پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

آداب الصلوه

آداب الصلوه نام یکی از کتب کم‌نظیر امام خمینی (ره) است که نگارش آن در 30 فروردین 1321 به اتمام رسیده است. امام خمینی (ره) در مقدمه کتاب نوشته‌اند که کتاب قبلی ایشان یعنی «اسرار صلوه» متناسب با احوال عامه نبوده و در واقع «آداب الصلوه» را کمی فارغ‌تر از مباحث عرفانی و قابل فهم‌تر نگاشته‌اند؛ هر چند که باز فهم کتاب سختی‌های خود را برای عامه مردم دارد.

در این کتاب امام به ابعاد مختلف نماز پرداخته‌اند. کتاب از چیستی و چرایی عبادت آغاز می‌شود، به حضور قلب و طهارت می‌رسد و پس از آن تک تک اجزای نماز را مورد بررسی قرار می‌دهد. اذان، اقامه، نیت، تکبیر، قرائت، تفسیر خلاصه سوره‌های مبارکه «حمد»، «توحید» و «قدر»، رکوع، سجده، تشهد،سلام، تسبیحات اربعه و قنوت، اجزایی هستند که به صورت مبسوط به تشریح آن‌ها پرداخته شده است. 

نکته جالب توجه، زاویه دید کاربردی امام در تمامی بخش‌ها است که خارج از سخنرانی‌های مرسوم و کتب معمول، از دیدگاه سیر الی الله به تمامی این موارد پرداخته‌اند؛ اوج این نگاه را می‌توان در تفسیر سوره حمد در این کتاب دید که امام نوشته‌اند: تا کنون تفسیری برای کتاب خدا نوشته نشده است، زیرا قرآن کتاب هدایت است و مفسر باید مقصود نزول را برساند و نه سبب نزول.

متن کامل کتاب را از اینجا بخوانید.

قبلا در این وبلاگ، 18 بند خواندنی از این کتاب را در بخش «نقل قول» گنجانده بودم که توصیه می‌کنم با خواندن آن‌ها به خواندن کامل کتاب علاقه‌مند شوید. عناوین این 18 بند در زیر آمده است که می‌توانید برای خواندن آن‌ها روی آن کلیک کنید:

مردانه باید قیام کرد!          

راضی شود از او به کم...

ذره‌ای از حب دنیا...

حب به خود!

اشتغال به عیب خود پیدا کن

اگر قلب موافقت نکند...

کسانی که دعوت به صورت محض می‌کنند...

بعضی مراتب اخلاص

غاصب منزلگه حق

سرچشمه گل آلود!

نظر تعلیم و تعلم به قرآن

شاهکار شیطان!

غیر از تفاسیر موجود در قرآن تفکر کنیم

پناه بردن به دشمن؟!

دل‌های سخت را برق عاطفه قلبت نرم کند...

فراموشی حادثه بزرگ!

فانیان در خدا گمراهند مگر...

ما قرار ندادیم برای یک نفر دو قلب

 

نقل قول نقل قول

دعا، باب مراوده با دوست

اهل معرفت گویند: دعا بر سه گونه است:

یکى، دعاى از روى استعجال، و آن دعاى عامه است. اینان چون اسیر مقاصد نفسانیه هستند، در دعا نیز شتابزده هستند که مبادا مقاصد دنیاوى یا حیوانى از آنها فوت شود.

دیگر، دعاى از روى احتمال، و این دعاى ارباب حکمت است. اینان نیز پابند مقاصد خویشند و احتمال مى دهند دعا در جریان امور قضائى دخالت داشته باشد و قضاى حق تعالى مقید به دعا باشد؛ از این جهت دعا کنند.

سوم، دعاى از روى امتثال است، و این دعاى اصحاب معارف است. آنان از اسارت نفس بیرون آمدند، و براى آمال نفسانیه و لذات خویشتن لب به دعا نگشایند.

من گروهی می‌شناسم ز اولیا           که زبانشان بسته باشد از دعا

اینان دعا را براى امتثال امر خدا مى‌کنند. چون دعا خلوت با حق و مخاطبه با محبوب مطلق است، قیام به آن کنند.

حقا که انسان اگر به نور معرفت قلبش منور باشد و مانند ما اسیر سلسله‌هاى شهوات و زندان طبیعت نباشد، هرگز مخاطبه با حق تعالى و توجه و ذکر او را وسیله چیز دیگر قرار نمى‌دهد.

اولیاء خدا نظرشان به دعا انقطاع به حق تعالى است، و او و مذاکره و خلوت با او را وسیله خودپرستى و خودخواهى نمى‌کنند؛ بلکه هر چه بخواهند براى آن است که باب مراوده با دوست را مفتوح کنند.

