پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

نقل قول

تواضع، سر علم!

اکنون باید انسانى که داراى علم و عمل است، در خود و احوال خود و ملکات نفسانیّه تفکّر کند، و خود را در تحت نظر قرار داده تفتیش کامل کند، ببیند در هر رشته [اى]از علوم هست، چه ملکاتى علم در او به ارث گذاشته؟ اگر از اهل معارف است، ببیند نور معرفت اللّه دل او را روشن کرده و با حق و مظاهر جمال و جلال او محبّت پیدا کرده و متواضع شده؟ یا آن که به واسطه چندى مزاولت در اصطلاحات، به همه عالم و جمیع علماء به نظر حقارت-که نظر ابلیس است-نگاه مى‌کند، و حکماء را قشرى مى‌خواند، و دیگر علماء و دانشمندان را جزو حساب نمى‌آورد، مردم را چون حیوانات نظر مى‌کند؟! اگر چنین است بداند که این اصطلاحات بى‌مغز، حجاب معرفت اللّه و نقاب رخسار جانان شده. چیزى که باید انسان را از اسارت نفس وارسته کند و از علایق طبیعت بیرون ببرد، خود انسان را در سجن طبیعت محبوس کرده و در زیر زنجیرهاى شیطان قرار داده. بیچاره داد از منازل عشق و محبّت مى‌زند، و معارف الهیّه را به چشم مردم مى‌کشد، و خود زنّار نفس و بت خودخواهى و خود پرستى را در زیر جامه دارد، و از خداى عالم غافل و به بندگان او-که از او هستند-سرکشى مى‌کند.

ابلیس به تکبّر به آدم از مقام قرب دور شد، و تو با این تکبّر به آدمزادگان، مى‌خواهى راهى به معارف پیدا کنى؟ هیهات! نور معرفت اللّه باید دل را الهى کند و از رجز شیطانى دور کند. پس چه شد که در تو نتیجه به عکس داده، دل تو را منزلگاه شیطان و مورد استیلاء ابلیس قرار داده.

بیچاره! تو گمان مى‌کنى اهل اللّه و اهل معارفى؟ این نیز از تلبیسات نفس و شیطان است که تو را سرگرم به خود کرده، و از خدا غافل کرده، و به مشتى مفاهیم و الفاظ سر و صورت‌دار دلخوش کرده. در مقام علم، دم از تجلّیات ذاتى و اسمائى وافعالى مى‌زنى، و عالم را از حق مى‌خوانى، و همه موجودات را جلوات حق مى‌گوئى، و در مقام عمل با شیطان شرکت مى‌کنى، و به آدمزادگان سرکشى و تکبّر مى‌کنى. پیش اهل معرفت، این، تکبّر به حق تعالى است.

آن علم معارفى که در انسان به جاى فروتنى و خاکسارى، سرکشى و تدلّل ایجاد کند، آن پس مانده ابلیس است. این اصطلاحات اگر این نتیجه را در انسانى حاصل کند، از تمام علوم پست‌تر است، زیرا که از آن علوم دیگر توقع نیست که انسان را الهى کند، و از قیود نفسانیّه یکسره بیرون کند، و از حجابهاى ظلمانى طبیعت وارهاند، و صاحبان آن علوم نیز چنین دعوائى ندارند. پس آنها به سلامت نزدیکترند. لااقل این عجب موجب هلاکت-که از خواص ابلیس است -در آنها پیدا نشده، و وسیله معرفت اللّه آنها را از ساحت مقدّس حق دور نکرده.

اگر آنان تکبّر به مردم کنند، تکبّر به خلق کردند، ولى تو به حسب اقرار خودت، تکبّرت به خلق تکبّر به حق است. پس واى به حال تو اى بیچارۀ گرفتار مشتى مفاهیم و سرگرم به پاره [اى] اصطلاحات که عمر عزیز خود را در فرو رفتن به چاه طبیعت گذراندى، و از حق به واسطه علوم و معارف حقّه دور شدى! تو به معارف خیانت کردى، تو حق و علم حقّانى را وسیله عمل شیطانى کردى. قدرى از خواب غفلت برخیز، و به این مفاهیم دل خوش مکن، و گول ابلیس لعین را مخور که تو را به هلاکت کشاند، و از سر منزل انسانیّت و قرب حق تعالى دور کند.

از اینجا حال سایر علوم را نیز باید به دست آورد. اگر حکیمى، یا فقیهى، یا محدّث و مفسّرى، ببین از این علوم، در قلب تو چه یادگارهائى مانده، و چه ثمراتى از این علوم، در درخت وجود تو پیدا شده. علیّ بن أبی طالب فرمود: «سر علم تواضع است.»

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 340 و 341

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول نقل قول

چگونه امر به معروف اثر می‌کند؟

در باب امر به معروف و نهى از منکر، یکى از مهمّات، همین رفق نمودن و مدارا کردن است. ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارک واجبى را با شدّت و عنف بخواهد جلوگیرى کند، کارش از معصیت کوچک به معاصى بزرگ یا به ردّه و کفر منتهى شود، در ذائقه انسان امر و نهى تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک مى‌کند. آمر به معروف و ناهى از منکر باید این تلخى و ناگوارى را با شیرینى بیان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام نماید.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 317

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول

فتح قلوب از فتح ممالک بالاتر است.

