* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 17 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
در تعریف اولیه کتاب آمده است «به مجموعهای از لوحهای چوبی یا عاجی، یا مجموعهای از ورقهای کاغذ، پوست آهو و یا مادهای مانند آن، اعم از دستنویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند، کتاب میگویند.» با این تعریف، کتاب قدمتی 5 هزار ساله دارد و در دورههای مختلف با فراز و نشیبهای گوناگون ابزار ماندگاری دانش بشری و حتی یادگار حماسهها و حکومتها بوده است.
کتابخانههای بزرگ سراسر دنیا نشان از علاقه دانشمندان و اهالی علم و فرهنگ به کتاب برای سوار شدن بر روی شانههای دانشمندان پیشین جهت جلوگیری از تجربه مجدد برخی از امور است. کتاب همواره یکی از رسانههای مهم در تاریخ بشر به رسمیت شناخته شده است. معجزه پیامبر اسلام (ص) نیز کتابی بود به نام قرآن که با تحدی طلبیدن، اعجاز خود را در طول تاریخ پس از نزول خود اثبات کرده است.
پس از اختراع دستگاه چاپ، نقش کتاب در پیشبرد علم و فرهنگ جوامع پررنگتر از قبل دنبال شد. سرانه مطالعه کتاب به عنوان یکی از شاخصهای مهم کشورهای مختلف شناخته میشود. سرانه کتابخوانی در ایران در سال 1353 به دلیل وجود تنها 35 درصد باسواد از جمعیت کشور در حدود 2 دقیقه در شبانه روز بوده است. در حال حاضر حدود 90 درصد جامعه باسواد هستند اما آمار معتبری درباره سرانه مطالعه وجود ندارد و از 2 دقیقه تا 120 دقیقه در روز گفته میشود! تنها آمار رسمی در سال 1382 منتشر شد که نشان دهنده سرانه 7 دقیقهای در روز است؛ البته احتمالا در این سرانه کتب درسی، قرآن و ادعیه نیز در نظر گرفته شده است. سرانه مطالعه در ژاپن به عنوان کتابخوانترین کشور دنیا 90 دقیقه در روز، و در کشورهای در حال توسعهای مانند ترکیه و مالزی، 55 دقیقه در روز است. دلایل مختلف برای این معضل در ایران وجود دارد و قطعا راهکارهایی نیز برای حل آن وجود دارد اما مهم ارادهای است که باید برای حل آن بوجود بیاید. ریشههای نبود فرهنگ کتابخوانی هم به «مسئولین»، هم به «ناشران» و هم به «آحاد مردم» برمیگردد اما در این یادداشت قصد دارم از این زاویه به موضوع نگاه کنم که آیا با نشر دیجیتال –با توجه به اقبال نسل جوان به رسانههای دیجیتال- میتوان تغییری در فرهنگ کتابخوانی به وجود آورد؟
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 15 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
«تحقیق و توسعه» (R & D) مفهومی است که حدود یک قرن پیش مطرح شده است اما روز به روز بر اهمیت آن در سازمانها افزوده میشود. سازمانها بنابر مأموریت و نیازهای خود، نهاد تحقیق و توسعه را دفتر، اداره، واحد، مدیریت یا معاونت تعریف میکنند. پرسش اینجا است که نسبت واحدهای تحقیق و توسعه با سازمانهای رسانهای چیست؟ آیا اصلا تحقیق و توسعه در سازمان رسانهای تعریف میشوند؟ میزان نیاز سازمانهای رسانهای به تحقیق و توسعه چقدر است؟
به نظر میرسد برای پاسخگویی به این سؤالات که اختلاف نظرات فراوان در مورد آن وجود دارد، نیازمند برداشتن گامهای ابتدایی برای تعریف تحقیق و توسعه هستیم. تعاریف مختلفی از تحقیق و توسعه وجود دارد اما در یک عبارت کوتاه میتوان گفت «تحقیق و توسعه، کشف و به کارگیری دانش جدید درباره محصولات، فرآیندها و خدمات مطابق نیازهای بازار است.»
در یک تقسیمبندی ساده میتوان تحقیق (Research) را با ماهیت دانشگاه و توسعه (Development) را با ماهیت فعالیتهای صنعتی نزدیک دانست و «تحقیق و توسعه» در واقع پلی میان صنعت و دانشگاه را طبق نیازهای بازار میسازد.
تحقیق و توسعه در سازمانهای صنعتی منجر به یک محصول جدید یا خلاقیت در محصول قبلی و بهینه کردن آن چه از نظر کیفیت، چه از نظر هزینه و حتی از نظر پاسخگویی به نیاز جدید مشتری است. حال باید به این پرسش که تحقیق و توسعه در سازمانهای رسانهای یعنی چه، پاسخی درخور داد. به این منظور بهتر است به عوامل مهم تحقیق و توسعه یعنی دانش و خلاقیت اشاره نماییم.
