه جنایت‌ها که نمی‌کند، حتی بدون مدرک یاری می‌طلبد. او که حتی به تنهایی و خارج از سازمان‌دهی‌های معمول به مقابله با اوباش می‌پردازد تا جلوی کشته شدن رسول‌ها و سرهنگ دشتی‌ها و دایی عبدالله‌ها را بگیرد. میکائیلی که وقتی می‌بیند خیلی تنها شده است و مردم از ترس آقاخان کمکش نمی‌کنند، تصمیم به بازخرید می‌گیرد و لباس پلیسی‌اش را می‌آویزد! البته که به خاطر مردم دوباره برمی‌گردد.

شباهت زیاد است اما حرف من در شباهت میکائیل و احمدی‌نژاد نیست. یک توصیه دارم برای دوستان عدالت‌طلب خودم. به راستی اگر قهرمان سریال «میکائیل» شبیه احمدی‌نژاد باشه، آقاخان کیست؟

یادمان نرود که «ولی‌»مان آمریکا را شیطان اکبر خواند و حتی وقتی داعش در اوج بود، او را دشمن فرعی دانست و دشمن اصلی را آمریکا معرفی کرد. یادمان نرود روز سوم تیر سال 92 را که احمدی‌نژاد گفت: یک توصیه دارم برای شما: اجازه ندهید سطح فکر شما را پایین بیاورند و ذهن شما را فقط مشغول مسائل سیاست داخلی کنند. این چیزا مهم نیست. جهان به سرعت به سمت ظهور در حال حرکت است و مأموریت انقلاب برگرداندن امام به رأس قدرت است. مبادا امام فراموش شود و بالاترین غصه این است که این ماموریت به فراموشی سپرده شود که البته به فضل الهی اینگونه نخواهد شد.

حال با این زاویه دید، آقاخان چه کسی جز دولت مستکبر آمریکا و صهیونیست‌ها هستند؟ آیا تا به حال به شباهت‌های آقاخان و باند قدرت و ثروت جهانی فکر کرده‌اید؟ آن‌ها نیز مانند آقاخان تمام دنیا را برای خود می‌خواهند. آن‌ها نیز انسان‌ها را می‌کُشند و خود مجلس ختم می‌گیرند و حقوق بشر از دهانشان نمی‌افتد. آنان نیز مدام از طریق رسانه‌هایشان تبلیغ می‌کنند که آمریکا «یه پیرمرد بازنشسته محترم پولداره» و یک تمدن بشردوست فن‌آور پیشرفته مرفه! حتی آمریکا نیز مانند آقاخان ژست محترمانه می‌گیرد و به «محمدرضاها» می‌گوید که «حق با توئه ولی غلام و چند تا جوان دیگه ممکنه اشتباه کنند و خونی ریخته بشه، پس نصیحت می‌کنم از این شهر برید.»

یادمان نرود «مکتب امام (ره)» و «استکبار جهانی» دوقطبی واقعی است و سایر دوقطبی‌های من‌درآوردی از یک سری به اصطلاح تحلیل‌گر، توهمی بیش نیست.

 

نقد یا سخن نیش‌دار؟!

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 238 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

بخش قابل توجهی از شعارهای تبلیغاتی رئیس جمهور روحانی در انتخابات، «قانون‌گرایی»، «اخلاق» و «آزادی بیان» بود. طبیعی است که انتظار از یک رئیس جمهور این است که بر شعارهای خود استقامت داشته و به رأی مردمی که به او اعتماد کردند، احترام بگذارد.

بدیهی است که نقد به دور از تخریب همواره به یک مدیر کمک می‌کند تا بتواند آینده بهتری را رقم زند. اگر نقد دولت در فضای عمومی جامعه بیشتر به نقد شبیه باشد تا تخریب، طبیعی است که از کسی که سکاندار امور اجرایی کشور است، انتظار سعه صدر هم در برابر تخریب اندک داشته باشیم؛ مهم این است که فضای عمومی جامعه به سمت تخریب پیش نرود و اکثریت از نقد، نیت صواب داشته باشند.

