کمتر چیزى مثل آتش سوزان غضب، انسان را به سرعت برق به عالم بدبختى و هلاکت سوق دهد! چه بسا که با یک آن غضب، انسان از دین خدا خارج شود، و به خداى تعالى و انبیاء عظام او جسارتها کند! و چه بسا که با غضب یک ساعت، به قتل نفوس محترمه دچار شود، چنانچه از حضرت صادق -علیه السلام-در کافى شریف نقل نموده که: «پدرم مىفرمود: کدام چیز از غضب شدیدتر است؟ ! همانا انسان غضب مىکند پس مىکشد نفسى را که خداوند حرام فرموده و تهمت به زن نیکوکار مىزند.» ... باطن غضب صورت آتش غضب الهى است. آرى، این نائره سوزان از باطن قلب بروز کند، چنانچه نَارُ اللّهِ الْمُوْقَدَة. الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الأفْئِدَةِ شاید صورت همین نار باشد که از باطن دل بروز کند و مشرف بر فؤاد شود.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 248 و 249
نویسنده: امام خمینی (ره)
و باید دانست که توکل، منافات با کسب ندارد، بلکه ترک کسب و تصرّف به علّت توکل، از نقصان است و جهل، زیرا که توکّل ترک اعتماد به اسباب است و رجوع اسباب است به مسبّب الاسباب، پس با وقوع در اسباب منافات ندارد. و اینکه بعضى گفتهاند: یکى از درجات توکّل-که آن توکّل خاصّه است-این است که متوکّل در بیابانها بىزاد و راحله سیر کند و اعتماد به خدا کند براى تصحیح مقام توکّل، چنانچه از إبراهیم الخواصّ نقل کنند که حسین بن منصور او را ملاقات کرد که در بادیه سیر مىکند، پس احوال او را پرسید، گفت: در صحراهاى بى آب و علف سیر مىکنم که خود را امتحان کنم که آیا توکل به خدا دارم یا نه؟ حسین گفت: تو که عمر خود را در عمران باطن خود صرف مىکنى، پس چه وقت به فناء در توحید مىرسى؟! این دو مرد، جاهل به مقام توحید و توکّل بودند، زیرا که صحرا گردى و قلندرى را به مقام توکّل اشتباه کردند، و ترک سعى و از کار انداختن قوائى را که حق تعالى عنایت فرموده به خرج توحید و توکّل گذاشتند. و این از جهل به مقام توحید و توکل است، زیرا که حقیقت توحید، در یافتن آن است که تمام تصرّفات خلقى، حقّى است و رؤیت جمال جمیل حق در مرآت کثرت است. بلى، احتجاب به کثرت مخالف توحید است، و آن صحرا و غیر صحرا ندارد.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 214
نویسنده: امام خمینی (ره)
اهل یقظه و مردم بیدار، رخت از جهان و آنچه در اوست در کشیده و گلیم خود از آب بیرون بردند، و به زندگانى انسانى، نه بلکه حیاة الهى نایل شدند، و از غل و زنجیر طبیعت رستگار گردیدند قَدْ أفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. این رستگارى مطلق، رستگارى از زندان طبیعت نیز از مراتب آن است، و لهذا یکى از اوصاف آنها را فرماید: وَ الَّذِینَ هُمْ عَن اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ و حیاة دنیا لغو است و لهو وَ مَا الْحَیوةُ الدُّنْیا إلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ. و ما بیچارهها چون کرم ابریشم از تار و پود آمال و آرزو و حرص و طمع و محبت دنیا و زخارف آن دائما بر خود مىتنیم، و خود را در این محفظه به هلاکت میرسانیم.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 205
نویسنده: امام خمینی (ره)
در کافى شریف، سند به حضرت سجّاد-علیه السلام-مىرساند که فرمود:
«دیدم که تمام خیر مجتمع است در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است.»
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 196
نویسنده: امام خمینی (ره)
عزیزا! خداى تعالى قضاى خود را اجرا خواهد فرمود، چه ما سخطناک باشیم به آن یا خوش بین و خشنود، تقدیرات الهیه بسته به خشنودى و سخط ما نیست. آنچه براى ما مىماند از سخطناکى و غضب، نقص مقام و سلب درجات و سقوط از نظر اولیاء و ملکوتییّن و سلب ایمان از قلوب است، چنانچه در روایات است از حضرت صادق که: چگونه مؤمن، مؤمن مىباشد در صورتى که سخطناک است از قسمتش، و تحقیر مىکند منزلت خویش را با آن که خداوند حاکم بر او است.
شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 178
نویسنده: امام خمینی (ره)