پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاسی» ثبت شده است

یادداشت یادداشت‌ها

مارپیچ سکوت حزب‌اللهی!

الیزابت نئول نیومن در کتاب «افکار عمومی؛ پوست اجتماعی ما» نظریه‌ای را تحت عنوان «مارپیچ سکوت» بیان می‌کند. این نظریه بیان می‌کند در صورتی که افراد فکر کنند عقاید و افکار آنان در سطح جامعه در اقلیت قرار دارد، کمتر تمایل دارند تا آن را ابراز نمایند؛ به این دلیل که نگرانند مبادا به خاطر عقایدشان از جامعه طرد شود و یا تحت فشار افکار عمومی قرار گیرند. این طرز تلقی افکار عمومی با جهت‌دهی رسانه‌های جمعی تقویت می‌شود و آنقدر این مارپیچ ادامه پیدا می‌کند که تبدیل به واقعیتی در جامعه می‌شود!
حال به نظر می‌رسد توهم اینکه حزب‌اللهی‌ها در جامعه در اقلیت هستند در برخی از افراد جامعه و بخصوص طرفداران نظام وجود دارد. به طور مثال اکثریت دانشجویان حزب‌اللهی (به غیر از دانشگاه‌های خاصی مانند امام صادق علیه السلام) در طی سال‌های گذشته تمایلی نداشتند که کتاب اساتیدی مانند علامه مصباح یزدی را در دانشکده بدست بگیرند و ترجیح می‌دادند اینگونه کتاب‌ها را در منزل و یا جمع دوستان حزب‌اللهی دیگر خود مطالعه کنند؛ در حالیکه گروه مقابل، کتاب نویسندگان معروف خود را با افتخار تبلیغ می‌کردند! این مارپیچ سکوت کم کم فضا را به سمتی می‌برد که گویی فضای غالب دست آنهاست و شاید کم کم در حال تبدیل به واقعیت بود.
با روی کار آمدن دولت نهم در سال 84 کمی این فضا شکسته شد و حزب‌اللهی‌ها «تمایل» ابراز عقاید خود را پیدا کردند. گویی تازه متوجه شده بودند که شعارهای انقلاب و گفتمان امام و رهبری طرفداران زیادی دارد که حتی می‌توان با این شعارها رئیس جمهور شد! نکته‌ای که حتی خیلی از سیاسیون طرفدار نظام هم شاید قبل از انتخابات 84 باور نمی‌کردند که البته این باور در تبلیغات انتخاباتی‌شان نمود داشت. البته یکی از برکات فتنه 88 هم ضرورت ابراز اینگونه عقاید و دفاع از نظام بود که تجلی آن را همه در 9 دی 88 دیدیم.
حال به دلیل رفتار غلط برخی رسانه‌ها و برخی سیاسیون مارپیچ سکوت دیگری در میان حزب‌اللهی‌ها ایجاد شده است و آن مارپیچ سکوت دفاع از دولت بما هو دولت جمهوری اسلامی است. بدنه حزب‌اللهی کشور از ترس اینکه نکند انگ و برچسب طرفداری از «جریان انحرافی» بخورد، از خدمات ارزنده دولت هم حرفی نمی‌زند و از تخریب‌های پیاپی دولت توسط مخالفین نظام ککش نمی‌گزد! انگار نه انگار این دولت، دولت جمهوری اسلامی ایران است و دولتی است که اکثریت خدمتگزاران آن طرفدار گفتمان امام و رهبری هستند؛ حال گیریم که سودجویان و قدرت‌طلبانی هم در آن نفوذ کرده باشند و دنبال منفعت‌های شخصی خود باشند. سوال این است که آیا سکوت کردن در برابر تخریب‌های دولت از ترس انگ‌خوردن جایز است؟ آیا هجمه‌های همه‌جانبه و ناجوانمردانه علیه دولت به این شیوه، باب تخریب دولت‌های بعدی جمهوری اسلامی را هم باز نمی‌کند؟ اصلا آیا جایز است که به بهانه جریان انحرافی این همه تخریب علیه دولت در رسانه‌ها و خبرگزاری‌های معتبر ما صورت بگیرد بدون اینکه حرفی از نقاط مثبت دولت شود؟ (+) آیا جریان انحرافی ادعایی آنقدر قدرت دارد که شاکله دولت را عوض کرده است؟ مگر رهبر معظم انقلاب تاکید بر نقد منصفانه نمی‌کنند و تفاوت نقد و تخریب را بارها و بارها بیان نکرده‌اند؟ (+)
اگر عمر و فرصتی باقی بود، در حال تهیه یادداشتی هستم که تفکرات انحرافی را معرفی کنم؛ نحوه برخورد رسانه‌های مدعی ولایتمداری با جریان انحرافی را بررسی کنم (+) و شیوه درست برخورد با تفکرات انحرافی را تبیین نمایم.


 

یادداشت یادداشت‌ها

دوگانگی ارزشی

دیروز یه گزارش از شبکه تهران دیدم که خیلی جالب بود. در چند روز پیاپی و در ساعت‌های مشخص مثلا 11 صبح (در روز گزارش) پارکینگ‌های اتوبوسرانی پر از اتوبوس بود و مردم در ایستگاه‌ها صف‌های طویل بسته بودند! گزارشکر می‌گفت که هیچ کس هم در شهرداری پاسخگو نبود!

گویا بعد از اون همه دروغ نسبت دادن قالیباف نسبت به شهردار قبلی و سپس استفاده از نام شهردار قبلی در انتخابات شورای شهر برای حزب وابسته به او با این بیلبورد که:

رئیس جمهور مانند رجایی، شهردار مانند باکری، شهردار ما قالیباف!

او این دوگانگی ارزشی را اینطور پاسخ می‌دهد که هنوز باید شهردار قبلی در کارهایی که نکرده تخریب شود تا من رئیس جمهور شوم! شاید اینگونه طرح سهمیه بندی بنزین ناکارآمد جلوه کند.