بگذریم از این‌که رئیس جمهور روحانی همواره از نقد استقبال کرده‌اند و البته «اما» هم بعضا وجود داشته است. به طور مثال ایشان در 16 مهر در همایش ملی نخبگان جوان گفتند: «این دولت، به انتقاد منتقدین اهمیت می‌دهد، اما به عزیزان منتقد عرض می‌کنم که سخنان نیشدار خود را کم و در چارچوب اخلاق سخنرانی کنند.» به نظر می‌رسید بهتر بود این سخن در میان نخبگان جوان گفته نشود اما به هر حال با توجه به تأکید ایشان راه نقد بسته نیست.

اکبر ترکان یکی از نزدیکترین افراد به رئیس جمهور بوده و هست. ترکان فردی است که حتی از حضور روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خبر داد و پس از آن مسئولیت‌های مهمی را بر عهده گرفت: قائم مقام و معاون ستاد انتخاباتی، مشاور ارشد رئیس جمهور، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، سرپرست سازمان فضایی ایران، سرپرست شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، سرپرست معاونت امور بین الملل و سرپرست دبیرخانه جنبش عدم تعهد. انتظار این است که فردی با این همه قرابت به رئیس جمهور، هم‌فکری زیادی با ایشان داشته باشد و رئیس جمهور پاسخگوی مواضع اینگونه افراد باشد.

سؤال این است که سخن راندن در مورد مصاحبه هفته گذشته ایشان با روزنامه آرمان و توهین به 49.5 درصد از مردم، نقد است و یا سخن نیش‌دار؟ جناب آقای ترکان در این مصاحبه اظهار داشتند: «شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که می‌گوید من قانون را قبول ندارم؛ بلکه این یک جریان مشخص بود که می‌گفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون 5/49 درصد آرا را شامل می‌شوند. این 5/49 آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کرد.»

نگارنده قصد ندارد به صورت مبسوط یادآوری کند که وقتی در سال 88 رئیس جمهور وقت گفتند: «در انتخابات ایران 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بوده‌اند. حالا 4 تا خس و خاشاک این گوشه‌ها کاری می‌کنند، بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. 70 میلیون ملت ایران و 40 میلیون شرکت کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت‌ها به پایان رسید و دوره دوستی‌ها و ساختن‌ها آغاز شد.» (24/3/88) بی‌بندوباری رسانه‌ای چگونه واقعیت را عکس جلوه داد و خس و خاشاک را به تمام کسانی که به رئیس جمهور رأی نداده بودند، نسبت داد اما این بار واقعا مشاور ارشد رئیس جمهور و البته فرد چند شغله دولت یازدهم با ذکر درصد، تمامی کسانی که به رئیس جمهور رأی نداده‌اند را حامی بی‌قانونی خواند، فقط چند سؤال:

  1. آیا نسبت دادن بی‌قانونی به یک رئیس جمهور و تمامی رأی دهندگان به او، نقد است یا سخن نیش‌دار؟
  2. آیا نسبت دادن جرم به شخصی قبل از دادگاه، خلاف شرع، اخلاق و قانون نیست؟
  3. آیا 5 کاندیدای دیگر، گفتمانی شبیه آقای احمدی‌نژاد داشتند؟ آیا اختلاف و بعضا دشمنی برخی از این کاندیداها با دولت قبلی، قابل چشم‌پوشی است؟
  4. آیا میان رأی دهندگان به آقای روحانی، هیچ‌کدام جزء رأی دهندگان به آقای احمدی‌نژاد نبودند؟
  5. آیا کسانی که اصلا در انتخابات شرکت نکردند، حامی قانون‌گرایی هستند که ترکان آن عده را به این 49.5 درصد نیفزود؟
  6. آیا این سخنان تهییج مخالفان و اختلاف افکنی در جامعه نیست؟ آیا این سخنان، دوقطبی کردن جامعه نیست؟ حال آنکه رئیس جمهور همواره بر ضرورت وحدت تأکید دارند!
  7. آیا باز هم باید شاهد صفت‌های ناروا به مردم باشیم؟ هنوز صفت‌های «لشگر قابلمه به دست»، «در صف سیب زمینی» و «بی‌سواد» را فراموش نکرده‌ایم.
  8. آیا وقتی رئیس جمهور می‌فرمایند باید خودمان را فدای مردم کنیم (26/10/92)، منظورشان فقط آن 18 میلیون و نیم رأی دهنده به اوست یا تمام 75 میلیون نفر؟
  9. آیا رئیس جمهور سخنانش در اولین کنفرانس خبری دولت یازدهم را فراموش کرده‌اند که گفتند: «من رئیس جمهور همه مردم هستم.» یا آقای ترکان به حرف‌های رئیس جمهور بی‌اعتنا است؟
  10. آیا «تدبیر» یعنی اینکه رئیس جمهور پاسخگوی سخنان و رفتار مشاورانش نباشد؟
  11. آیا مردم می‌توانند «امید» داشته باشند که فردی با این سطح پایین از تحلیل، از «مشاغل» خود توسط رئیس جمهور برکنار شود؟