این نوشتار در ابتدا به تعریف ایدئولوژی پرداخته و بر آن شده که ایدئولوژی بیش از هر سپهر انسانی، در عرصه رسانه کارکرد مییابد. پس از نقد نقش ایدئولوژی در رسانه پست مدرن و نیز نقد تعاریفی که ایدئولوژی را لزوما در خدمت منافع طبقات حاکم و تحریف واقعیت میدانند، سپس با معرفی ایدئولوژی به مثابه امری گریزناپذیر در علوم انسانی به طور کلی و در علم رسانه به طور خاص، سعی بر الگوسازی مدل اسلامی مدیریت رسانه داشته است. در نهایت از «رسانه اسلامی» در معنای اَبَرواقعی یا فراواقعیت تعبیر نموده که فراسوی واقعیت، در عین حال در پیوند و تطابق با واقعیت و معطوف به آرمان و حقیقت است. مکتوب پیش رو الگوی آرمانگرایی واقعبینانه را به مثابه ایدئولوژی اسلامی و با خصوصیت نفی سکولاریزم - که نگاهی دوگانهانگار به آرمان و واقعیت دارد - و حقیتگرایی بیان کرده است. همچنین این مقاله با مقایسه هستیشناسی در گفتمان احیاگر - که مبدع آن اقبال لاهوری است- و گفتمان پست مدرنیسم که پدر آن فردریش نیچه است، تفاوت مبنایی و هستیشناسانه رسانه پست مدرن و رسانه اسلامی که باید در پی احیای دین باشد را نشان داده است. در این جستار آرمانگرایی واقعبینانه به مثابه هستیشناسی و مدیریت انقلابی به منزله روششناسی، دو اساس شکلگیری رسانه اسلامی معرفی شدهاند. آرمانگرایی واقعبینانه با همسازی، هموندی و همورزی آرمان و واقعیت، مدیریت و انقلاب، دنیا و آخرت، جسم و روح، دین و دنیا و دین و سیاست معرفی گشته است.
این مقاله به عنوان یک «مدل» و نه «نظریه»، تنها به چیستی و چگونگی موضوع میپردازد، چرا که وظیفه هر مدلی همین است و همچون نظریه به چرایی و تعلیل نمیپردازد. کل مقاله به آیایی امکان موضوع خویش پرداخته و مدعا (Thesis) را بر امکان آرمانگرایی واقعبینانه در مدیریت رسانه نهاده است.
واژگان کلیدی:
ایدئولوژی، رسانه اسلامی، مدیریت انقلابی، آرمانگرایی واقعبینانه
این مقاله در نخستین همایش بین المللی مدیریت رسانه با رتبه ISC پذیرفته شده است و در شماره سیزدهم ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است. مقاله را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.
این مقاله با همراهی و همکاری جناب آقای محسن سلگی انجام شده است.
«اقناع» غایت هر ارتباط، اعم از انسانی یا رسانهای است. هزینههای هنگفت دستگاههای عظیم رسانهای در این جهت انجام میشود که بر مخاطبان تأثیر گذاشته و رفتار آنها را مطابق میل گردانندگان آن تغییر دهد که در این صورت میگوییم اقناع صورت گرفته است.
در این مقاله سعی بر این است که پس از بیان تعریف اقناع و تاریخچه آن، چند نظریه مهمتر اقناع از جمله «هاولند»، «کوشش-درخور»، «ناهماهنگی شناختی» را تشریح کرده و سپس به کاربرد اقناع در رسانهها بپردازیم. نگارنده در این قسمت با ارائه ایده «هویت مشترک» سعی بر توزیع هدفمند پیام هوشمند در فضای مجازی در جهت اقناع افکار عمومی را دارند.
واژگان کلیدی:
اقناع، نظریههای اقناع، کاربرد اقناع در رسانه، تولید هوشمند و توزیع هدفمند پیام.
این مقاله در شماره دوازدهم ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است. مقاله را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.
یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی پایدار یک سازمان، منابع انسانی آن سازمان و دانش، خلاقیت و فرهنگ سازمانی آن است. از قرن گذشته تا کنون همواره بر اهمیت مدیریت منابع انسانی در سازمانها افزوده شده است. سازمانهای رسانهای از این حیث خاصتر نیز هستند؛ رسانهها به دلیل شرایط خاص خود -مانند محیط پیچیدهتر نسبت به سایر سازمانها، اهمیت بیشتر زمان، سطح تأثیرگذاری بر افکار عمومی و ...- به کارکنان فرهیخته و با شرایط ویژه نیازمندند. به همین دلیل پیشرفت در مسائل مربوط به منابع انسانی در سازمانهای رسانهای از اهمیت ویژه برخوردار است.
فناوریهای نوین همواره اثرات خود را بر سازمانهای مختلف تحمیل کردهاند. در این میان فناوریهای نوین ارتباطاتی نیز تا حد خوبی به کمک مدیریت آمدهاند. این مقاله سعی دارد تأثیر فناوریهای نوین بر مدیریت منابع انسانی در سازمانهای رسانهای را در بعدهای مختلفی چون تسهیم دانش، چابکی سازمانی، احساس عدالت سازمانی و اعتماد کارکنان تشریح کند.
واژگان کلیدی:
فناوریهای نوین ارتباطاتی، عدالت سازمانی، چابکی سازمانی، مدیریت رسانه، تسهیم دانش، اعتماد کارکنان، E-HRM.
این مقاله در شماره نهم ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است. مقاله را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.