گیرم کسی ز من نخرد اشک و آه را دیگر چه غم به بنده چو دارد اله را
حاصل نداشت غیر گنه کشتزار دل از من که میخرد بر و بار تباه را
شرمندگی، عقوبت اهل معاصی است این خود بس است بنده غرق گناه را
با اشک خویش سوی تو لشگر کشیدهام صف کردهام برابر تو این سپاه را
گفتم شوم سیاهی مهمانسرای تو شاید بپوشم از همه، روی سیاه را
چیزی اگر به من ندهی دم نمیزنم از دور چون روانه نمایی نگاه را
ابر گناه، راه نگاه مرا گرفت بالا بزن ز دیده من این کلاه را
گفتی چو اعتراف نمایی، نمیزنم! پس آمدهام که شرح دهم اشتباه را
نازک شده دلم، نخری قهر میکنم رحم آر بر کسی که ندارد پناه را
وقتی که با توام دلم آرام میشود از من مگیر گرمی این تکیهگاه را
من دل شکستهام تو بیا ناز من بخر دستی بگیر بنده مانده به چاه را
گفتم حسین! عرش خدا شد قدمگهم کوته نمود بر من دلخسته راه را
* این شعر در شب 18 ماه رمضان 88 توسط حاج منصور خوانده شده است.
امشب که شب اوج مناجات دل ماست این مسجد و محراب خرابات دل ماست
با یار شب وصل و ملاقات دل ماست بر مقدم دلدار مباهات دل ماست
حیف است که دور از رخ جانانه بمیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم
امشب که در میکده عشق تو باز است دست همه عشاق به سوی تو دراز است
یا رب سببی ساز شب ماه حجاز است با حضرت معشوق شب راز و نیاز است
وقت است که بر مقدم جانانه بمیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم
ما طاقت یک جلوه دلدار نداریم حیف است که ما دیده دیدار نداریم
ظرفیت همصحبتی یار نداریم با این همه با غیر حسن،کار نداریم
ای کاش که در عشق کریمانه بمیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم
بدمستی ما را مکن ابراز نگارا با مستی مستان بنما باز مدارا
تقصیر لب لعل نگار است خدایا خجلتزده کن مثل همیشه تو گدا را
موسی صفت از جلوه پیمانه بمیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم
ای خوش سحری را که سر دار بمیرم منصورم و چون میثم تمار بمیرم
در حال ثناخوانی دلدار بمیرم سخت است که بیمار و گنهکار بمیرم
مجنون شده با دل دیوانه بمیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم
آن بنده زشتم که خریدار ندارم برده نفروشیم که بازار ندارم
از خدمت ارباب کَرَم، عار ندارم در کوله به جز توشهای از خار ندارم
خوب است که در کنج همین خانه بمیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم
بدتر ز من ای خالق بخشنده نداری همچون من خودباخته، شرمنده نداری
مأموریت حضرت موسی است بهانه در خلقت خود بدتر از این بنده نداری
بیمارم و در پای طبیبانه بمیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم
* این شعر در شب 16 رمضان سال 88 توسط حاج منصور خوانده شده است.