میراث بازرگان به روحانی رسید

* این یادداشت به عنوان سرمقاله بنگاه رسانه‌ای نکات پرس منتشر شده است.

روزهایی بر کشور می‌گذرد که سیاست خارجی به یکی از مباحث روزمره مردم تبدیل شده است. رئیس دولت کنونی، سیاست خارجی را کلید حل مشکلات کشور می‌داند و وزیر امور خارجه یکی از فعال‌ترین وزرای کابینه است. در این روزها به نظر می‌رسد که نیاز داریم کمی عمیق‌تر به این مباحث نگاه کنیم. این‌که تعریف سیاست خارجی چیست، اهداف آن کدام است و ما طبق قانون اساسی که میثاق همه ملت است به سیاست خارجی باید چگونه نگاه کنیم؟ دولت‌های پس از انقلاب چقدر طبق سیاست خارجی عرف بین‌الملل پیش رفتند و چقدر در جهت اجرای اهداف مندرج در قانون اساسی گام برداشتند؟ سعی کرده‌ایم در این مقاله، به صورت مختصر و مفید به این مباحث بپردازیم.

سیاست خارجی چیست؟

دولت‌ها از زمان‌های قدیم با یکدیگر روابط گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی داشته‌اند و امروزه شبکه روابط بین‌الملل بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر شده است. می‌توان گفت روابط بین‌الملل شامل اعزام و پذیرش نمایندگان سیاسی، روابط تجاری بین شرکت‌ها و دولت‌ها، برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی، مبادلات فرهنگی و حتی مسابقات ورزشی در سطح بین‌المللی می‌شود. اما سیاست خارجی را باید از روابط بین‌الملل جدا کرد. روابط بین‌الملل شامل روابط بین حکومت‌ها، گروه‌ها، افراد و شرکت‌های فراملی و چندملیتی می‌شود اما سیاست خارجی فقط آ ن‌دسته از روابط است که ابتکار آن با حکومت‌ها بوده و از طرف آنان اجرا شود. به عبارت دیگر

«سیاست خارجی مجموعه خط مشی‌ها، تدابیر، روش‌ها و انتخاب مواضعی است که یک دولت در برخورد با امور و مسایل خارجی در چارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال می‌نماید.» بنابر تعریف فوق سیاست خارجی شامل 2 قسمت مجزا می‌باشد:

  • اهداف ملی که هر کشوری در صحنه بین‌الملل تعقیب و درصدد تحصیل آن‌ها می‌باشد.
  • سیاست‌ها و روش‌هایی که برای رسیدن به اهداف مزبور اتخاذ و اعمال می‌گردد.

اهداف سیاست خارجی در عرف بین الملل را به طور خلاصه می‌توان به‌صورت زیر بیان کرد:

1. حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی. 2. رفاه ملی. 3. امنیت ملی. 4. حفظ اعتبار ملی. 5. منافع ملی. 6. کسب قدرت.

