پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسن روحانی» ثبت شده است

تا 1400 چه کنیم؟

نتایج نهایی انتخابات اعلام شد و حسن روحانی رئیس جمهور ایران ماند. 

تبریک به هواداران و رأی دهندگان به روحانی.

روحانی پس از تأیید شورای نگهبان و تنفیذ رهبری رئیس جمهور همه مردم است و همه باید با هم کمک کنیم تا سطح خدمات دولت و پاسخگویی او بالاتر برود و عزت ملی ایران در سطح جهان بیشتر شود. این کمک در چارچوب همفکری، ارائه راهکار، مطالبه‌گری و نقد است نه تخریب و کارشکنی و امثالهم. بدانیم که اگر این دولت موفق نباشد همه متضرر خواهیم شد و اگر موفق باشد همه منتفع.

-------------------------------

 پ.ن: در میان کسانی که «نه به روحانی» را سرلوحه رقابت انتخاباتی خود قرار داده بودند طیف‌های گوناگونی حضور داشتند. کسانی که هوادار سید ابراهیم رییسی بودند، کسانی که در گفتمان اصولگرایی بودند و کسانی که روحانی را گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری نمی‌دانستند و در دوقطبی موجود به رییسی رأی دادند.

بین این گروه‌ها دنبال مقصر نباشیم. هر کسی فلش را به سمت خودش ببرد و به جای فرافکنی خود را اصلاح کند.

مردم را هم مقصر ندانیم. مردم ما عزیز و فهیم و عاقلند. معنی ندارد که اگر مردم با تفکر ما موافق باشند پس خوبند و اگر با تفکر ما موافق نباشند، فریب خورده یا بد. این تفکر استکباری است.

مردم ما به کسی رأی می‌دهند که خودش باشد نه نقش دیگری را بازی کند؛ به کسی رأی می‌دهند که کارآمد باشد و از متخصصین استفاده کند؛ مردم ما به کسی رأی می‌دهند که واقعا میان مردم باشد نه اینکه فقط شعارش را بدهد. در غیراینصورت ترجیح می‌دهند به کسی رأی بدهند که اگر میان مردم نیست، شعارش را هم نمی‌دهد؛ ایضا برای صفاتی مانند ساده زیستی، ضداستکبار و ...

خودمان و مردم را درست بشناسیم. بیایید به جای شعار، زندگی را انسانی‌تر کنیم. مراقب باشیم که آدرس خدا را از عدل جدا نکنیم که در آن صورت یک مذهبی خام و بی‌مخ بیشتر نیستیم.

 

پ.ن 2: روی واژه‌های آبی کلیک کنید و از نقل قول‌ها لذت ببرید.

حضوری احمدی‌نژاد در انتخابات 96 و مشکلات امنیتی!

انتخابات ریاست جمهوری نزدیک شده است و کمتر از 10 ماه دیگر برگزار می‌شود. تحلیل‌هایی که در جامعه رواج دارد چند دسته هستند؛ از اینکه روحانی از شرکت در انتخابات سر باز می‌زند -که به نظر تحلیل معقولانه‌ای نیست- تا اینکه روحانی رقیب جدی برای سال 96 ندارد و به راحتی برای دوره دوم به کرسی ریاست جمهوری می‌نشیند، مگر اینکه احمدی‌نژاد وارد صحنه انتخابات شود و تحلیل‌هایی از این دست.
در چند هفته اخیر تحلیلی از سوی خواص و نخبگان (بخصوص در جریان اصولگرا) مطرح می‌شود که هر چند حضور احمدی‌نژاد به شرط تأیید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان می‌تواند انتخابات 96 را جدی‌تر کند اما به دلیل مشکلات امنیتی بهتر است احمدی‌نژاد حضور نیابد و احتمالا پیام‌ها و رایزنی‌هایی از سوی اشخاص گوناگون می‌شود تا ایشان در انتخابات شرکت نکند.
وقتی از این عده دلیل این امر را پرس‌وجو می‌کنیم، فتنه 88 را یادآوری می‌کنند که امنیت کشور برای ماه‌هایی دچار تزلزل شد و حال آنکه فتنه‌گران در آن زمان نفوذ کمتری در دولت و دستگاه‌های مرتبط داشتند و به احتمال زیاد در سال 96 نفوذ این عده برای استفاده از امکانات و اطلاعات دولتی بیشتر است و بنابراین امنیت کشور دچار تزلزل بیشتری خواهد شد.
این تحلیل در چند هفته گذشته از زبان بدنه اجتماعی طیف‌های گوناگون اصولگرایی شنیده می‌شود اما سخن اینجا است که چقدر به واقعیت و مهمتر از آن حقیقت نزدیک است؟ با طرح چند پرسش سعی می‌کنم قضاوت را به عهده مخاطب واگذار نمایم:

- آیا مردم انقلاب کردند که برای انتخاب فرد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، نگران فتنه مخالفان نظام باشند؟ اگر قرار بود در جمهوری اسلامی نیز مانند پیش از انقلاب، در صورت راهیابی یک شخص خارج از دایره ممنوعه قدرت به مقام ریاست جمهوری اتفاقاتی از این دست مستمرا اتفاق بیفتد، اساسا چرا انقلاب کردند؟ آیا قرار است مردم به اتفاقاتی شبیه کودتای 28 مرداد یا فتنه 88 عادت کنند یا از ترس اینگونه اتفاقات همیشه به همان دایره بسته قدرت رأی دهند؟

-  آیا با توجه به اینکه فتنه 88 را تجربه کردیم و مردم به خوبی آن را پشت سر گذاشتند، اینگونه تحلیل‌ها توهین به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نیست؟ فراموش کرده‌ایم که تقریبا تنها کشور امن منطقه هستیم و با وجود مرز طولانی مشترک با عراق و ترکیه و نزدیکی داعش توانسته‌ایم کشور امنی باشیم؟ آیا فتنه‌گران داخلی قدرتمندتر از نیروی مردم و نظام هستند؟
-  آیا نگاه با دلهره به آینده و تزریق آن به جامعه کار صحیحی است؟ آیا این نگاه همان نگاه فاقد عزت نیست؟ اگر امروز به دلیل مشکلات امنیتی جامعه، باید یک نفر را از کاندیداتوری در انتخابات منصرف کنیم، آیا چندی دیگر نباید به همین دلیل به دشمنان خارجی باج دهیم؟ آیا همه اینها بهانه است برای اینکه منافع عده‌ای تأمین شود و در هر برهه‌ای ارزشی تغییر کند؟

- آیا اسلام و انقلاب به ما اجازه می‌دهد که به جای مقابله با نفوذ دشمنان و مهار فتنه، تکلیف را از سر خود با پاک کردن صورت مسئله باز کنیم؟ در کجای مکتب امام (ره) چنین چیزی را یافته‌ایم؟ مگر امام راحل عظیم‌الشأنمان روزهای سخت‌تر از این را به کمک خداوند تبارک و تعالی و همراهی مردم از سر نگذراند؟ اگر امنیت بهانه خوبی بود، امام که راحت‌تر بود در استفاده از این بهانه، زیرا امکانات برقراری امنیت را هم در دست نداشت.

----------------
پ.ن: تصمیمی برای رأی مجدد به احمدی‌نژاد ندارم و پس از اعلام کاندیداهای مورد تأیید شورای نگهبان، میان آنان به مقایسه خواهم پرداخت و فرد بهتر را انتخاب خواهم کرد. از آن جهت این پی‌نوشت اضافه شد که دوستان به خود زحمت برچسب احمدی‌نژادی و جریان انحرافی و ... زدن را نکشند و بدانند که بحث من شخص احمدی‌نژاد نیست بلکه هر کسی است که می‌خواهند او و مردم را با این دلایل واهی و ذلت‌پذیر از کاندیداتوری‌اش منصرف کنند. قبلا تکذیببه‌ای با همین محتوا در تابناک منتشر کرده‌ام. 

ظرفیت‌های نوروز

نوروز یک پدیده کاملا فرهنگی است که حداقل بیش از 3 هزار سال قدمت دارد. ایرانیان نوروز را به دوره پادشاهی جمشید، چهارمین شاه ایران در شاهنامه در دوره پیشدادیان نسبت می‌دهند:

«هرمز فوردین»، نخستین روز فروردین، روزی بود که ایرانیان گرد جمشید آمدند و آن روز را «نوروز» نامیدند. [+]

نوروز نماد آمدن بهار است و نو شدن، نشان از پیوند انسان و طبیعت؛ یا شاید بیهوده نباشد اگر بگوییم نماد فرهنگ ایرانی. ایرانیان جشن‌های زیادی مانند نوروز، سده، مهرگان، سوری و ... داشتند و دارند که از آن میان، جشن «نوروز» و استقبال از آن یعنی «سوری» یا چهارشنبه سوری در این سطح ملی و بین المللی برگزار می‌شود. خانه تکانی، دید و بازدید، هفت سین که هر کدام معنای فرهنگی خاص خود را دارند از مهمترین اعمال این جشن است.

قلمروی جغرافیایی نوروز از جنوب غربی آسیا تا شبه قاره هند، آسیای میانه و قفقاز را شامل می‌شود که حداقل شامل 10 کشور است: ایران، هند، افغانستان، آذربایجان، ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکیه و پاکستان.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ با تصویب قطعنامه‌ای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب مادهٔ ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح به عنوان روز جهانی نوروز به تصویب رسانده و در تقویم خود جای داد و نوروز ایرانی به‌عنوان یک مناسبت بین‌المللی به رسمیت شناخته شد.