بدان که رفق و مدارا را در انجام امور مدخلیت کامل است، چه در باب معاشرت با خلق و انجام امور دنیاوى، و چه راجع به امور دینى و هدایت و ارشاد خلق و باب امر به معروف و نهى از منکر، و چه راجع به ریاضت نفس و سلوک إلى اللّه تعالى.

و شاید این که در حدیث شریف است که «رفق میمنت دارد و خرق و عنف شوم است» ، اشاره به بعض این امور باشد. مثلا در باب انجام امور دنیاوى آن طور که با رفق و مدارا ممکن است انسان تصرّف در قلوب مردم کند و آنها را خاضع و رام کند، ممکن نیست با شدّت و عنف، موفق به امرى از امور شود. فرضا که با شدّت و سلطه، کسى اطاعت از انسان کند، چون قلب او همراه نشود، از خیانت، انسان مأمون نخواهد شد. ولى رفق و دوستى، دل را رام کند که با رام شدن آن، تمام قواى ظاهره و باطنه رام شود، و فتح قلوب از فتح ممالک بالاتر است.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 315

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول نقل قول

مَثَل درخت

حبیبا! لختى از خواب گران برخیز، و راه و رسم عاشقان درگاه را برگیر، و دست و رویى از این عالم ظلمت و کدورت و شیطانیّت شستشو کن، و پا به کوى دوستان نه، بلکه به سوى کوى دوست حرکتى کن.

عزیزا! این چند روز مهلت الهى عن قریب به سر آید، و ما را-خواهى نخواهى-خواهند از این دنیا برد، پس اگر با اختیار بر وى روح و ریحان است و کرامات خدا، و اگر با زور و سختى ببرند، نزع است و صعق است و فشار است و ظلمت و کدورت.

مثل ما در این دنیا، مثل درختى است که ریشه به زمین بند نموده، هر چه نورس باشد، زودتر و سهلتر ریشۀ آن بیرون آید. و فی المثل اگر درخت احساس درد و سختى مى‌کرد، هر چه ریشه آن کمتر و سست‌تر بود، درد و سختى کمتر بود. نو نهالى را که تازه پنجه به زمین بند کرده، با زور کمى تمام ریشه‌اش بى‌زحمت و فشار بیرون آید، ولى چون سالها بر آن گذشت، و ریشه‌هاى آن در اعماق زمین فرو رفت، و ریشه‌هاى اصلى و فرعى آن در باطن ارض پنجه افکند و محکم شد، در بیرون آوردن آن محتاج به تیشه و تبر شوند تا ریشه‌هاى او را قطع کنند و درهم شکنند. اکنون اگر درخت، احساس درد مى‌کرد در این کندن، بین این دو چقدر فرق بود! ریشه حبّ دنیا و نفس-که به منزلۀ ریشه اصلى است-و فروع آنها از حرص و طمع و حبّ زن و فرزند و مال و جاه و امثال آن تا در نفس، نورس و نو نهال است، اگر انسان را بخواهند از آنها جدا کنند و ببرند، زحمتى ندارد، نه فشار عمّال موت و ملائکه اللّه را لازم دارد و نه فشار بر روح و روان انسانى واقع شود.

و اگر خداى نخواسته ریشه‌هاى آن در عالم طبیعت و دنیا محکم شد و پهن گردید و بسط پیدا کرد، بسط آن چون بسط ریشۀ درخت نیست، بلکه در تمام عالم طبیعت ریشه مى‌دواند.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 272

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول

علاج قطعی مفاسد

علاج قطعى اکثر مفاسد به علاج حبّ دنیا و حبّ نفس است، زیرا که با علاج آن، نفس داراى سکونت و طمأنینه شود، و قلب آرامش پیدا کند، و داراى قوّه و ملکۀ اطمینان شود، و به امور دنیا سهل انگارى کند، و به هیچ مأکل و مشرب اهمیت ندهد، و اگر کسى با او در امرى از امور دنیا مزاحمت کند، او با خونسردى تلقّى کند و به سهل انگارى برگزار نماید، و چون محبوب او طعمۀ اهل دنیا نیست، دنبال آن به جوش و خروش بر نخیزد. و قطع ریشه محبت دنیا گر چه امر مشکلى است-خصوصا در اوّل امر و ابتدا سلوک-، ولى هر امر مشکلى با اقدام و تصمیم عزم آسان شود. قوه اراده و عزم به هر امر صعب مشکلى حکومت دارد، و هر راه طولانى سنگلاخى را نزدیک و سهل کند.

انسان سالک نباید متوقع باشد که در ابتدا امر، قلع این ماده فساد و رفع این مرض مهلک را یک دفعه مى‌تواند بکند، ولى با تدریج و صرف وقت و فکر و ریاضات و مجاهدات و بریدن شاخه‌هاى آن و قطع بعض ریشه‌ها، مى‌تواند کم‌کم موفّق به مقصود شود، ولى باید اوّل، این امر را بداند که خار طریق انسان در هر مقصد و مقصود دینى، حبّ دنیا و نفس است. اگر از اهل معارف و جذبه و جذوه است، حبّ دنیا و نفس بزرگترین حجاب‌هاى رخسار محبوب است:

«مادر بت‌ها، بت نفس شما است.»

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 254

نویسنده: امام خمینی (ره)