در فرآیند سیاست‌گذاری خارجی، افراد و نهادها، سازمان‌ها و دستگاه‌های گوناگونی دخالت دارند و هر یک تحت شرایط خاصی و در نظام‌های سیاسی مختلف دارای نقش‌های متفاوتی هستند. مهم‌ترین نهادهایی که در فرآیند سیاست‌گذاری خارجی دولت‌ها به طور عام در همه جای دنیا دخالت دارند عبارتند از:

1. قوه مجریه. 2. قوه مقننه. 3. گروه‌های دارای نفوذ و احزاب سیاسی. 4. دین و رهبران دینی. 5. افکار عمومی. 6. نهادهای نظامی. 7. دانشمندان و نخبه‌ها. 8. سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی. 9. بنگاه‌ها و شرکت‌های فراملی. 10. سازمان‌های بین‌المللی.

دروغ که حناق نیست!

پاییز 88 ترم اول دوره کارشناسی ارشد بودم. در رشته مدیریت رسانه دانشگاه علامه طباطبایی، درسی به عنوان پیش نیاز در نظر گرفته بودند به نام «بنیادهای علم سیاست» که افتخار شاگردی دکتر غلامحسین بلندیان را داشتیم. استادی موجه، سخنور، هوادار نظام و البته مخالف رئیس جمهور وقت یعنی دکتر احمدی‌نژاد.

کنفرانسی که قرار بود من در کلاس ایشان ارائه کنم در مورد «سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی» بود که در آن به مقایسه میان سیاست خارجی دولت‌های پس از انقلاب و رویکرد دیپلماسی عمومی دولت نهم پرداختم.

دکتر بلندیان چند سؤال مطرح کرد و قرار شد هفته بعد به آن سؤال‌ها پاسخ دهم. یکی از سؤال‌ها این بود که بالاخره قضیه انرژی هسته‌ای را چطور می‌خواهند حل کنند؟ زمانی بود که ایران قصد تبادل سوخت با کشورهای همسایه و ... را داشت.

شب قبل از جلسه بعدی، دکتر احمدی‌نژاد در گفتگوی تلویزیونی با مردم گفتند که «20 درصد را خودمان تولید می‌کنیم.» در کلاس، دکتر بلندیان از من پرسید و من جمله دکتر احمدی‌نژاد را به عنوان پاسخ عرض کردم. ایشان خندید و گفت: «دروغ که حناق نیست!» و برخی از همکلاسی‌ها نیز خندیدند.

دکتر بلندیان در دولت هاشمی رفسنجانی موفق به دریافت نشان درجه سه خدمت شد، در دولت خاتمی، معاون برنامه ریزی و پشتیبانی وزارت کشور بود و همکاری‌هایی با شورای امنیت ملی داشت و پس از آن معاون برنامه ریزی و مدیریت منابع سازمان بازرسی کل کشور در زمان ریاست پورمحمدی بود. بعید است چنین فرد با تجربه‌ای حرف بیراهی بزند و حتما تولید سوخت 20 درصد کار شگفت‌انگیزی بوده است. کار شگفت‌انگیزی که از برخی فرزندان ملت ایران چون شهید شهریاری برمی‌آمد.

البته در آن کلاس یک شوخی بنده با این بزرگوار هم جالب بود. در همان جلسه یکی از همکلاسی‌ها خطاب به آقای خاتمی جمله‌ای گفتند که دکتر بلندیان با اعتراض گفتند: «شما چه جور حزب‌اللهی هستید که به آقای خاتمی توهین می‌کنید؟ ایشان 8 سال رئیس جمهور جمهوری اسلامی بودند و تنفیذ رهبری داشتند؟» آن فرد به دکتر بلندیان گفتند: «چطور شما به رئیس جمهور وقت توهین می‌کنید ولی انتظار دارید ما به رئیس جمهور سابق توهین نکنیم؟» دکتر بلندیان گفتند: «من به آقای احمدی‌نژاد توهین نکردم!» و من پاسخ دادم: «دروغ که حناق نیست!»

یاد آن شهیدان که کارهای غیرقابل باور کردند گرامی باد.