نوروز ظرفیت‌های فرهنگی گوناگون ملی و بین المللی دارد. نوروز جشنی مشترک بین تمام اقوام ایرانی است که می‌تواند همبستگی ملی را تقویت کند، یا حتی به دلیل کارکردهای فرهنگی نظیر توجه به طبیعت، احترام به بزرگتر، رفع کدورت و بخشش موجب جامعه‌ای آرام، امن، شاد و همبسته شود.

از سویی دیگر ظرفیت‌های دیپلماسی نوروز بخصوص پس از ثبت جهانی آن فراوان است. در سال‌های گذشته و پس از ثبت جهانی آن دیدیم که به ابتکار ایران «جشن جهانی نوروز» در ایران (1389، 1390)، تاجیکستان (1391) و افغانستان (1393) برگزار شد. جشنی که با توجه به فروپاشی بلوک شرق و رها شدن بسیاری از کشورهای نوروز از آن بلوک، می‌تواند اثرگذاری ایران را بر مناسبات جهانی از طریق همبستگی و ارتباط تنگاتنگ با این کشورها افزایش دهد. 

متأسفانه از این ظرفیت‌ها کمتر بهره‌برداری شده و معمولا به اقدامات تبلیغاتی بسنده می‌شود. جشن جهانی نوروز در سال 1394 و 1395 بدون میزبان بود و برگزار نشد و دولت حسن روحانی که مدعی دیپلماسی فرهنگی است، اعتنایی به آن نکرد؛ شاید بی‌اعتنایی دولت یازدهم به جشن جهانی نوروز هم به آغاز این جشن از دولت احمدی‌نژاد برگردد و لغو و بی‌توجهی دولت تدبیر و امید به هر کاری که دولت قبلی آغازکننده آن بود. امید داریم که دولت حسن روحانی از نوروز درس بگیرد و بدون توجه به کدورت‌های شخصی، استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی ایران را در دستور کار قرار دهد.

 

افشاگری زاکانی «اصولگرایی» بود؟

علی زاکانی در 27 بهمن 1394 در نشست انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان، علیه دولت حسن روحانی و نزدیکان خاص رئیس جمهور از نظر فکری، مانند برادرش حسین فریدون و بیژن زنگنه، وزیر نفت، اتهاماتی را مطرح کردند. نام اشخاص دیگری نیز مانند سیروس ناصری، مهدی هاشمی و علی ترقی‌جاه نیز آورده شده است. (فیلم)

در مورد معتبر بودن اسناد ایشان قضاوتی ندارم که اگر حتی همه اسناد را هم می‌دیدم، قاضی نبودم. سخن اینجاست که این کار ایشان چه فرقی با افشاگری احمدی‌نژاد علیه فاضل لاریجانی داشت که رهبری فرمودند: «این کار بدى بود، این کار نامناسبى بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسى مردم است.» (91/11/28)

اساسا زاکانی را به عنوان یکی از مدعیان ولایتمداری می‌شناسیم. نماینده‌ای که به اذعان خیلی‌ها از جمله حداد عادل، معیارهای یک نماینده خوب را داراست. سوال این است که وقتی نظر صریح رهبری را راجع به اینطور افشاگری‌ها یک بار شنیده‌ایم،‌ چرا دوباره چنین اقدامی از جانب ایشان انجام شده است؟  اگر دلیل ایشان این است که قوه قضاییه ورود نکرده است یا سستی کرده است، خب دلیل احمدی‌نژاد هم همین بود!

سؤال دیگر این است که چرا شب انتخابات را برای چنین امری انتخاب کرده‌اند؟ آیا در دو سال و نیم گذشته اقداماتی انجام نشده بود و بسترهای لازم تدارک دیده نشده بود برای این روزهای پسابرجام؟ یا اگر ایشان در دو سال و نیم گذشته هم جسته و گریخته حرف‌هایی زده‌اند، چرا در این روزها به صورت ویژه صحبت کردند و جریان‌سازی رسانه‌ای برای آن انجام شد؟

علی زاکانی می‌گوید نباید زنگنه اشتباهات قراردادهای نفتی قبلی را مرتکب شود؛ اساسا اگر زنگنه چنین اشتباهاتی را مرتکب شده است، هم در سال 1381 با وساطت مهدی هاشمی و هم در سال 83 با وساطت ترقی‌جاه، چرا مجلس اصولگرای نهم به زنگنه رأی اعتماد می‌دهد؟ اگر نمایندگان اصولگرای مجلس نهم که دسترسی بیشتری به اسناد دارند، حرف علی زاکانی را قبول نکرده‌اند، چه انتظاری از مردم وجود دارد؟ آیا انتظار ایشان فضای احساسی و هیجانی افکار عمومی برای فشار بر رقیب است؟ 

مگر ایشان در 6 اردیبهشت 1392 معتقد نبودند که: 

این کارهای دولت هم جنس با رفتاری است که یکشنبه سیاه در مجلس اتفاق افتاد و رهبری آن را خیانت خواندند، چه خاصیتی دارد که نزدیک انتخابات اینگونه فضاسازی‌ها انجام شود... 