در دل دوست به هر حیله رهى باید کرد

ما اسیران نفس و شهوت، خدا را براى خرما مى‌خواهیم، و دوست مطلق را فداى لذات نفسانیه مى‌کنیم. و این از بزرگترین خطاها است که اگر دل ما حظى از معرفت داشت و جلوه‌اى از محبت در آن حاصل بود، باید از خجلت بمیریم، و سر شرمسارى را تا قیامت بر زیر افکنیم. آنان اگر چیزى بخواهند، چون کرامت دوست است، مى‌خواهند.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 363

نویسنده: امام خمینی (ره)

نقل قول

طمأنینه، ثبات و پایداری

ثبات و پایدارى است که انسان را در پیش‌آمدهاى ناگوار عالم و فشارهاى روحى و جسمى، چون سدّى آهنین پا بر جا نگاه دارد، و نگذارد لغزش و سستى در انسان رخ دهد. حفظ قوّه ایمان و دین با طمأنینه نفس و سکونت روح، بسهلى و آسانى میسّر است، و تا دم آخرین، انسان را در مقابل بادهاى تند عالم محفوظ کند.

طمأنینه نفس و ثبات قدم، نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقین در انسان رخنه کند، و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود. انسان با ثبات و طمأنینه نفس، خود یک ملّت واحده است که اگر سیلهاى اخلاق زشت و بى‌دینى تمام مردم را ببرد، او چون کوه آهنین در مقابل همه چیز ایستادگى کند و از تنهائى وحشت نکند.

انسان با ثبات و طمأنینه مى‌تواند تمام وظایف فردى و اجتماعى را انجام دهد و در هیچ مرحله از زندگانى مادّى و روحانى براى او لغزشى و خطائى دست ندهد.

بزرگان دین با این قوۀ بزرگ روحانى در مقابل میلیونها جمعیت جاهل زشتخو قیام مى‌کردند، و به خود خیال لغزشى راه نمى‌دادند. این روح بزرگ در انبیاء عظام است که یک تنه در مقابل پندارهاى جاهلانه یک جهان، قیام و نهضت مى‌کنند، واز تنهائى خود و زیادى جمعیّتهاى مخالف هیچ خوف و وحشتى به خود راه ندهند، و بر همۀ پندارهاى بیخردانه چیره شوند، و تمام عادات و اطوار جهانیان را پایمال کنند و آنها را به رنگ خود در آورند. این روح ثبات با طمأنینه است که جمعیّتهاى کم را در مقابل گروه‌هاى انبوه حفظ مى‌کند، و بر ممالک بزرگ عالم با عدّه و عدّه معدود مسلّط و چیره مى‌کند.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 361

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول

علم بی‌خاصیت!

آن عالمى که به صفت تواضع موصوف نباشد و از مردم چشم داشت کرنش و تواضع داشته باشد، عالم نیست، و آن انبار مفاهیم رجز شیطانى است. اگر با این مفاهیم سعادت و سلامت حاصل مى‌شد، ابلیس نیز باید سعید باشد. علمى که خاصیت خود را از دست بدهد، حجاب غلیظى است که رهائى از آن، از همه چیز مشکل‌تر است.

و این که فرمود: «به تواضع آبادان مى‌شود حکمت» یا مقصود آن است که تا در قلب تواضع نباشد، تخم حکمت در آن سبز نمى‌کند و رشد نمى‌نماید-چنان که تا زمین نرم سهل نباشد، نبات در آن سبز و رشد نمى‌کند-، و یا آن که مقصود آن است [که]تا تواضع در علماء نباشد، نمى‌توانند تخم حکمت را در قلوب مردم بکارند و رشد دهند. پس با تواضع باید دلهاى سخت را نرم کنند، پس بذر افشانى کنند و نتیجه بگیرند. و این هر دو مطلب درست است، هم دستور اصلاح نفس است و هم دستور اصلاح غیر است.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 348

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

نقل قول

سزاوارترین مردم به خدمت نمودن به خلق، عالم است

عیسى بن مریم به حواریّین گفت: من حاجتى به شماها دارم آن را برآورید. گفتند: حاجتت روا است اى روح اللّه! پس برخواست و پاهاى آنها را شست و شو داد. گفتند: ما سزاوارتر بودیم در این کار از تو. فرمود: سزاوارترین مردم به خدمت نمودن به خلق، عالم است. و من براى شما این گونه تواضع کردم که شما نیز براى مردم بعد از من این گونه تواضع کنید. و آن گاه عیسى گفت: به تواضع تعمیر مى‌شود حکمت، نه به تکبّر. چنان که در زمین نرم زراعت مى‌روید، نه در کوهستان.

 

شرح حدیث جنود عقل و جهل، صفحه 347

نویسنده: امام خمینی (ره)