برای مبارزه با مفسدان اقتصادی نیاز به هیاهو نیست، باید بی سر و صدا با افرادی که به قدرت نزدیک‌ترند و فساد ایجاد می‌کنند برخورد کرد و سپس به مردم گزارش داد، نیازی به «بگم، بگم» و شعار دادن هم نیست.

حال چه شده است که خودشان همان رفتارهایی را می‌کنند که به احمدی‌نژاد نقد داشتند؟

احتمالا از نظر برخی نقد علی زاکانی در این روزهای نزدیک به انتخابات درست نباشد و آن را به بعدها مؤکول کرده‌اند، اما وقتی علی زاکانی چنین روزهایی را برای افشاگری ویژه انتخاب می‌کنند، چرا جریان حزب‌الله چنین روزهایی را برای نقد ویژه او انتخاب نکند؟ 

علی زاکانی یکی از نمایندگان خوب جریان ارزشی و انقلابی بوده و ان شالله خواهد بود، هر چند مانند همه اشتباهاتی هم داشته است. اما ما فرزندان امام خمینی (ره) از علی زاکانی انتظار داریم که به اصولگرایی پایبند باشد. ما اصولگرایی را پافشاری بر ارزش‌های انقلاب می‌دانیم، نه جناح و دسته و گروه و جبهه و ائتلاف. ما اصولگرایی را رعایت اخلاق و قانون می‌دانیم و اینکه اگر به چیزی اعتقاد داریم خود اول از همه به آن پایبند باشیم. ما این اقدام علی زاکانی را اصولگرایی با مفهوم قبیله اصولگرایی می‌دانیم و نه اصولگرایی به معنای پافشاری بر اصول انقلاب.

 

حدس‌هایی در مورد نامه 4 وزیر به رئیس جمهور

یکی از اولین مصاحبه‌های تلویزیونی دکتر روحانی بعد از انتخاب به ریاست جمهوری با مردم بود. حسن روحانی برخلاف کنفرانس مطبوعاتی خود، به شدت دستپاچه بود، با تأخیر به پرسش‌ها جواب می‌داد و در حرکات بدنی او اثری از تسلط بر پاسخ‌های ممکن نبود. برایمان تعجب‌آور بود که چطور ممکن است مصاحبه به این سادگی با مجریان همراه و با مخاطبان عامه مردم انقدر رئیس جمهور را دستپاچه کند. یکی از دوستان که دوران پایان نامه خود را با یکی از مشاوران نزدیک رئیس جمهور می‌گذراند، از ایشان سوال کرد که چرا رئیس جمهور در این مصاحبه انقدر ضعیف ظاهر شد؟ ایشان پاسخ داد که ما به رئیس جمهور مشاوره دادیم به عمد چنین کارهایی بکند تا مردم متوجه شوند که «رئیس جمهور» نباید کارشناس ارشد باشد و لازم نیست پاسخ تمام سوالات تخصصی را بداند، بلکه رئیس جمهور وظیفه اداره قوه مجریه را دارد و سوالات تخصصی را وزرا باید پاسخ دهند.

بعد از نامه 4 وزیر اقتصادی دولت به رئیس جمهور ناخودآگاه یاد این خاطره افتادم. همه این‌ها یک حدس است اما شاید این نامه فقط یک بازی رسانه‌ای باشد تا نقش و مسئولیت وزرا پررنگ‌تر شود؛ شاید کم کردن بار مسئولیت سنگین رئیس جمهور در اوضاع رکود شدید و مشکلات اقتصادی فعلی باشد؛ شاید ساختن چهره نقدپذیر برای رئیس جمهور باشد؛ شاید آماده کردن اذهان عمومی مردم برای پذیرش مشکلات بیشتر در آینده نزدیک باشد؛ شاید نشان دادن شدت مشکلات برای چاره جویی حل آن از طریق سیاست خارجی باشد؛ شاید... و البته شاید نزدیکی عارف و طیب نیا باعث بروز این اختلاف نظر در حوزه اقتصادی با رئیس جمهور شده باشد، اما حضور نعمت زاده و ربیعی -که از جدی‌ترین نزدیکان رئیس جمهور هستند- در این نامه 4 نفره گمانه‌های قبلی را پررنگ‌تر می‌کند.

امیدوارم هر چه هست نتیجه این نامه توجه بیشتر به اقتصاد مقاومتی باشد و منجر به کاهش فشار اقتصادی بر روی عامه مردم شود.